شرق/ برخي کارشناسان دليل گرم نبودن فضاي انتخابات را احتمال بالاي پيروزي حسن روحاني در انتخابات پيش‌رو و نبود چهره‌اي رقيب و مؤثر در برابر او مي‌دانند که درواقع انگيزه بخشي از جريان اصولگرا براي اقدامات انتخاباتي را از ميان برده است؛ همين مسئله احتمالا در سردي فضاي انتخاباتي نيز بي‌تأثير نبوده است.

توجه به مصاحبه‌ها و گفته‌هاي چهره‌هاي سياسي اصولگرا در اين ارتباط نيز اين فرض را بيش از پيش قوت مي‌بخشد. چنان که علي کيهانيان، دبيرکل جمعيت حاميان انقلاب اسلامي، گفته است: «سعيد جليلي، محمدباقر قاليباف، مهرداد بذرپاش، پرويز فتاح و محسن رضايي شانسي براي پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري آتي ندارند و رقيب اصلي روحاني فردي از نزديکان احمدي‌نژاد است». برخي تحليلگران بر اين باورند اصولگرايان که شانس خود براي پيروزي در انتخابات را اندک مي‌دانند، با معرفي نامزدهاي متعدد، دست‌کم به دنبال کاهش آراي روحاني در هم‌سنجي با انتخابات پيشين هستند.
مرتضي مبلغ معاون سياسي وزارت کشور در دولت اصلاحات در نشست هم‌انديشي اصلاح‌طلبان اصفهان گفت: «با تمام تلاشي که جناح رقيب در جهت تخريب دولت انجام مي‌دهد اما رقيب جدي براي رقابت با حسن روحاني در انتخابات پيش‌رو ندارد. راهبرد اصلي آنها مأيوس‌کردن مردم است تا مشارکت مردم در انتخابات کاهش پيدا کند و در اين صورت شانس پيروزي داشته باشند».

از سوي ديگر توجه به اين نکته ضروري است که حزب کارگزاران سازندگي که حامي اصلي دولت محسوب مي‌شود، از معرفي نامزد پوششي براي روحاني در انتخابات ١٣٩٦ دفاع کرده است؛ غلامحسين کرباسچي در همين زمينه مي‌گويد: «در فرايند انتخابات هر اتفاقي، قابل پيش‌بيني است و نمي‌توان در ميان راه از آن بازگشت يا عقب کشيد.اين مسئله‌اي است که در گذشته هم وجود داشته؛ همان سال ٧٦ با وجود آنکه رقابت و تضاد ميان آقايان ناطق‌نوري و خاتمي چندان شديد نبود، گزينه‌هايي مانند آقاي ري‌شهري و مرحوم حبيبي نيز مطرح بودند. اينکه در کنار کانديداي اصلي، گزينه‌هاي جايگزين احتمالي مطرح مي‌شوند» و در ادامه نيز يادآور مي‌شود: «نکته ديگري که ضرورت معرفي کانديداي پوششي را نشان مي‌دهد، اين است که آقاي روحاني در فرايند تبليغات انتخاباتي و مناظره‌هاي احتمالي چقدر مي‌تواند همه موارد را مطرح کند يا اگر در جناح رقيب چند کانديداي حراف و پرگو وجود داشته باشد و ايشان به‌تنهايي بخواهد پاسخ آنها را بدهد، کار دشواري است. اين فرصتي است که در فضاي انتخاباتي يک يا دو نفر در کنار آقاي رئيس‌جمهور از دولت و عملکرد آن دفاع کنند و واقعيت‌ها را به مردم نشان دهند و در چند شب مانده به انتخابات به مردم اعلام کنند حامي دولت‌اند و به نفع رئيس‌جمهوري کنار مي‌روند».

علاوه بر مؤثربودن روحاني و نبود چهره مؤثر در جناح رقيب، بسياري مذاکرات هسته‌اي و در واقع برجام را نقطه قوت عملکرد دولت روحاني مي‌دانند و اعتقاد دارند همين امر سبد رأي روحاني را پر کرده و زمينه براي رأي‌آوري او را فراهم مي‌کند و در نتيجه براي چهار سال ديگر او در پاستور ماندگار خواهد شد. علاوه بر اينها، مشخص‌نشدن راهبردها و نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان و کم‌کاري رسانه‌هاي اين جريان نيز در اين امر تأثير داشته‌اند.

بسياري از کارشناسان سياسي عقيده دارند که تداوم ائتلاف اعتدال‌گرايان و اصلاح‌طلبان در انتخابات پيش‌رو، کارنامه مثبت عملکرد دولت در حوزه‌هاي سياست خارجي و داخلي، طرح تحول سلامت، تشتت در اردوگاه اصولگرايي و مسير دشوار اصولگرايان براي دستيابي به اجماع، عناصري هستند که گمانه پيروزي روحاني در انتخابات را تقويت مي‌کنند. از ديد اين تحليلگران، چنين برآوردي نزد جريان‌هاي سياسي اعم از اصولگرا، اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا، آنها را از تمايل و خواست براي اقدام و تحرک در انتخابات باز مي‌دارد.

اين بخشي از ماجراست که به آن اشاره شد اما بخش ديگر در فضاي انتخاباتي به نبود نشاط اجتماعي بر مي‌گردد؛ چنان که عبدالله ناصري، از فعالان سياسي اصلاح‌طلب در همين زمينه اظهار مي‌کند: «ايجاد فضاي سياسي در فصل انتخابات، نيازمند پيش‌زمينه‌هايي از جمله نشاط اجتماعي است. نشاطي که درون زندگي افراد و زيست اجتماعي آنان وجود داشته باشد. اگرچه در ايام انتخابات بايد نوعي نشاط اجتماعي حتي به شکل موقت در جامعه ايراني ديده شود». از طرفي مشکلات اقتصادي و وضعيت معيشت مردم و همچنين حوادثي نظير پلاسکو، برخورد دو قطار و پرونده‌هاي فساد مالي، همه و همه سبب مي‌شوند افکار عمومي از بحث انتخابات منحرف شوند و بيشتر سر در لاک خود فرو ببرند. با توجه به فاصله کوتاهي که تا انتخابات وجود دارد؛ راه‌حل‌هايي براي رهايي از اين فضا قابل ترسيم است؛ چنان که عارف رئيس فراکسيون اميد در کنگره سالانه حزب ترقي ايران مي‌گويد: «بايد به سمت احزاب تأثيرگذار و فراگير برويم که زماني نگاهشان مطرح مي‌شود که زمينه تحقق آن نيز در کشور فراهم باشد. بايد در اين مسير حرکت کنيم که به اعتقاد من راهبرد کلي نخبگان و دلسوزان هم بايد به همين سمت باشد؛ به سمت رسيدن به احزابي که بتوانند بخش بزرگي از مردم را نمايندگي کنند. بناست مردم حرف آخر را بزنند و اين در صندوق‌هاي رأي نمود پيدا مي‌کند».