ارتباط پنهانی
فرنگیس صدایش را بلندتر کرد و در حالی که فریاد میزد، گفت: «باهم میرویم، همه باه....» اما ناگهان حرفش را قورت داد و با چشمانی که از حدقه بیرون زده بود، به مقابلش خیره شد. فرهاد سلاح را به طرفش گرفته و دستش را روی ماشه آن گذاشته بود. ناگهان صدای گلوله جایگزین سکوت بین آن دو شد و زن جوان روی زمین افتاد. فرهاد نگاهی به اطراف انداخت، هیچکس آن دور و بر نبود، سوار خودرویش شد و محل را ترک کرد.
کد خبر: ۱۳۷۸۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۵
برگزیده ها
بیشتر

چهارشنبههای داغ: به مسئولین و حاکمان، ماهانه ۱۵ میلیون تومان حقوق دهید/ یا اوضاع را درست میکنند یا همچون کارگران از گرسنگی میمیرند؛
"دلار ۱۰۰ هزار تومانی و یک نسل کشی تاریخی"

چهارشنبههای داغ: سهام عدالت، کلاه بزرگی که بر سر مردم و تولید کشور رفت؟
بحران "لکما"، نمونهای کوچک از بی سوادی و فاجعه تصمیم گیری در کشور
اخبار روز
خبرنامه