چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰
چهارشنبه‌های داغ: به مسئولین و حاکمان، ماهانه ۱۵ میلیون تومان حقوق دهید/ یا اوضاع را درست می‌کنند یا همچون کارگران از گرسنگی می‌میرند؛

"دلار ۱۰۰ هزار تومانی و یک نسل کشی تاریخی"

یعنی تا به این حد ضعیف عمل کرده‌ایم که ۱۰۰ سال پس از قحطی در زمان احمدشاه قاجار، افتخار وزیر کشاورزی این کشور، اخذ تاییدیه از سران سه قوه برای رفع مشکل سیب‌زمینی باشد؟ سزاوار است که چالش ذهنی حاکمان عربستان نحوه میزبانی جام جهانی فوتبال باشد، حاکمان امارات به خرید بخش‌هایی از سرزمین مصر فکر کنند و چالش سران سه قوه ما سیب‌زمینی؟
کد خبر : ۲۹۰۷۶۵

بورس نیوز:

"دلار ۱۰۰ هزار تومانی". بله دلار ۱۰۰ هزار تومانی از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. خجالت‌زده‌ایم از اینکه ناچاریم گزارش چهارشنبه‌های داغ این هفته را به افت تاریخی ارزش پول کشور، فلاکت مردم عزیز و نجیب سرزمین‌مان ایران اختصاص دهیم.

همچنین شرمنده‌ایم از اینکه شاید خواندن گزارش حاضر، اندکی اندوهگین‌تان کند و بر غم و غصه‌های این روزهایتان بیفزاید. با این وجود حقیقت همیشه تلخ است، به ویژه وقتی که این حقایق در خصوص فقر، فلاکت، استیصال، افسردگی و ناامیدی مردم ایران بزرگ باشد. 

علیرغم آنکه مسئولین و دولتمردان ما ایمان دارند که اوضاع اصلا بد نیست و همین اندک مشکلات را هم می‌توان با وفاق ملی حل کرد، اجازه دهید چند سطری در خصوص دلار ۱۰۰ هزار تومانی، تورم، فقر و تبعات بلندمدتش بنویسیم. 

شاید کمتر کسی باور می‌کرد که در سال ۱۳۹۷ و درست پس از خروج ترامپ از "برجام"، جامعه بتواند دلار ۱۰.۰۰۰ تومانی را هضم کند، اما به سرعت کار به دلار ۳۰، ۴۰ و ۶۰ هزار تومانی رسید. مدیران و مسئولینی که تا چند ماه قبل به تاب‌آوری و نجابت مردم ایران افتخار می‌کردند و آن را به وفاداری مردم به حاکمیت و عملکرد خارق‌العاده خودشان نسبت می‌دادند، این روز‌ها و تنها ۵ ماه پس از به روی کار آمدن پزشکیان، مردم فقرزده و زندگی‌های تاسف‌بارشان را در مقابل دلار ۹۳.۰۰۰ تومانی قرار داده‌اند.

بد ماجرا اینجاست که درست در روز‌هایی که بسیاری از مردم جهان شاهد درخشش و سرمایه گذاری‌های کلان در کشور‌های حاشیه خلیج فارس هستند و با حسرتی حزن برانگیز به پیشرفت و رشد خیره کننده آنها نگاه می‌کنند، در ایران شرایطی متفاوت رقم خورده است.

ارزش پول ایران به بی‌ارزش‌ترین پول جهان تبدیل شده، تورم و فقر، پایه‌های اخلاقی را از بین برده است، کارگران، کارمندان و بازنشستگان از تامین مایحتایج ضروری خانواده‌هایشان درمانده‌اند، ناترازی به همه حوزه‌ها رسیده و بسیاری از روز‌های کاری کشور به سادگی تعطیل می‌شود، آمار فساد بیداد می‌کند، بسیاری یا دچار افسردگی هستند یا به دنبال مهاجرت و فرار از شرایط موجود و بالاخره آنقدر فشار‌ها زیاد شده که همه را به شوک، بی‌تفاوتی و سکوتی ترسناک فرو برده است.

متاسفانه مردم سرزمین تاریخی ایران، روز‌های سخت بسیاری را تجربه کرده‌اند و شاید این روز‌ها یکی دیگر از همان روز‌های دشوار و نقاط عطفی باشد که نسل‌های بعد از آن یاد کنند.

(البته اگر نسلی باقی بماند)

 

 

 

کافی است به تاریخ رجوع کنید تا ببنید که مردم ایران روز‌های بدتر از این هم داشته است. از قحطی‌های سال ۱۲۹۶ و ۱۳۲۰ و مرگ بیش از ۳۰ تا ۴۰ درصد از جمعیت مردم از فرط گرسنگی و بیماری گرفته تا شهادت بسیاری از هموطنان‌مان در جنگ ایران و عراق.

اما آیا شایسته است که پس از گذشت ۱۰۰ سال از قحطی‌های تاریخی و از بین رفتن ۳۰ تا ۴۰ درصد از جمعیت کشور، علیرغم این میزان پیشرفت علم در جهان و بهره‌مندی کشور از بسیاری از منابع و ثروت‌های گرانبها نظیر میادین بزرگ نفت، گاز، معادن و ...، مردم ایران مجددا طعم تلخ فقر و گرسنگی را بچشند؟ 

یعنی تا به این حد ضعیف عمل کرده‌ایم که ۱۰۰ سال پس از قحطی در زمان احمدشاه قاجار، افتخار وزیر کشاورزی این کشور، اخذ تاییدیه از سران سه قوه برای رفع مشکل سیب‌زمینی باشد؟

سزاوار است که چالش ذهنی حاکمان عربستان نحوه میزبانی جام جهانی فوتبال باشد، حاکمان امارات به خرید بخش‌هایی از سرزمین مصر فکر کنند و چالش سران سه قوه ما سیب‌زمینی؟

 

 

 

اما دلار ۱۰۰ هزار تومانی، تورم ۴۰ تا ۵۰ درصدی هر ساله و گسترش اسفناک فقر تبعات گوناگونی دارد که شاید "نسل کشی" یکی از آنها باشد.

 


تکرار "فقر" و شاید یک "نسل کشی تاریخی"

 


باورش دشوار و گفتنش سخت است، اما به گواه بسیاری از کارشناسان، ادامه وضع کنونی منجر به یک نسل‌کشی تاریخی در ایران می‌گردد. شرایطی که نه تنها امید‌ها و آرزو‌های نسل کنونی را از بین برده است بلکه نسل‌های آینده را نیز به نابودی مطلق می‌کشاند.


بیائید برای شروع به چند مثال ساده از تبعات فقر، تورم و دلار ۱۰۰ هزار تومانی بپردازیم:

 


فقر و نسل‌هایی که امید‌ها و آرزوهایشان کشته شد:

 

شوربختانه در سال‌های اخیر، همواره رقابت و مباحثه‌های عجیبی بین متولدین دهه‌های مختلف در خصوص میزان بدبختی و فلاکت هر یک از آنها در جریان بوده است. 

برخی، متولدین دهه ۵۰ را بابت انقلاب و سختگیری‌های ابتدایی‌اش، محرومیت‌های متعدد و ۸ سال جنگ و ویرانی، به عنوان نسلی سوخته معرفی می‌کنند و بسیاری متولدین در صف‌مانده دهه ۶۰ را به عنوان نسلی گرفتار، ناامید و با آرزو‌های سوخته بسیار، به عنوان نسلی نابود شده معرفی می‌کنند. 

برخلاف سال‌های گذشته که کسی از دهه هفتادی و هشتادی‌ها به عنوان کاندیدی برای نسل‌های سوخته یاد نمی‌کردند، بحران‌ها و ناترازی‌های آب، برق، گاز و گسترش فقر در چند سال اخیر کار را به جایی رسانده که اکنون این عزیزان هم، به جمع مدعیان اصلی نسل‌های سوخته اضافه شده‌اند.

برخلاف بسیاری از متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ که بسیاری از روز‌های جوانی خود را با آرزوی رسیدن به دانشگاه‌های مطرح و یافتن شغلی معمولی سپری می‌کردند، بسیاری از متولدین دهه ۷۰ و ۸۰، همین سرگرمی‌ها و آرزو‌های ساده را هم در ذهن نمی‌پرورانند.

دیگر قرار نیست آرزوی شخصی در این مملکت داشتن شغلی آبرومندانه و دریافت حقوقی ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومانی آن هم در شرایطی که تورم سالانه بیش از ۴۰ تا ۵۰ درصد و قیمت هر دلار در حدود ۱۰۰.۰۰۰ تومان باشد.

حتی متولدین دهه ۹۰ و والدینشان هم متوجه شده‌اند که بیش از ۲۲ سال درس خواندن، اخذ مدرک دکترا و حقوق روزانه ۸ دلاری اعضای هیات علمی دانشگاه هم، ارزش استرس و از دست دادن دوران جوانی را ندارد.

برای این عزیزان قضیه ساده است. ۲۲ سال درس خواندن، اخذ مدرک دکترا در دانشگاهی سراسری و استخدام به عنوان استاد و عضو هیات علمی دانشگاه (آن هم پس از رد شدن از انواع فیلتر‌ها و مصاحبه‌ها)، منجر به حقوق روزانه ۸ دلاری می‌شود، در حالی که کار در یکی از شعب فست‌فود "مک دونالد" بدون نیاز به تخصصی ویژه، حقوقی ۱۴ دلاری به ازای یک ساعت کار در پی خواهد داشت.

 

 

به عبارتی بچه‌ها درس نمی‌خوانند، تلاشی نخواهند کرد و معدل‌شان هر سال افت بیشتری را تجربه می‌کند، چراکه حقوق ساعتی یک کارگر مک دونالد، معادل ۱.۵ برابر حقوق یک روز استاد دانشگاه شریف در ایران است. پس طبیعی است که بخشی بزرگی از دهه ۸۰ و نودی‌ها به دنبال مهاجرت، حتی با شرایطی بسیار دشوار باشد.

باورتان می‌شود داشتن خانه‌ای ۴۰ تا ۵۰ متری در بدترین منطقه و با حداقل امکانات، امروز به یکی از آرزو‌های اصلی بسیاری از جوانان این کشور مبدل شده است؟

آیا این آرزو ارزش جنگیدن و تلاش دارد؟

امروز دیگر داشتن یک خودروی ناقص ساخت وطن، برای بسیاری از جوانان کشور آرزوست؟

برای بسیاری رفتن به سفر آرزوست؟

رفتن به رستوران آرزوست؟

خرید آجیل و لباس برای فرزندان در روز‌های پایانی سال آرزوست؟

 

 "نسل‌هایی سوخته با آرزو‌های کوچک و دست نیافتنی"

 

فقر و انقراض نسل ایرانی‌ها:


بی‌تردید کمتر کسی می‌تواند نقش فقر را در عدم تشکیل خانواده و فرزندآوری انکار کند. حتما تاکنون بار‌ها و بار‌ها حساب کرده‌اید که یک ازدواج ساده، تهیه خانه‌ای استیجاری، جهیزیه‌ای مختصر و تامین مخارج زندگی یک، دو یا سه فرزند، نیاز به چه میزان درآمد یا پس‌انداز دارد.‌

می‌دانید این روز‌ها ارزش مهریه ۱۴ سکه‌ای به بیش از یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان رسیده است؟

خبر دارید که این روز‌ها در دل زندانیان مهریه چه می‌گذرد و کسانی که از بیرون به قضیه نگاه می‌کنند چه حسی نسبت به ازدواج خواهند داشت؟

به نظر شما در کشوری که بسیاری از جوانانش به فروش اعضای بدن فکر می‌کنند، می‌توان به ادامه نسل و جلوگیری از اتمام نسل مردمانش فکر کرد.‌

می‌دانید فقر چگونه منجر به نرخ منفی جمعیتی در ایران شده است؟

می‌دانید امروز جور عدم تشکیل خانواده و فرزندآوری ایرانیان را چه کسانی می‌کشند؟

می‌دانید در سال جاری، حدود نیمی از زایمان‌های استان کرج متعلق به مادران افغانی بوده است.

 

 

به نظر شما با ادامه این روند آیا چیزی از نسل ایرانی‌ها در سرزمین مادری‌شان باقی خواهد ماند؟

اگر این نسل‌کشی نیست پس چیست؟

نسل کشی ایرانی‌ها و تغییر نسل ایرانی‌ها به نسل افغانی‌ها. 

بعید می‌دانم حتی قوم مغول هم چنین بلایی بر سر این کشور آورده باشد که فقر در سال‌های گذشته آورده است.

 

فقر و نسل نامطلوب آینده

 

احتمالا با جستاری در اینترنت به مقالات متعددی در خصوص نقش فقر در کاهش سلامتی و از بین رفتن بسیاری از شاخص‌های هوشی نسل‌های آینده برخورد خواهید کرد.‌

می‌دانید هزینه مهیا کردن ۲۳۰۰ کالری روزانه یک خانواده ۳ نفری در تورم موجود و قیمت‌های کنونی چیزی در حدود ۲۰ تا ۲۳ میلیون تومان می‌باشد؟

می‌دانید سبد معیشتی یک خانوار ۳ نفره (دارای یک فرزند) شامل ۲۰ تا ۲۳ میلیون تومان سبد غذایی معمولی، چیزی در حدود ۴۰ تا ۴۵ میلیون تومان است؟

به نظر شما چند نفر از شاغلین ایرانی، کارمندان، کارگران و ...، درآمد‌های بیش از ۵۰ میلیون تومان در ماه دارند؟‌

می‌دانید بیش از ۵۰ درصد از جمعیت ایران حتی حداقل ۲.۱۰۰ کالری لازم روزانه را هم مصرف نمی‌کنند؟

اگر ۱۰ تا ۲۰ سال طول کشید تا ژاپنی‌ها موفق شوند میانگین قدی نسل‌های جدید خود را ۱۰ سانتی متر افزایش دهند، ۲۰ تا ۲۵ سال هم طول کشید که ایرانی‌ها شاهد کاهش میانگین قدی نسل‌های جدید خود باشند.

 

 

 

 

باورش دشوار است، اما فقر به طور غیر مستقیم ضریب هوشی نسل‌های بعد را هم به طور جدی تهدید می‌کند. بر اساس مقالات و تحقیقات متعدد، رابطه‌ای قوی و مستقیم بین سطح تحصیلات والدین و ضریب هوشی بچه‌ها وجود دارد. 

 

اطلاع دارید که در سال گذشته بیش از ۹۰۰ تا ۹۵۰ هزار نفر از فرزندان این سرزمین به عناوین مختلفی از قبیل فقر، مسائل فرهنگی همچون ممانعت خانواده‌ها از ادامه تحصیل دختران، رفتن به بازار کار و بی‌انگیزگی برای درس خواندن به دلیل عدم تطابق آموزش مدارس با نیاز‌های واقعی افراد در مدارس غایب هستند.

 

 

 

آیا باید شاهد افت شدید ضریب هوشی نسل‌های آینده باشیم؟ اینگونه و با این فقر موجود می‌خواهیم به ابر قدرت منطقه تبدیل شویم؟ 

 

"فقیر و غنی" همه در یک قایق سوراخ سوار شده‌ایم:


علیرغم خوشنودی مقطعی سرمایه‌گذاران بازار ارز و طلا، شرایط این روز‌های کشور، فقر، تورم، دلار ۱۰۰ هزار تومانی، حال خوشی برای کسی باقی نگذاشته است. ضمن تبریک به سرمایه‌گذاران دلار و طلا و دستاورد‌های درخشان‌شان، خاطر نشان می‌سازیم که قایق سوراخ برایش فرقی نمی‌کند چه کسی را ابتدا غرق کند.

 

 

 

متاسفانه علیرغم وجود برخی تحلیل‌های سطحی و جهت دار، دلار ۱۰۰.۰۰۰ تومانی نه تنها بسیاری از اقشار ضعیف و کم‌درآمد را به ورطه نابودی می‌کشاند بلکه شرایط زندگی همان چند درصد افراد ثروتمند را هم تغییر می‌دهد.

به عبارتی اگر مردم قدرت خریدی برای خرید محصولات تولیدی کارخانه‌ها، املاک، خودرو و ...، نداشته باشند، کارخانه‌داران، ملاکین و تولیدکنندگان خودرو هم درآمدی نخواهند داشت. چند نفر در اطرافیان خود سراغ دارید که می‌تواند ماهانه ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان از حقوق خود را پس‌انداز کند تا پس از ۱۰ تا ۱۵ سال موفق به خرید یک واحد آپارتمان ۶۰ متری در تهران یا شهرستان شود؟ احتمالا میلیون‌ها مالک خانه در ایران وجود دارند که با تورم این روز‌ها از پس مخارج ساده زندگی خود هم بر نمی‌آیند.

چند درصد از دلالان ملک و ماشین در اطرافتان می‌شناسید که این روز‌ها به واسطه عدم وجود معامله در بازار مسکن و خودرو، ناچار به کار در اسنپ شده‌اند؟ تولیدکنندگان بزرگ با افزایش چک‌های برگشتی، کاهش تولید، افزایش هزینه‌های مالی و حقوق و دستمزد چگونه کنار می‌آیند؟ 

امیدواریم هیچگاه شاهد چنین رویدادی در کشور عزیزمان نباشیم ولی می‌دانید یکی از تبعات شکاف‌های طبقاتی و عمیق درآمدی، ناامنی و افزایش جرم خواهد بود؟ اطلاع دارید بنابر گزارش‌های منتشر شده توسط نیروی انتظامی، در سال ۱۴۰۳ سرقت ازمنازل نسبت به سال قبل افزایشی ۱۲ درصدی داشته است.

 

 دلار ۱۰۰ هزار تومانی و بازار سرمایه:


بازار سرمایه هم از قاعده مستثنی نیست. آنچه تاکنون مانع از حرکت همسوی بازار سرمایه و نرخ ارز شده، شائبه‌ها و گمانه‌های مربوط به درگیری‌های نظامی و تشدید تحریم‌های آمریکا و شاید بین المللی است. 

بی‌تردید بزرگترین بازنده‌های بازار‌های سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر، سرمایه‌گذاران و سهامداران بازار بورس بوده‌اند. سرمایه‌گذارانی که نه تنها نتوانستند بخشی از تورم خجالت‌آور کشور را جبران کنند بلکه شاهد افت و شناسایی زیان‌هایی سنگین نیز بودند.

 

 

 

با این وجود بسیار بعید است با تثبیت نگران‌کننده نرخ‌های دلار و افزایش محتمل تورم در بسیاری از کالا‌های مصرفی و غیر مصرفی در ماه‌های آتی، شاهد عدم تحرکات صعودی و جدی در بازار سرمایه باشیم. به عبارتی اگر شائبه‌های درگیری‌های نظامی کمرنگ شود و خبری از بحران‌های داخلی نباشد، رشد بازار بورس همسو با سایر بازار‌ها نیز کاملا محتمل می‌باشد.

 

سخن آخر:


جهت یادآوری به جناب پزشکیان از دوستداران و مخلصان امیر کلام؛ حضرت علی - علیه السلام -:


حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «الفقر موت الاکبر» / تنگدستى، مرگ بزرگتر است. - حکمت ۱۵۴


می‌دانیم که این تنها بخش کوچکی از ویرانی‌های فقر در جامعه ایران است و فقر بسیاری از حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و ... را تحت تاثیر قرار داده است. 

همچنان امیدهایمان زنده است، اما همانگونه که ذکر شد، بسیاری از مسئولین و بخش عمده‌ای از حلقه‌های متصل به حکمرانی کشور، از بحران فقر و شکاف‌های بزرگ درآمدی و تبعاتش به سادگی عبور کرده‌اند. با این وجود قضیه دلار ۱۰۰ هزار تومانی، با چنین سطحی از تورم و رکود گسترده موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت.

شاید بد نباشد برای یکبار هم که شده برای مسئولین و حاکمان کشور حقوقی ۱۵ میلیون تومانی مقرر کنند تا ببینیم چند روز می‌توانند همانند یک کارگر شرافتمند زندگی کنند. ببینیم چه میزان از ۱۵ میلیون تومان را به خوراک خانواده‌شان، چه میزان را به اجاره‌خانه، چه میزان را به آموزش و تربیت فرزندان، خدمات درمانی، پوشاک، ایاب و ذهاب و سایر هزینه تخصیص می‌دهند.

باور بفرمایید بسیاری از این بزرگواران با توجه به کاخ‌نشینی و سبک زندگی کنونی‏‌شان، حتی نمی‌توانند این شرایط را تصور کنند چه برسد به آزمودن آن.

در جایگاهی نیستیم که پیشنهادی به مسئولین و دولتمردان دهیم چرا که این عزیزان همگی از برندگان جوایز نوبل و تحصیلکرده‌های دانشگاه‌های مطرح جهان هستند و نیازی به توصیه ندارند، اما باور کنید:

 

"خیلی زود دیر می‌شود"

اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
Amini
من که به خاطر علاقه به موضوعات علمی مثل زیست شناسی زنده ام وگرنه هیچ امیدی ندارم و خودمو خلاص می کردم. می‌خوام از دنیا و بدن انسان و موجودات زنده بیشتر بدونم و مطالعه کنم.
ناشناس
مرگ ملیونها ایرانی از رگ گردن نزدیکتر است .وقتی به عمد از بین مسیر کره شمالی و جنوبی ،کره شمالی انتخاب می شود پس جا و آسه حرف زدن نمی ماند.بلکه...
ناشناس


آهای گروهک تروریستی بورس که 5ساله رنج منفی می کشید،آهای حقوقی ها،بازارگردانان و ناظران ... رانتی...
من هنوز زنده‌‌ام شما چطور؟؟
ایرانی
این پزشکیان خیلی شغار داد ولی در عمل ثابت کرد یک عروسک کوکی بیشتر نیست هر چی بهش دیکته کنن همونو میگه و اختیاری از خودش نداره.بورسو بدتر از قبلیا تر زد توش. مذاکره رفت هوا.فیلتر تو همون واتساپ گیر کرد.گرانیا چندین برابر قبلیا شد.کارخانجات نابود شدن و....
بستر تورم و بستر رشد واقعی غیر تورمی
بدلیل حجیم شدن نجومی بخش غیرخصوصی شامل انواع یارانه ماهانه و شبه شغلهای غیرمولدانگلی غیرخصوصی (ایرانخودروها و آفتابه دارچی ها و بوقچی ها) که ترکیبی از استعمار کمونیستی در نقاب تحجر عمل می کند، کسری بودجه بطور نجومی حجیم شده که این امر دلار را بزودی به 100 هزار تومان خواهد رساند


به قول دانایی:
اگر بخش غیرخصوصی همه کاره شود، مردم فقیر (برده تورم) می شوند، و کشور جا می ماند؛ چراکه سرمایه گذاری خارجی متوقف می شود

البته کار تعریف مشخص اقتصادی دارد:
اگر نیسان آبی و پراید دپو شود تا دلالی شود، کار تلقی نمی شود
یا اگر بت ساخته شود یا خم و راست شود و دعای باران بخواند تا نذری بخورد، نامش کار نیست
یا اگر همانند زمان آقای قطعه نامه دان، مثل قارچ شغل پولخوار انگلی بانک و بیمه و موسسه اعتباری زده شود که کاری جز گرفتن پول ندارند، بدین عمل کار واقعی گفته نمی شود،
یا حتی اگر برای 50 سال پراید و نیسان آبی ساخته شود، و با قیمت بالاتر در سال بعد فروخته شود، نامش کار نیست

مثلا، خودروهای شاسی بلند چینی که توسط رانت دلار مفت وارد کشور شد و با اسامی جعلی به فروش می رسد، اکثر متعلق به کمپانی دانگ فنگ است که شما می توانید با 8 تا 12 هزار دلار برای مشتری خرد خریداری نمایید.
اما مدل مثلا 8 هزار دلاری پارسال رو امسال دیگر نمیسازند، چه برسد که بخواهند قیمتش را افزایش نیز بدهند؛ مدل امسال، پیشرفته تر (پیشرفت واقعی الکترونیکی و مکانیکی و نه تغییر چندتا چراغ و تغییر نام از سمند به دنا) و در همان قیمت حدود 8 هزار دلار فروخته خواهد شد و به این گفته می شود ایجاد کار ضدتورمی

، نام همه کارهای انگلی و رانتی، تولید تورم و خوردن رانت توسط عده ای پشت پرده است
که اگر همانند ایران، تبدیل به اساس بازار یک کشور شوند، آن کشور تبدیل به تولید تورم و خوردن رانت می گردد مانند ایران

کار یعنی ایجاد افزایش سرمایه در کشور است در دو قالب اصلی:
1. توریسم شامل آزادی: زیباسازی شهری و خواننده و نوازنده و رستوران و غذاهای جورواجور و هتل و لباس های جورواجور و ورزش همگانی و جشن خیابانی و ...و نقلیه عمومی قدرتمند از قطاری تا هواپیما
2. پیشرفتزایی یا افزایش کیفی سالانه شامل: هوشمند کردن خانه و خودرو و شهر و فرودگاه و هواپیما و قطار و ...
سبکتگین
بدلیل حجیم شدن نجومی بخش غیرخصوصی شامل انواع یارانه ماهانه و شبه شغل های غیرمولد انگلی که ترکیبی از استعمار کمونیستی در نقاب تحجر عمل می کند، کسری بودجه بطور نجومی حجیم شده که این امر دلار را بزودی به 100 هزار تومان خواهد رساند.
ساداتی نژاد
بورس سقوط کرد و شرکتها همه سکه خر شدند. بعد از فاجعه ای که در هفته پیش در ۳ روز کاری رخ داد، کشور وارد ابرتورم شد و سکه از ۵۹ به ۷۴ رسید که تورم ۲۵ درصدی در یک هفته است که با ادامه به ماهی ۱۰۰٪ یعنی نصف شدن قدرت خرید ریال که باعث نابودی بانکداری و شرکتها و انهدام و آشوب کامل اقتصادی است که کشور را غرق خواهد کرد

نه تنها دلار باید از دست مافیای دست نشانده و نفوذی دبش خارج شود بلکه بانک مرکزی باید بازار را از سکه اشباع کند و در قیمت ثابت و نه بازارسازی مزایده ای در حراج درغیر اینصورت ابر تورم شروع شده از هفته پیش به آشوب خواهد رسید
حسین
درود بر شرف شما که چیزی جز حقیقت نگفتید
ناشناس
آقای صیدی، آقای همتی
چرا به مشکلات و معضلات مزمن و قابل رفع بورس توجه نمیکنید؟
فکر میکنید مشکلات خودبخود حل میشوند؟!
شما بعد سه سال نتونستی یه راه حل برای مشکل سهام استانی پیدا کنی و هر بار لقمه رو دور سر خودت میچرخونی.

شما آبدارچی شرکت میره چایی بخره، میبینه چایی نیست، دو ساعت نماد بورس رو می بندی.

شما اخیرا هم روال کردی فرت و فرت تعطیل می کنی هیچ هم عین خیالت نیست که یکی آپشن داره، یکی اعتبار داره و سود میده.

شما هنوز تسویه ات با کبوتر نامه بر هست و t+2 و t+1 و این مزخرفات رو نتونستی حل کنی.

مجامع و توزیع سود و اینات هم بماند

بعد انتظار داری نسل جوان بیاد استقبال کنه از بورس و سهام و آپشن و آتی و ....

الان دیگه بورس آش کشک خاله نیست که بگی "بو دی کی واردی"، الان بچه ۱۲ ساله با یه اینتر از امریکا سهام میخره تو استرالیا میفروشه.

احتمالا با منقرض شدن ما دو سه هزار نفری که توی بورس موندیم اینجام کلا برچیده میشه... انشاالله
گنگ خوابدیده
نادر
بنظر میاد اینا از نسل مغول هستن و ماموریت نابود کردن کشور و ملت را دارند.
استعمار پنهان زیر بنیادگرایی
از قدیم گفته اند که دیوانه، سنگی پرتاب می کند که برای تعمیرش به چندین خردمند نیاز است؛ اما وقتیکه آن به اصطلاح دیوانه، رفتارش را تکرار کرد، دیگر موضوع از خطا و سهو خارج شده و تبدیل به اشتباه عمدی تکراری استعماری می گردد که نشانه آنست که فرمان در دست دشمن است علی رغم تبلیغ مقابله با دشمن. به عبارتی نوکران دشمن دم از دشمن ستیزی می زنند.

برای دو دهه است که غنی سازی اورانیوم برای خوراندن به انرژی هسته ای مازوت-سوز، تبدیل به اسباب و بهانه دست نشاندگان داخلی مرگبرگوی کاسب تحریم و اربابان خارجی بلوکه کننده پول و اموال ایران شده است.

از یک طرف دلار ممکلت کم آمده است و از آن طرف دست نشاندگان برای واردات خودرو و قطعات موتور دلار مفت می خورند و دلار خارج می کنند؛ از آن سو، دست نشانده قرارداد کرسنت را فسخ می کند؛ از این سو، اربابش ساختمانهای نفت زمان شاه را در اروپا و آمریکا مصادر می کند؛ در طرف دیگر، سوخت هواپیما و بنزین را مفت بنام قاچاق، چند ده میلیون لیتر در روز خارج می کنند.

در عرض 3 روز و با یک اشتباه عمدی، با دست فرمانی بانک مرکزی، تورم با موتور سکه و دلار، بر سر اکثریت مردم خراب می شود و ایران دچار فقر دسته جمعی می گردد و تنها در عرض 3 روز قدرت خرید داخلی و خارجی ایرانیان تا 30 درصد کاهش پیدا کرد.

در حالیکه فقط کافیست اعلام شود که چرخه غنی سازی اورانیوم را جمع کرده ایم چراکه نیاز انرژی هسته ای ما مازوت سوز است و اصلا نیاز به اورانیوم ندارد تا تمام این بهانه و اسباب غارت ایران توسط اربابان و دست نشاندگانشان در پشت لباس بنیادگرایی (چای مهر داغ روی پیشنی، چفیه، مرگبربر، انگشتری و تسبیه و قرآن جیبی، و فیلم اسرائیل فلسطین و ...) پناه گرفته اند، از بین برود و دلار به 1000 تومان باز گردد.
ali
با چه زبانی گفته شود با توجه به افزایش نقدینگی طی 55سال گذشته وتورم دو رقمی که دربعضی سال ها حتی تا 60درصد هم رسیده .نرخ واقعی دلار بالای 140هزارتومان در حال حاضر است .و پائین نرخ گذاری ارزهای خارجی خیانت به تولید ملی ودر نهایت نابودی اقتقاد کشور وخدمت به رانت خوران قاچاق فروشان و به نفع خارج کنندگان سرمایه از کشور است.
استعمار پنهان در بنیادگرایی
از قدیم گفته اند که دیوانه، سنگی پرتاب می کند که برای تعمیرش به چندین خردمند نیاز است؛ اما وقتیکه آن به اصطلاح دیوانه، رفتارش را تکرار کرد، دیگر موضوع از خطا و سهو خارج شده و تبدیل به اشتباه عمدی تکراری استعماری می گردد که نشانه آنست که فرمان در دست دشمن است علی رغم تبلیغ مقابله با دشمن. به عبارتی نوکران دشمن دم از دشمن ستیزی می زنند.

برای دو دهه است که غنی سازی اورانیوم برای خوراندن به انرژی هسته ای مازوت-سوز، تبدیل به اسباب و بهانه دست نشاندگان داخلی مرگبرگوی کاسب تحریم و اربابان خارجی بلوکه کننده پول و اموال ایران شده است.

از یک طرف دلار ممکلت کم آمده است و از آن طرف دست نشاندگان برای واردات خودرو و قطعات موتور دلار مفت می خورند و دلار خارج می کنند؛ از آن سو، دست نشانده قرارداد کرسنت را فسخ می کند؛ از این سو، اربابش ساختمانهای نفت زمان شاه را در اروپا و آمریکا مصادر می کند؛ در طرف دیگر، سوخت هواپیما و بنزین را مفت بنام قاچاق، چند ده میلیون لیتر در روز خارج می کنند.

در عرض 3 روز و با یک اشتباه عمدی، با دست فرمانی بانک مرکزی، تورم با موتور سکه و دلار، بر سر اکثریت مردم خراب می شود و ایران دچار فقر دسته جمعی می گردد و تنها در عرض 3 روز قدرت خرید داخلی و خارجی ایرانیان تا 30 درصد کاهش پیدا کرد.

در حالیکه فقط کافیست اعلام شود که چرخه غنی سازی اورانیوم را جمع کرده ایم چراکه نیاز انرژی هسته ای ما مازوت سوز است و اصلا نیاز به اورانیوم ندارد تا تمام این بهانه و اسباب غارت ایران توسط اربابان و دست نشاندگانشان در پشت لباس بنیادگرایی (چای مهر داغ روی پیشنی، چفیه، مرگبربر، انگشتری و تسبیه و قرآن جیبی، و فیلم اسرائیل فلسطین و ...) پناه گرفته اند، از بین برود و دلار به 1000 تومان باز گردد.
مهدی
غنی سازی و بیشتر از اون رو هم تحویل بدن، قرار نیست تحریمی برداشته بشه.
ضمناً مملکتی که بانک هاش روزی چند هزار میلیارد پول بیخود خلق می کنند؛ نیازی به تحریم شدن برای ویرانی نداره. مملکتی که رانت به واردکننده می دهد تا «کالای اساسی» وارد کند، و وارکنندۀ نورچشمی هم ارز را در بازار آزاد می فروشد؛ مشکلش تحریم و اورانیوم نیست.
رفع تحریم در اختیار کنگرۀ آمریکاست، نه رییس جمهور آمریکا. از سرنوشت لیبی هم باید درس گرفت. گرسنگی بهتر از قربانی تجاوز شدن ناموس و لگدکوب شدن زیر چکه بیگانه است.
علی
...بر همه شون،... به شرف ن...،، اومدن هممون رو بد بخت کردن،،، فقط به فکره منافع خودشون هستن اینا،،،