گروه بورس- اعظم شريفي: سهامي كه قدرت تعيين يك عضو هياتمديره را دارد يا كرسيهاي مديريتي يك گروه را افزايش ميدهد، چقدر ميارزد؟
رقابت بازيگران عمده بر سر بلوكهاي بزرگ سهام شركتها در بورس تهران از مواردي است كه سهامداران جزء، اتفاقات پيرامون آن را با حساسيت ويژهاي دنبال ميكنند؛ دليل اين موضوع را علاوه بر تاثيرگذاري در آينده شركت ميتوان در تعيين حركت قيمتي سهم در كوتاهمدت نيز جستوجو كرد.
سهام مديريتي در يك تعريف ساده به بخشي از سهام يك شركت گفته ميشود كه حق راي آن توانايي قرار دادن يك يا چند عضو هياتمديره شركت را داشته باشد. در گفت و شنود پيشرو با عليرضا كديور، كارشناس و تحليلگر ارشد بازار سرمايه ابعاد گوناگون ارزشگذاري سهام كنترلي مورد بررسي قرار گرفته است.
سهام كنترلي يا مديريتي به چه معناست؟
در يك تعريف ساده سهام كنترلي به سهمي گفته ميشود كه دارنده آن ميتواند از طريق آن به اعمال مديريت در يك شركت بپردازد.
دارنده سهام كنترلي از دو طريق ميتواند در شركت اعمال نفوذ كند؛ اول اينكه يك يا چند عضو هياتمديره را تعيين كند و ديگر اينكه با در اختيار گرفتن اكثريت اعضاي هياتمديره بتواند مديرعامل شركت را نيز منصوب كند.
ميزان سهام لازم براي اطلاق «سهام كنترلي» به آن چقدر است؟
ميزان سهام لازم براي اينكه در يك شركت بتوان كنترل يك يا چند عضو هياتمديره را به دست گرفت، بستگي به تركيب سهامداران آن شركت و تعداد اعضاي هياتمديره شركت دارد. در حال حاضر تعداد اعضاي هياتمديره در اكثريت شركتها 5 عضو است. اگر فرض كنيم تركيب سهامداران به نحوي باشد كه سهم خردي وجود نداشته باشد، در آن صورت ميزان سهام لازم براي كسب يك عضو هياتمديره 7/16 درصد است؛ اما اگر تعداد اعضاي هياتمديره به 7 عضو افزايش يابد، در آن صورت با ميزان كمتري (6/12 درصد) هم ميتوان يك عضو هياتمديره داشت. از سوي ديگر معمولا در هياتمديرهها ميتوان با مذاكره راي ساير اعضا را به نفع خود گرفت. در هر صورت با بيش از 50 درصد مالكيت ميتوان بلوك مديريتي را در يك شركت تصاحب كرد و مديريت شركت نيز به دارنده اين بلوك خواهد رسيد.
چرا ارزش سهام كنترلي از قيمت سهام خرد بالاتر است؟
دارندگان سهام كنترلي درخصوص داراييها و تصميمگيريهاي شركت دخالت مستقيم دارند. شخص حقيقي يا حقوقي كه سهام كنترلي دارد ميتواند در هياتمديره تصميمگيري كند و به عبارتي در راهبري شركت دخالت ميكند. سهام كنترلي به دارنده بلوك اين امكان را ميدهد كه از آخرين اخبار شركت سريعتر و دقيقتر اطلاع كسب كند. اين اطلاعات به طور قطع در تصميمگيري در بازار سهام اثرگذار است كه البته در چارچوب دستورالعمل دارندگان اطلاعات نهاني كنترل ميشود.
آيا لزوما هر بلوك عمده از سهام يك شركت بيش از قيمت خرد آن ميارزد؟
يك بلوك در شرايطي ميتواند ارزشمند باشد كه بتواند كرسي هياتمديره را به خريدار بدهد؛ اما در حالتي كه بلوك كمتر از حدي باشد كه يك كرسي را بدهد قيمت آن ميتواند معادل قيمت سهام عادي باشد. از سوي ديگر، در بعضي موارد برخي سهام براي افرادي كه درصدي از سهام شركت را دارند ولي در مجمع انتخاب هياتمديره نياز به راي بيشتري دارند، ارزش فوقالعادهاي پيدا ميكند كه به آن بلوك كوچك، سهام طلايي اطلاق ميشود.
در همين حال بايد توجه داشت چون بلوكهاي مديريتي سهام معمولا ارزش ريالي بالايي دارند براي اينكه خريداران بتوانند از عهده خريد بلوك بربيايند، سياستهاي تشويقي از طريق روش پرداخت نقد و اقساط پيشبيني ميشود. بر اين اساس وقتي بلوك به صورت اقساط فروخته ميشود بحث ارزش زماني پول مطرح شده و قيمت را بالاتر ميبرد. در هر صورت ارزش يك بلوك سهام كنترلي بسته به اينكه براي چه گروهي ميتواند جذاب باشد و نيز با توجه به داراييها و وضعيت شركت ميتواند متفاوت باشد.
انجام معاملات بلوكي و عمده در بازار بسياري اوقات موجب حركت قيمت سهم خرد روي تابلو ميشود. به نظر شما اين رويكرد تا چه حدي منطقي است؟
اثرگذاري يك رقابت بلوكي بر قيمت سهم خرد در بازار در دو حالت ميتواند منطقي باشد؛ اول اينكه به دنبال معامله بلوكي، تغيير مديريتي در آن شركت رخ دهد. يعني اينكه يا اندازه بلوك بالاتر از 50 درصد باشد يا اينكه خريدار بتواند با در اختيار گرفتن آن سهم، مديريت شركت را تصاحب كند. بر اين اساس با توجه به سياستهاي سهامدار جديد كه در روند فعاليت آتي شركت تاثيرگذار است، ميتواند قيمت سهم خرد در بازار افزايش يابد. در حالت دوم، خريداري به دنبال بلوك است كه براي در اختيار گرفتن يك عضو هياتمديره با كسري سهم مواجه است و به هر قيمتي ميخواهد سهم را از بازار جمع كند كه اين اقدام هم به نوبه خود افزايش قيمت سهم را به دنبال خواهد داشت.
در محاسبه خالص ارزش دارايي شركتهاي سرمايهگذاري، ارزش سهام كنترلي بايد چگونه در نظر گرفته شود؟
محاسبه ارزش سهام كنترلي در شركتهاي سرمايهگذاري كار بسيار پيچيدهاي است كه برآورد دقيق خالص ارزش داراييها را بسيار دشوار ميسازد. به طور كلي دو دسته شركت سرمايهگذاري در بورس تهران فعاليت دارند؛ يك گروه فقط شركتهاي سرمايهگذاري هستند كه اهداف كوتاهمدت خريد و فروش را دنبال ميكنند؛ بنابراين سهامي كه در اختيار دارند سهام كنترلي و مديريتي نيست. اما هلدينگها كه با ديد مديريتي وارد شركتها ميشوند، بخش عمدهاي از سهام شركتهاي سرمايهپذير را در اختيار دارند و قطعا بلوك سهام خود را به قيمت روز نميفروشند. البته در برخي موارد هم هلدينگها اهداف بلندمدت دارند بنابراين سهام زيرمجموعههاي خود را جابهجا نميكنند و چون افق سرمايهگذاري هلدينگها در شركتهاي زيرمجموعه طولانيمدت است، بلوكها فروخته نخواهند شد. بنابراين از نظر من در محاسبه NAV شركتهاي سرمايهگذاري و هلدينگها بايد ارزش سهام عادي شركتهاي سرمايهپذير را در نظر گرفت؛ هرچند اين بلوكها ميتوانند ارزش بيشتري داشته باشند.
به نظر شما آيا سهامداران خرد ميتوانند از تركيب سهامداري شركتها و اخبار مربوط به معاملات بلوكي در تصميمگيري براي سرمايهگذاري استفاده كنند؟
اينكه اين موضوع بتواند به عنوان تنها عامل براي خريد و فروش سهامداران مدنظر قرار بگيرد را توصيه نميكنم؛ زيرا معمولا توافقهايي تا دقيقه 90 صورت ميگيرد كه تصورات قبل از معامله بلوكي را محقق نميكند. بنابراين، توجه به معاملات بلوكي به عنوان عاملي كه صرفا سهامداران بخواهند بر مبناي آن تصميم بگيرند، توصيه نميشود؛ هرچند به عنوان يك عامل كمككننده در كنار ساير عوامل تصميمگيري (مانند ارزندگي سهام شركت)ميتواند مهم تلقي شود.
ارسال نظر
اخبار روز
خبرنامه