سر سهمهای کوچک دیگر بی کلاه خواهد ماند/ فعالان بازار دیگر امیدی به سهمهای کوچک نداشته باشند/ ایجاد دور باطل در بازار با صندوقهای اهرمی
به گزارش بورس نیوز، در رشدهای اخیر بازار از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا امروز همواره شاهد بودیم که سهمهای بزرگ و به اصطلاح شاخص ساز در حال رشد و سقف زنی بودند و سهمهای کوچک بازار علیرغم اینکه برخی از آنها در شرایط بنیادی بسیار مطلوبی قرار دارند، حرکت خاصی از خود نشان ندادند و در همان کفهای قیمتی در حال دست و پا زدن بودند.
فعالان بازار خیلی از اوقات و به درستی این حرکت را به عنوان شاخص سازی دروغین تعبیر کردند، تعبیری که چندان هم دور از واقعیت نیست. اما مشکل از اینجاست که معیار و مبنای عملکرد بازار در رسانهها و مخصوصا تریبونهای تبلیغاتی همواره شاخص کل بوده است که به راحتی با چند سهم خاص قابل جابجا شدن است و حتی میتواند با بازاری که ۸۰ درصد آن منفی است هم مثبت و در حال رشد باشد. در واقع باید معیار اصلی و فاکتور اصلی شاخص هم وزن باشد که نسبت به کلیت بازار دید بهتری ارائه میدهد.
اما اینکه چرا این اتفاق رخ داده است هم جای سوال دارد. برای پاسخ به این سوال چند جواب داریم که در ادامه ارائه خواهیم داد.
۱- نقدشوندگی و ضعف نظارت و بازارگردانی: از سال ۹۹ به بعد به قدری سهمهای کوچک بازار درگیر سفته بازی شدند و ناظران به آن اهمیت ندادند و سپس درگیر ریزشهای ممتد شدند که چشم بسیاری از فعالان بازار از این نمادها ترسید و کسی به سمت اینگونه نمادها نمیرود. بازارگردانان نیز وظیفه خود را به درستی اعمال نکردند و در بهترین حالت با عرضه به اندازه وظیفه خود، تنها قیمت پایانی را پر کردند و سرعت ریزش را بیشتر کردند.
۲- حجم مبنا و دامنه محدود: حجم مبنای تعداد زیادی از نمادهای کوچک هیچ سنخیتی با حجم معاملات سهم ندارد. دامنه ۳ درصدی هم باعث شده است که رشد بسیار کندتر شود. افراد مشاهده میکنند که سهمهای بزرگ بازار در زمان رشد به راحتی قیمت پایانی ۳ درصد را پر کرده و به سمت بالا حرکت میکنند. اما در سهمهای کوچک قیمت پایانی در حوالی مثبت ۱ باقی میماند؛ بنابراین به درستی به سمت نمادهای بزرگ میروند و حجم معاملات نمادهای کوچک کمتر هم میشود.
۳- ریسکهای سیاسی: در یک سال اخیر و با اوج گرفتن تنشهای سیاسی و نظامی بازار درگیر نوسانات شدید و ریزشهای شدیدی شد. افراد پرریسکی که در بازار باقی ماندند هم به سمت نمادهای بزرگ رفتند که حجم معاملات بیشتر و بازارگردانی بهتری داشتند تا نقدشوندگی خود را حفظ کنند.
۴- صندوقها و اهرمی ها: با ظهور اهرمیها و صندوقهای اهرمی در زمان رشد بازار، بسیاری از افراد پول خود را به سمت این صندوقها روانه میکنند. این صندوقها هم پولهای دریافت شده را به ۳ دلیل گفته شده قبلی، به سمت نمادهای بزرگ میبرند تا نقدشوندگی خود را حفظ کنند؛ بنابراین ورود پول به سمت نمادهای بزرگ مضاعف هم میشود و در این میان هم سر نمادهای کوچک بی کلاه میماند و به این شکل یک دور باطل بین نمادهای بزرگ و صندوقهای اهرمی ایجاد میشود.
مجموع اتفاقات فوق سبب میشود تا در رشدهای آتی بازار همچنان نمادهای کوچک و یا به قول اهالی بازار هم وزنیها بدون اقبال باقی بمانند و شاهد حرکت خاصی در آنها نباشیم. لازم است که سازمان و متولیان برای رفع این ایرادات به دنبال راهکارهایی باشند. راهکارهایی مانند موارد زیر:
۱- کاهش حجم مبنای تعداد زیادی از نمادهای کوچک
۲- افزایش دامنه نوسان و بازگرداندن دامنه نوسان به اعداد قبلی
۳- نظارتهای دقیق و سخت و جلوگیری از سفته بازی و تکرار رخدادهای قبلی
۴- تصویب قوانین دقیق و الزام آور برای بازارگردانی
که البته به فهرست فوق میتوان موارد بسیار زیاد دیگری هم اضافه کرد؛ و اگر نه اوضاع سهام کوچک بازار به همین شکل فعلی باقی خواهد ماند و اهالی بازار دیگر نباید امیدی به سهمهای کوچک بازار امیدی داشته باشند و این نمادها در همان اعماق مشغول دست و پا زدن خواهند ماند.
فرید عباسی _کارشناس بازار سرمایه