تعریف نادرستی که کار دست سرمایهگذاران داد
بهروز شهدایی کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با بورسنیوز در خصوص وضعیت بازار سرمایه بیان کرد: اگر بازار سرمایه را دماسنجی برای اقتصاد هر کشور تصور کنیم، این سؤال مطرح میشود که چرا با تشدید تحریمها و تحدید فضای کسبوکار، این دماسنج برخلاف شرایط اقتصادی رشد کرد؟ دلیل رشد بازار سرمایه همزمان با تشدید تحریمها، تضعیف ارزش پول ملی و افزایش ارزش ارزهای جهان روا بود.
وی ادامه داد: ارزش جایگزینی شرکتها، مبنای تصمیمگیری سرمایهگذاران شد و رشد بازار سرمایه را کلید زد. کمی بعد، شیوع کرونا و رکود کسبوکارها، مجدداً بازار سرمایه را برای سرمایهگذاری جذاب کرد و موج دوم رشد بازار سرمایه را به دنبال داشت و هجوم سرمایهگذاران جدید و البته غیرمتخصص، به رشد بازار شتاب بیشتری داد و درنهایت به شرایطی رسیدیم که بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سرمایه، بابت شناسایی سود حاصل از فروش سهامی که در سالهای قبل باقیمت بسیار کمتر خریداری کرده بودند، مورد اقبال بازار واقع شدند و موج صعود بازار بزرگتر شد و اتفاقات بعدی بازار سرمایه هم بر همگان آشکار است.
تقویت ارزش پول ملی در سایه تعامل با دنیاست و سالهای زیادی طول خواهد کشید.
وی افزود: در شرایط فعلی، یکی از دغدغههای مهم بازار سرمایه ما این است که اگر توافقی حاصل شود که محدودیتهای واردات و صادرات برطرف گردد، نرخ ارز کاهش خواهد یافت. اما نکته اینجاست که با تسهیل روند واردات و صادرات، اگرچه شاید شرکتها با نرخ ارز پایینتری اقدام به فروش و صادرات محصول خود کنند؛ ولی حجم تولید و فروش در شرکتها و صنایع بورسی، رشد خواهد کرد و قطعاً رشد مقداری تولید و فروش شرکتها، افت احتمالی نرخ ارز را جبران خواهد کرد. بنابراین احتمالاً کاهش نرخ ارز در کوتاهمدت واکنش منفی بازار سرمایه را به همراه خواهد داشت، ولی با نمایان شدن آثار عملی توافق بر تولید و فروش شرکتها، بازار سرمایه مجدداً حرکت مثبتی در پیش خواهد گرفت. برای مثال، شرکتهای فولادی در شرایط تحریم برای تولید و صادرات، مشکلاتی داشتهاند، ولی با لغو تحریمها، این شرکتها بهراحتی امکان افزایش حجم تولید و فروش خواهند داشت و در چنین وضعیتی، افزایش حجم تولید، سودآوری شرکتها را حتی بیش از قبل خواهد کرد. فراموش نکنید در سالهای قبل از تحریم این شرکتها با ارز بسیار ارزانتر صادر میکردند و در صورت افزایش حجم تولید، حتی فروش با دلار کمتر از ۲۰ هزار تومآنهم سودآور خواهد بود.
این کارشناس بازار سرمایه ضمن تأکید بر اینکه کاهش شدید نرخ ارز در کوتاهمدت امکانپذیر نخواهد بود، گفت: شاید نرخ ارز پتانسیل کاهش شدید داشته باشد و حتی با فرض بعید، دلار کمتر از ۱۰ هزارتومانی دستیافتنی باشد؛ اما این مهم مشروط به رشد اقتصادی مثبت و پایدار کشور و تقویت ارزش پول ملی در سایه تعامل با دنیاست و سالهای زیادی طول خواهد کشید که البته پیشبینی چنین رشدی، آنهم در کشور ما اصلاً قابلاتکا نیست. تقویت ارزش پول ملی، شمشیر دو لبهای است که از جذابیتهای صادرات خواهد کاست و در خوشبینانهترین حالت، انتظار بهبود وضعیت و رشد اقتصادی پایدار و واقعی را باید در ۵_۶ سال آینده داشت.
شهدایی در معرفی صنایعی که بیشترین بهره را از توافق احتمالی خواهند برد، اظهار کرد: در نظر داشته باشید که وقتی صحبت از توافق و تأثیر آن بر سودآوری صنایع میشود، منظور اتفاقی معجزهوار نیست و چهبسا کاهش فشار تحریمها در یک بخش، در آن بخش رونق به همراه داشته باشد. همانطور که آزادسازی منابع ارزی بلوکهشده در کره و عراق این روزها حسابی خبرساز شده و بازار ارز را هم تحت تأثیر قرار داده است. ازاینرو، هرگونه گشایشی در روابط بینالمللی میتواند حتی در کوتاهمدت(کمتر از ۶ ماه) آثار خود را در تولید و فروش صنایع نمایان کند. اتفاقاً معتقدم منفیهای روزهای گذشته بازار سرمایه، پیشخور کردن آثار منفی کاهش نرخ ارز بوده و هر خبر مثبتی از توافق، میتواند بازار سرمایه را به تحرک وادارد. احتمالاً صنایعی که در دوران تحریمها، به سبب وابستگی به واردات یا صادرات، بیشترین آسیب و نابسامانی را متحمل شدهاند، از توافق احتمالی هم بیش از سایر صنایع منتفع خواهند شد.
صنایعی که در دوران تحریمها، به سبب وابستگی به واردات یا صادرات، بیشترین آسیب و نابسامانی را متحمل شدهاند، از توافق احتمالی هم بیش از سایر صنایع منتفع خواهند شد.
این کارشناس بازار سرمایه در خاتمه در توصیه به سهامداران گفت: مشکل اینجاست که اغلب مردم در کشور ما، تعریف درستی از سرمایهگذاری ندارند و معمولاً سرمایهگذاری را مترادف با دلالی میدانند! سرمایهگذاری یعنی به تأخیر انداختن مصرف امروز به امید مصرف بیشتر در آینده. این مفهوم یعنی فروش داراییهایی مثل خودرو و ملک و طلا باهدف خرید سهام، اشتباه است و فقط باید پول پساندازها و حاصل صرفهجوییهایمان را وارد این بازار کنیم. ضمن اینکه سرمایهگذاری در یک بازار بدون دانش تحلیلی اشتباه بزرگی است که گاهی سرمایهگذاران بعد از تحمل ضرر و زیان در یک بازار، اشتباه بزرگتری مرتکب شده و برای جبران ضرر و زیان یک بازار، بهجای افزایش دانش تحلیلی و تخصصی اقدام به ورود چشمبسته به یک بازار دیگر میکنند! علاوه بر این، برخی سرمایهگذاران فقط به دلیل رشد یک بازار در یک مقطع زمانی بلندمدت، اقدام به سرمایهگذاری در آن بازار میکنند؛ مثلاً رشد چند صددرصدی قیمت سکه طلا در ۱۰ الی ۱۵ سال گذشته، برای عدهای از سرمایهگذاران، توجیهی برای خرید در هر قیمتی است.
شهدایی در پایان خاطرنشان کرد:حالآنکه تجربه نشان داده بازدهی بازار سرمایه در این سالها از تمام بازارهای رقیب بیشتر بوده و چه بسیارند سهمهایی که باوجود ریزش سنگین قیمتها در بازار سهام، کماکان اختلاف چشمگیری باقیمتهای ۲ سال قبل خود دارند! بنابراین بهتر است مردم قبل از ورود به بازار سرمایه، ابتدا تعریفی از سرمایهگذاری داشته باشند و هر حرکت ناشی از کمدانشی را، ریسکپذیری ننامند و بعد از آنهم، با نگاه بلندمدت اقدام به سرمایهگذاری در این بازار کنند. همانطور که بسیاری از مردم، طلا را باهدف نگهداری برای روز مبادا میخرند و هر روز پیگیر قیمت یا تعویض آن نیستند، بازار سهام هم بازار سرمایهگذاریهای بلندمدت است. مطابق گزارشی در بورسهای بینالمللی، بیشترین بازدهی در این بازارها نصیب اشخاصی شده بود که یا فوت کرده بودند و یا سهامشان وثیقه بانک شده بود که امکان فروش سهام خود را نداشتند!
بیشتر بخوانید: