شاید وقت آن رسیده که مراقب پولهایتان در "بانک آینده" باشید
تمام روسای بانک مرکزی را محاکمه کنید/ "بانک آینده" نظام بانکی ایران را نابود خواهد کرد
اینجا ایران است، کشور تناقضات آشکار.
به کافهها و چایی فروشها هر روز سر میزنیم تا آنها را به دلیل عدم رعایت قوانین مصرح! توسط مراجعین و ۵ تا ۱۰ هزارتومان تخلف از نرخ اتحادیه جریمه و هفتهها پلمپ کنیم، اما چند سال طول میکشد تا متوجه رانت و تخلف ۳ میلیارد دلاری چای دبش شویم.
با استخدام افرادی قوی هیکل و خشن چهره، به جنگ عدهای دستفروش بیچاره و گنجشک روزی میرویم، به کولبران فقیر سخت میگیریم، اما به اشخاصی خاص، مجوز بانکداری میدهیم تا به بهانه ساخت یک پروژه متروکه، صدها هزار میلیارد تومان پول مردم را در "بانک آینده" به باد فنا و بهواسطه تورم ناشی از آن، زندگی میلیونها نفر را تحتالشعاع قرار دهند.
علیرغم آنکه سالهاست روسای بانک مرکزی و دولتمردان کشور، از بیم تبعات بحران "بانک آینده" چشمهایشان را بستهاند و با خوشحالی آن را به دولت بعد تحویل میدهند، دیر یا زود این احتمال میرود بمب "بانک آینده" خواهد ترکید و کشور با موجی از سپردهگذاران ناراضی مواجه خواهند شد.
از دادهها تا واقعیت؛
خیانت پردازشگران اطلاعات مالی به اعتماد سرمایهگذاران...
در دنیای پیچیده و پویای بازار سرمایه، اطلاعات به منزله شریان حیاتی تصمیمگیریهای مالی عمل میکنند. هیچ معاملهگری نمیتواند بدون دسترسی به دادههای دقیق و پردازششده به مقصدی مطلوب دست یابد. در این میان، شرکتهای پردازش اطلاعات مالی مسئولیت خطیری بر عهده دارند. وظیفه این نهادها، گردآوری دادههای اولیه از منابع معتبر، پالایش این دادهها برای حذف تناقضات و تحلیل آنها بهمنظور استخراج الگوها و روندهای کلیدی بازار است.
سوژه هفته: یا تصمیمات سخت میگیریم یا برایمان تصمیمات سختی میگیرند
کار اقتصاد از سخن درمانی و فروش داراییها گذشته، زمان تصمیمگیری فرا رسیده است
متأسفانه شرایط این روزهای اقتصاد ایران به طرز غیرقابلانکاری به مسائل سیاسی کلان کشور گرهخورده و حتی اگر بتوانیم چشممان را بر روی بسیاری از ناکارآمدیها، بیکفایتیها و مشکلات داخلی ببندیم، احتمال تشدید تحریمهای بینالمللی، نیاز مبرم کشور به جذب سرمایههای خارجی در زیرساختهای حیاتی و عدم تابآوری جامعه در مقابل نوسانات اسفناک نرخ ارز، موضوعاتی هستند که تنها با حل برخی چالشهای بینالمللی قدیمی مرتفع میگردد.
بسیار بعید است بتوان اقتصاد ایران را با چنین سطحی از بحران، با سخن درمانی، نمایشهای تبلیغاتی، وعدههای نشدنی و فروش داراییها نجات داد. بهواقع زمان آن دوره که هرروز شاهد اظهارنظرهای وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در خصوص وضعیت مناسب منابع ارزی کشور و روند رو به بهبود اقتصاد باشیم، گذشته و بسیار دشوار است دولت یا حکومتی بتواند بهراحتی آمار و ارقام واقعی اقتصاد را پنهان نماید.
چهارشنبههای داغ: الوعده وفا: "موسسه ملل، پیش به سوی ورشکستگی؟"؛
اقتصاد را به سخره گرفتهایم: "پشم شویی و قالی شویی از خدمات مدرن بانکها در ایران"
متاسفیم که باید یادآور شویم که مدیریت موسسه اعتباری ملل با دهها هزار میلیارد تومان زیان انباشته، بر عهده یکی از روحانیون عزیز و بزرگوار میباشد. شاید سادهترین سوالی که میتوان از نوابغ بانک مرکزی پرسید، این است که مبنای تائید صلاحیت مدیر عامل یک موسسه مالی رسمی در ایران و جهان چیست؟ به راستی چه میزان از علوم و تکنیکهای مدرن و پیچیده بانکداری، در دروس مورد مطالعه روحانیون عزیز ما جای دارد؟
سوژه هفته: فروپاشی اقتصادی حاصل سالها نفهمیدن و ندانستن است، پس به دنبال آدرس غلط نروید؛
فروپاشی اقتصاد، همینی هست که میبینید، شاید امروز شاید فردا
بر خلاف باور عموم، فروپاشی اقتصادی پروسهای یکشبه و آنی نیست که منتظر فرارسیدن آن در روزی خاص باشیم. فروپاشی اقتصاد فرآیندی زمانبر از تجمیع تعداد بالای سیاستهای اقتصادی و مالی است که با بروز یک شوک نظیر اجرای یک قانون دولتی، ریزش گسترده بازار سهام و یا یک اعتراض و چالش اجتماعی، به منصه ظهور میرسد.
دلار هنوز هم ارزان است؛
با سرکوب قیمت دلار نمیتوان مشکلات اقتصادی را پنهان کرد!
بانک مرکزی به منظور کنترل نرخ دلار، دست به هر کاری میزند، اما افت یکی ۲ درصدی قیمت دردی را دوا نخواهد کرد و این مشکلات اقتصادیست که با دلار ۸۰ هزار تومانی کمر تولید کننده، فعالان اقتصادی و مردم عادی را شکسته است!
سوژه هفته: باز هم مردم باید جور فساد، ولنگاری های مالی دولت، بانک ها و صندوق های بازنشستگی را بکشند؟
حراج داراییهای دولتی/ خصوصی سازی یا ورشکستگی دولت؟
احتمالا در اطراف خود افرادی را دیدهاید که به دلیل ورشکستگی یا بدهیهای سنگین (قرضهای سررسید شده، چکهای به موعد رسیده و ...)، تمام اموال خود را میفروشند یا شاید داستان کسانی را شنیده باشید که این روزها کلیهها و برخی از اعضای بدن خود را میفروشند تا شاید بخشی از مشکلات بزرگتر خود را حل کنند.
سوژه هفته: دراین کشور حفظ آبروی کلاهبرداران و دزدان مهمتر از صیانت از اموال مالباختگان است؟
آیا ترس از رسواییهای بزرگتر، مانع شفاف سازی و اعلام اسامی کلاهبرداران بورسی میشود؟
آیا اگر شرح تخلف و اشخاص مرتبط با این پرونده و محرومیت آنها از معاملات افشا شود، فسادهای بزرگتری رو خواهد شد که سازمان بورس را زیر سوال خواهد برد؟ آیا پای افراد دیگری به میان خواهد آمد؟ آیا حضور این افراد در سایر پروژهها و تخلفات، پای سهامداران سایر شرکتها را هم به پروسه شکایت و احقاق حقوق خود، باز میکند؟
البته بسیار مشعوفیم که میبینیم، شهرت و عملکرد مدیران سازمان بورس تنها به اخذ وامهای کلان کم بهره محدود نمیشود و بالاخره این سازمان توانسته پروندهای از تخلفات را پیگیری و به نتیجه برساند، اما چه خبر از سایر پروندهها؟
آیا مسئولان پاسخگو خواهند بود؟
۶۰۰ روز گذشت و ما همچنان منتظریم
نگاهی گذرا به اتفاقاتی که از تاریخ برگزاری جلسه تغییر نرخ خوراک پتروشیمیها در کشور رخ داده، داشته باشیم. اکنون روزهای متمادی است که از دوشنبه سیاه بازار سرمایه میگذرد و از کوچکترین اتفاقات گرفته تا بزرگترین آنها در کشور پدیدار شد اما؛ لیستی تحت عنوان متخلفان به عموم سهامداران اطلاعرسانی نشده است.