بورس‌نیوز، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
چهارشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۲
کد خبر : ۵۱۴۱۷
دکتر مسعود نیلی

به نظر می رسد که افراد مختلف و با دیدگاه های متفاوت، بر این نکته اتفاق نظر دارند که جامعه ما در ماه های اخیر در شرایطی "ویژه" بسر می برد. جدای از اینکه در این "ویژه" بودن چه صفت مشخص تری نهفته است، شاید پرداختن به مباحث مختلفِ مرتبط با این شرایط، "در کنار هم" و بطور "یکجا"، مهمترین نیاز امروز ما باشد. در این نوشته متفاوت، سؤالاتی چند مرتبط با شرایطی که در آن بسر می بریم از منظر اقتصاد مطرح و در ورود به مسائل به طرح سؤال بسنده می شود. شاید طرح مجموعه ای از سؤالات که پاسخ آنها نیاز مبرم جامعه امروز ما بویژه در میان روشنفکران، تحصیلکردگان و اهالی قلم و مطبوعات است، مفیدتر و ضروری تر از ارائه پاسخی تحلیلی به یکی از آنها باشد. لذا در آنچه می آید با فهرستی مواجه خواهید بود که پرداختن به آن می تواند مورد توجه همه کسانی قرار گیرد که به نوعی با مسائل کشور سروکار دارند. اعم از آنانی که ابزارهای سیاست گذاری را در دست دارند و یا آنانی که تنها می توانند به مشکلات فکر کنند.

سؤالات طرح شده به شرح زیر، مسائل و چالش های فکری جامعه امروز در حوزه های مختلف را از دید نگارنده در بر می گیرد:

1- با توجه به وابستگی بسیار زیاد تولید داخلی به انرژی و افزایش بیش از پانصد درصدی متوسط قیمت حامل های انرژی، سیاستهای جاری تحت عنوان "هدفمند سازی یارانه ها"، چه راه حل هایی را پیش روی تولید کنندگانِ محصولات کشاورزی، صنعتی و خدماتی قرار داده است؟

2- کاهش نرخ سود تسهیلات، بصورتی که در سال جاری به اجرا درمی آید، آیا اقدامی در جهت حمایت از تولید است یا محدود کننده آن؟ انجام اقدامات مشابه در سالهای گذشته چه درسهایی به سیاست گذاران داده است؟

3- سیاستهای بکار گرفته شده در افزایش قیمت انرژی، چه سازوکارهایی را برای افزایش تولید انرژی، اعم از برق، فرآورده های نفتی و گاز پیش بینی کرده است؟ آیا شرایط جاری در مقایسه با گذشته برای تولید کنندگان انرژی بهتر است یا بدتر؟

4- به نظر می رسد که پیامدهای مثبت افزایش قیمت انرژی، محدود به اثر آن بر مصرف کننده است. آیا علامت دهی قیمت های جدید به مصرف کننده بتدریج در طول زمان کاهش پیدا می کند، افزایش پیدا می کند یا بدون تغییر می ماند؟

5- می توان به راحتی محاسبه کرد که میزان تعهدات سازمان هدفمند سازی یارانه ها در پرداخت به خانوارها و تولید کنندگان، به مراتب بیش از منابعی است که از افزایش قیمت انرژی جمع آوری می شود. پرداخت مبلغی بسیار بیش از مبالغ مبتنی بر تراز بودجه سازمان هدفمند سازی یارانه ها، منجر به آن شد که خانوارها و جامعه در کل، به راحتی و با ملایمت، افزایش جهشی قیمت ها را بپذیرند. اما انتظارات رفاهی شکل گرفته، در طی زمان در آینده، تا چه اندازه با واقعیت منطبق خواهد بود؟

6- با توجه به افزایش جهشی قیمت انرژی و کاهش نرخ سود سپرده ها، تحولات اخیر در بازار طلا و ارز تا چه اندازه قابل پیش بینی بود؟

7- منازعات سیاسی دو ماه اخیر در کشور، تا چه اندازه بر افزایش قیمت ارز و طلا مؤثر بوده است؟

8- تغییر سیاست اعمال تحریم بر علیه جمهوری اسلامی ایران و گسترش آن از حوزه تجاری به حوزه های مالی و در نتیجه اعمال محدودیت بر انجام معاملات مالی، تا چه میزان اثر بخشی تحریم را تحت تاثیر قرار داده است؟

9- آیا معاملات تجاری کشور به سمت انجام مبادلات تهاتری با کشورهایی خاص حرکت می کند و محدودیت های نقدیِ ارزی به تدریج جدی تر خواهد شد؟

10- آیا شرایط حاضر اقتصادی – اجتماعی و سیاسی، بهترین و مناسب ترین موقعیت برای ادغام وزارتخانه های کلیدی کشور است؟

11- پیش نیاز های منطقیِ ادغام دو وزارت خانه در هم چیست؟

12- با توجه به افزایش قیمت نفت و متورم تر شدن اقتصاد و نیز با توجه باینکه بزرگترین و مهم ترین بنگاه های اقتصادی کشور در محدوده 9 وزارتخانه ای قرار دارند که صحبت از ادغام آنها می رود ونیز با توجه به اینکه شیوه واگذاریهای انجام شده، همچنان مقامات دولتی در وزارتخانه ها را به عنوان متصدی بنگاه های واگذار شده حفظ می کند، آیا حجم عملیات و فعالیت های وزارتخانه های موجود نسبت به گذشته واقعاً کاهش پیدا کرده که بر اساس آن بتوان از تعداد وزرا کاست؟

13- آیا از نظر مدیریتی و افزایش شانس موفقیت، بهتر است "همه" ادغام ها "باهم" انجام شوند؟ ظرفیت تغییر در سازمان دولت و جامعه به چه میزان است؟

14- از آنجا که ارکان اصلی تصمیم گیری در مورد ادغام وزارتخانه ها متشکل از دولت، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، نظراتی کاملاً متفاوت در مورد این اقدام دارند و نیز با توجه به تحولات بوقوع پیوسته در مهمترین وزارتخانه های کشور، آیا این امکان فراهم نبود که قبلاً هماهنگی های لازم انجام و بعد دست به اقدام زده شود؟

15- مدتهای طولانی است که اقتصاد ما گرفتار اتخاذ سیاستهای نامناسب در تنظیم نرخ ارز است. برخورداری از درآمدهای نفتی، چنین امکانی را ایجاد کرده است. به عنوان مثال، اصلی ترین عامل بروز بیماری هلندی، پایین نگاه داشته شدن نرخ ارز، علیرغم وجود تورم بالاست. بر این اساس، مدتهاست که اقتصاددانان نسبت به عواقب پایین نگاه داشتن نرخ ارز هشدار می دهند. نگرانی ناشی از این موضوع بویژه با افزایش قیمت انرژی جدی تر شد. با توجه به موارد ذکر شده، آیا نحوه افزایش صورت گرفته در نرخ ارز ظرف هفته های اخیر، واجد اثرات مثبت و جبران کاهش های اتفاق افتاده است یا تنها به بی ثباتی اقتصاد کلان کشور دامن می زند؟

16- نظر مشخص تصمیم گیرندگان دولت در مورد نرخ ارز چیست؟ آیا آنگونه که اعلام شده کاهش آن را در دستور کار دارند یا آنگونه که عمل شده با افزایش آن موافقند؟

17- آیا توالی درستِ اصلاحات اقتصادی، نیازمند اصلاح نرخ ارز در مرحله اول و اصلاح قیمت انرژی در مرحله بعدی نبود؟ به عنوان مثال، قیمت فوبِ خلیج فارس هدف گذاری شده در قانون هدفمندسازی یارانه ها، با تغییرات افزایشی نرخ ارز، مرتب در حال افزایش است و به این ترتیب، قیمت انرژی سوار بر قطار نرخ ارز است و به دنبال آن حرکت می کند!

18- آیا کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی، کارایی عملکرد سیستم بانکی را افزایش خواهد داد یا کاهش؟

19- اعمال سیاستهای انبساط پولی، مبتنی بر افزایش پایه پولی، بازاری نسبتاً بزرگ و در حال رشد را برای بانکهای کشور اعم از دولتی و خصوصی بوجود آورده است. در صورتیکه به هر احتمالی، زمانی در آینده انضباط پولی در کشور برقرار شود، این مجموعه بزرگ از نهادهای پولی با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد؟

20- عدم همخوانیِ بارزِ مشهود، میانِ تحولات شاخص های بورس و متغیرهای بنیادی صنعت و تولید ناشی از چیست؟

21- اساساً بازار بورس در ایران، با توجه به مقیاس فعالیتها، تا چه اندازه میزان الحراره ای واقعی از وضعیت اقتصادی کشور است؟

22- مباحث انجام شده در مورد تحولات مبلغ دیه (مبتنی بر تغییر بهای شتر در طول زمان) و نیز سپرده گیری طلا در بانک ها، شواهدی دال بر این است که می توان تورم را در محاسبات نهادهای مالی وارد کرد. چرا نمی توان همین مبنای منطقی را در زمینه نرخ سود تسهیلات و سپرده ها اعمال کرد؟

23- نظر دستگاه های اصلی تولید کننده آمار (مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی) در مورد میزان اشتغال ایجاد شده در کشور چیست؟

24- با توجه به اینکه سال 1390، اولین سال اجرای برنامه پنجم است و در نتیجه برآوردهای کارشناسی سالهای برنامه، در مورد اولین سال برخوردار از دقتی بیشتر در مقایسه با سالهای بعد است، فاصله بسیار زیاد میان اشتغال هدف گذاری شده برای سال 90 که از سوی مقامات دولت اعلام شده و ارقام سال اول برنامه ناشی از چیست و کدامیک به واقعیت نزدیک تر است؟

25- اما سؤال پایانی آنکه نهادهای تولیدی، تجاری، اداری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر کدام درگیر با مسائل بزرگ جداگانه ای به شرح زیر هستند:

نهادهای اقتصادی: افزایش جهشی قیمتِ انرژی، افزایش جهشی نرخ ارز، مشکلات مالی ناشی ار اعمال کنترل بر قیمت ها.

نهادهای بانکی: کاهش نرخ سود سپرده ها و اعمال کنترل (برای اولین بار) بر نرخ سود عقود مشارکتی و در نتیجه بروز مشکلات مالی برای بانک ها.

نهادهای تجاری: تشدید فشارهای تحریم و مواجهه با محدودیت در انجام معاملات مالی.

نهادهای اداری: پیامدهای حتی کوتاه مدت و روزمره مربوط به ادغام وزارتخانه ها و استقرار مدیریت های جدید در مهمترین وزارتخانه هایی که اتفاقاً متولی مهمترین تحولاتی هستند که دولت در زمینه واگذاریها و افزایش قیمت انرژی و پرداخت مستقیم یارانه ها به انجام رسانیده. وزارت صنایع و معادن (واگذاریها)، وزارت نفت و نیرو (افزایش قیمت انرژی) وزارت رفاه و تامین اجتماعی (پرداخت مستقیم نقدی) و ... .

نهادهای سیاسی: مسائل اخیر ایجاد شده میان قوای مختلف که بنظر می رسد وقت و توان همه مسئولین کشور را بخود مصروف کرده و منجر به تمرکز بسیار محدود بر موضوعات اقتصادی شده است.

نهادهای فرهنگی: مشغله های ناشی از تبیین نقش و جایگاه تاریخ و پیشینه ملی و ایرانی و ارزش های اسلامی و دینی و وزن و جایگاه نسبی هر یک نسبت به دیگری.

نهادهای اجتماعی: مشغله های فصلیِ بهار و تابستان و بحث های مرتبط با شدت مطلوب مواجهه با آزادی های اجتماعی در زمینه حجاب و غیره!

در زمان کودکی، در بازی های بچه گانه، شعری تحت این مضمون خوانده می شد: "هر کسی کارِ خودش، بارِ خودش، آتیش به انبارِ خودش". ظاهراً این مضمون، تنها مشغله کودکان نیست!

براستی برآیند این مشغله ها و چالش ها در کجا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و حساسیت آن نسبت به نقطه بحرانی ارزیابی می شود؟

هر چند به فهرست ذکر شده می توان سؤالات بسیارِ دیگری را نیز اضافه کرد. اما شاید داشتن پاسخ برای حتی برخی از سؤالات ذکر شده، برای آنکه ما را به این نتیجه برساند که به آینده کوتاه مدت با آسودگی خاطر بیندیشیم یا نگرانی، کفایت می کند.
اشتراک گذاری :
ارسال نظر