در گزارش اول خود با عنوان«سکوت اجباری در «مهر» نیمه کاره» می نویسد:«داستان مشکلات مسکن مهر هشتگرد ادامه دارد و برخی متقاضیان به دلیل بدقولی تعاونیها و نداشتن شرایط پرداخت اجارهبها مجبور به سکونت اجباری در واحدهای نیمهکاره شدهاند. اغلب ساکنان مسکن مهر هشتگرد به ناچار در این واحدها زندگی میکنند؛ این افراد مالباختهها و مستاجرهایی هستند که دیگر توان پرداخت اجارهبها را نداشته، از امروز و فردا شنیدن مسئولان دربارۀ تاریخ واگذاری واحدها خسته شده و بدون داشتن سند در خانههای از پیش مشخص شدهشان زندگی میکنند. این در حالی است که بسیاری از مسئولان در گفتگو با رسانه ها ساکن شدن شهروندان در واحدهای ناتمام را «تصرف» میدادند.
مسکن مهر هشتگرد به گفته بسیاری از مسئولان استانی و کشوری یکی از بزرگترین پروژه های مسکن مهر کشور است که در دو فاز چهار و هفت طراحی شده است. بسیاری از مردم سال ۸۷ پول خود را به تعاونیهای پروژه مسکن مهر هشتگرد سپردند به امید اینکه پس از دو سال صاحب خانهای شوند با همه امکانات، ولی با گذشت بیش از پنج سال خانههای بدون امکانات اولیه را تحویل گرفتهاند به همین منظور بسیاری از آنها خود را مالباختههایی مینامند که پس از سالها و با پرداخت پول اضافه بر تعهد اولیه صاحب چهاردیواری شدهاند که فاقد امکانات اولیه بوده و در این مدت ارزش پولشان نیز آنقدر پایین آمده است که کفاف رهن یک خانه در مناطق پایین شهر را نمیدهد.
مهر برای بررسی دقیقتر وضعیت ساکنان در مسکن مهر هشتگرد با ساکنان تعاونی مهر ۲۷ گفتگو کرده، تعاونی ۲۷ در فاز هفت مسکن مهر هشتگرد قرار دارد. این تعاونی اولین تعاونیای است که زمین مربوط به این پروژه را تحویل گرفته است. به همین دلیل بررسی وضعیت ساکنان مسکن مهر هشتگرد در این گزارش بر زندگی ساکنان تعاونی۲۷ متمرکز شده است.
ساکنان تعاونی ۲۷ مسکن مهر هشتگرد در خصوص تخلفات بیشمار پیمانکار این تعاونی، وارد نکردن پول ها به سامانه و عدم نظارت شرکت عمران شهر جدید هشتگرد به عملکرد تعاونی ها به شدت معترض هستند.شهروندی که خود را علی رفعتی معرفی می کند، می گوید: بسیاری از ساکنان از سال گذشته بدون امکانات رفاهی معمول زندگی کردهاند و تا یکماه پیش با پر کردن دبههای آب، از محلی خارج از ساختمان و انتقال آن به طبقات، از آبی نامطمئن استفاده میکردند.»
«روزنامه شرق» در گزارشی با عنوان«جريان احمدینژاد تهدید کرد شما را لو میدهیم» به موضوع حمله های اخیر به ابتکارپرداخته است. شرق در این گزارش می نویسد:« «معصومه ابتکار»، معاون رئیسجمهوري و رئیس سازمان محیط زیست، در دیدار جمعی از مدیران رسانهای و دانشجویان علوم سیاسی، در پاسخ به سؤالی درباره وقایع ١٣ آبان سال ٥٨ و تسخیر سفارت آمریکا، گفت: «برای بحث درباره شرایط ١٣ آبان لازم است به شرایط سال ٥٨ یعنی هشت ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازگردیم. به عقیده بسیاری از فعالان سیاسی، انقلاب اسلامي بزرگترین اتفاق سیاسی قرن گذشته بود؛ چون تمام معادلات سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی خاورمیانه را به هم ریخت. فقط هشت ماه از پیروزی آن انقلاب بزرگ گذشته بود؛ ما نه قانون اساسی داشتیم و نه مجلس شورای اسلامی. آنچه کشور را به صورت قانونی کنترل میکرد، شورای انقلاب و دولت موقت بود. آگاهان میدانند تمام سیستمهای امنیتی کشور کاملا دگرگون شده بود و به معنای درستتر، اصلا وجود نداشت. در کنار این مسائل ما فاقد یک ارتش منظم و نیروهای دفاعی و انتظامی بودیم». عضو دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در سال ٥٨ در ادامه یادآور شد: «پیشبینی دانشجویان خط امام(ره) درباره رخدادن کودتا، پیشبینی درستی بود. ما که در تاریخ ایران یک بار کودتا را تجربه کرده بودیم، نمیتوانستیم خوشبینانه تکرار آن را به نظاره بنشینیم.
او درباره سرطانزابودن بنزین پتروشیمیها گفت: «من اولین بار بحث بنزن را زمانی که عضو شورای شهر تهران بودم و در سال ٩٠، مطرح کردم. براساس اطلاعاتی که داشتیم مشخص بود بنزین تولیدی پتروشیمیها، که در تهران و شهرستانها توزیع میشد، به دلیل داشتن مقادیر فراوانی بنزن، حتی در مواردی هزار برابر حد استاندارد، سرطانزاست. نیمی از بنزین تهران از همین نوع بود... . من این مسئله را بیان کردم و از همان زمان سیل تهمتها و ناسزاها نصیب من و خانوادهام شد. وقتی در شورای شهر این مسئله را مطرح کردم، اولین برخورد برخی اعضا با من این بود که شما دارید علیه دولت احمدینژاد شانتاژ میکنید. روزی که میخواستم موضوع را مطرح کنم، با من تماس گرفتند که این مسئله را بازگو نکن. تهدیدم کردند و بعد هم حمله به بهانههای مختلف شروع شد؛ تاآنجاکه در تیترها و مطالبی که در رسانههایشان منتشر میکردند، مدعی شدند خواهر مری، جاسوس انگلستان شده است؛ اما گناه من فقط بازگویی اقدامات تهدیدکننده سلامت مردم بود. وقتی دوباره رئیس سازمان حفاظت محیط زیست شدم، مصرانه این مسئله را پیگیری کردم تا اینکه تولید بنزین پتروشیمی را با کمک وزیر نفت، آقای زنگنه، متوقف کردم.»
«روزنامه جوان» در گزارشی با عنوان«حذف 13 آبان با تخفيف روحيه استكبارستيزي» می نویسد:« روز ملي مبارزه با استكبار جهاني در حالي امروز مانند سالهاي گذشته در ۱۳آبان برگزار ميشود كه طيفي در داخل كشور – به ويژه در دو سال اخير- به دنبال آن بوده تا با ايجاد تغيير در ماهيت برگزاري چنين مراسمي، نخست برگزاري يوم الله 13 آبان را در جامعه مخدوش كنند و در ادامه براي كمرنگ كردن اصل «استكبارستيزي» به عنوان مؤلفهاي اساسي از گفتمان انقلاب اسلامي مقدمهچيني كنند.
پيش درآمد روز ملي مبارزه با استكبار را بايد واقعه مهمي دانست كه منجر به خاك و خون كشيده شدن دانشآموزان و دانشجويان انقلابي در زمين چمن دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۷شد. روزي كه دانشآموزان مدارس را تعطيل كرده بودند و در لبيك به حركت انقلابي و ضداستكباري امام خميني(ره) به جرگه راهپيمايان پيوستند. اين حركت با پيوستن دانشآموزان به دانشجويان در دانشگاه تهران و زمين چمن اين دانشگاه اجتماعي گسترده را تشكيل داد كه حكومت شاه نتوانست آن را بربتابد، از اين رو بود كه مأموران اين اجتماع را به خاك و خون كشيدند و ۵۶ دانشآموز و دانشجو را در اين روز به شهادت رساندند.
نقطه ثقل تحولات ضداستكباري ۱۳آبان را بايد ماجراي تسخير سفارت امريكا در تهران توسط دانشجويان خط امامي دانست؛ حركتي كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران آن را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نام نهادند. يكي از دستاوردهاي تسخير سفارت ايالات متحده، انتشار هزاران سندي بود كه از داخل اين سفارت كشف شده بود؛ اقدامي كه تصوير واقعيتر از چهره امريكاييها نزد مردم ايران را نشان داد.»
«روزنامه اعتماد» در گزارشی با عنوان«دولت: ما هم دلواپسيم» می نویسد:« سخنگوي دولت در پاسخ به «اعتماد» : به دلار نياز داريم املاك زنجاني مشكلي از ما حل نميكند» همچنین این روزنامه ادامه می دهد که نوبخت: براي دختران جوانی که به دلیل مشکل اقتصادی نمیتوانند ازدواج کنند یا فارغالتحصیلان بیکار، دلواپسیم. نوبخت: براي دختران جوانی که به دلیل مشکل اقتصادی نمیتوانند ازدواج کنند یا فارغالتحصیلان بیکار، دلواپسیم.
«روزنامه کیهان» تیتر اول خود را به بیانات دیروز رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از دانش آموزان و دانشجویان اختصاص داده است. این روزنامه در این خبر با عنوان«مرگ بر آمریکا برگرفته از قانون اساسی است» می نویسد:« حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (سهشنبه) در دیدار پُرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانشآموزان، مبارزه ملت ایران با استکبار را مبارزهای «منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی» خواندند و با استناد به مشکلات و ضرباتی که به علت اعتماد به آمریکا و سادهاندیشی برخی سیاسیون، در تاریخ معاصرِ کشور بهوجود آمده افزودند: آمریکا، همان آمریکای قدیم است اما عدهای مغرض و یا سادهلوح تلاش میکنند این دشمن توطئهگر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا آمریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند.
در این دیدار که در آستانه سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انجام شد، رهبر انقلاب، مقطع کنونی را دوره تثبیت عزت ملت و ترسیم نقشه پیشرفت ایرانیان دانستند و هوشیاری، آگاهی و بصیرت عمومی بهویژه جوانان را در این مقطع، بسیار مهم خواندند.»
«روزنامه افتاب یزد» در گزارشی با عنوان«انصراف از اجلاس وین؛ باخت رایگان» می نویسد:«هشدار، پیش بینی، نگرانی یا شاید هم بازارگرمی. حرفهای اخیر امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه درباره شرکت نکردن ایران در اجلاسهای مربوط به سوریه در صورت بی ثمر بودن آن را در کدامیک از این واژهها میتوان جای داد؟!
او بعد از چندروز از نخستین حضور ایران در نشست وین 2و بیانیه صادره درآن اجلاس گفته:" در این چارچوب چنانچه بخواهد جلسات ادامه پیدا کند جمهوری اسلامی ایران از مسیر گفتگو و کمک به تقویت سیاسی و مبارزه با تروریسم حمایت خواهد کرد و چنانچه ارزیابی ما از این نشستها ارزیابی مثبتی باشد در ادامه نسبت به حضور در این نشستها هم همراهی خواهیم داشت."
وی اضافه کرده:" در مذاکرات بی ثمر درباره سوریه شرکت نمیکنیم".از دل حرفهای عبداللهیان یک تهدید دیپلماتیک بهچشم میآید؛ تهدیدی که البته تا حدی هم کارساز بود و واکنش مقامات آمریکایی و تاکیدشان براین موضوع که حتما باید همه کشورهای منطقه از جمله ایران در نشستهای وین حضور داشته باشند را به همراه داشت. اما چگونه است از ایرانی که تا پیش از توافق هستهای در هیچ یک از نشستهای مربوط به سوریه دعوت هم نمیشد، اکنون بعد از نخستین حضور کشورمان و شرکت در اجلاس وین 2، اینگونه اظهارنظر و واکنشی میشنویم؟ مگر نه اینکه قبلاها، همه حرف مسئولین وطنی این بود که ما باید به عنوان یک قدرت منطقهای در بحث سوریه حضورداشته باشیم؟پس چه طور شده است که حال، خودمقامات کشورمان داوطلب شده اند به عدم شرکت در اجلاسی مربوط به این کشور(سوریه)؟! و برای بودن در آن، شرط و شروط میگذارند؟
ایران که نقش خود را در وین 2 مثبت ارزیابی کرده بود و ازاین میگفت که اگر" ظریف" نبود در بیانیه نشست، زمان برکناری اسد هم تعیین میشد! اکنون خط و نشان میکشد و استقبال نکردن از اجلاس وین را غیرمحتمل نمیداند. اگر واقعا کشورما میتواند تا به این حد موثر باشد که مقامات کشورهای دیگر - همچون آنچه در اجلاس وین 2 رخ داد -جدال لفظی ظریف و عادل الجبیرعربستانی را به نظاره بنشینند و بعد هم تن به خواسته وزیر امور خارجه ایران دهند، چرا حرفهایی از نوع انصراف و شرکت نکردن ایران در ادامه نشستها به گوش میرسد؟ آیا این حرف، حرف خود عبداللهیان و وزارت خارجه است یا از سرناچاری و فشار گفته شده؟ یا اینکه هدف از بیان چنین جملاتی چیز دیگری است!؟
برزخ سوریه اگر سخنان معاون وزیر خارجه کشورمان، مبنی براینکه مقامات ممکن است در اجلاسهای آتی وین شرکت نکنند را جدی بگیریم، بی شباهت به مسابقات دو ورزشکار با یکدیگر نیست که در آن یک طرف از رقابت انصراف میدهد و طبیعتا با این اوصاف حریف مقابل او بیآنکه مسابقهای داده باشد، برنده معرفی خواهدشد ! با این اوصاف آیا ایران نیز حاضر است تا در مصاف با رقبای منطقهای و بینالمللی از حضور در اجلاس، انصراف دهد و یک باخت رایگان را نصیب کشور و پیروزی بیدردسر را هدیه به رقیبان کند؟! و سوریهایها که شاید گوشه چشمی به این اجلاس دارند و امید رهایی از بن بست غمانگیز فعلی میهنشان را در اقدامی سراسری از سوی سایر ملل، میبینند با شکست این مذاکرات همچنان به سرنوشت نامعلوم خود بنگرندو از زمین و دریا به کشورهای اروپایی مهاجرت کنند تا شاید جان سالم به دربرند؟
اساسا وقتی ایران میتواند بازیگر اصلی و مدعی منطقهای باشد چرا ازاین میگوید که ممکن است در میانه راه، عطای مذاکره را به لقایش ببخشد؟ عبداللهیان بنا به کدام صلاحدیدی چنین گفته است، مطمئنا او خود خوب میداند که سرنوشت آینده منطقه نیاز به ما دارد واساسا چه مذاکرات بی ثمر باشد چه نباشد حضور ایران بهتر از نبودش است و غیبت کشورمان به معنای تضمین شکست اجلاس وین و تداوم برزخ سوریه خواهد بود.»