فرنگیس صدایش را بلندتر کرد و در حالی که فریاد میزد، گفت: «باهم میرویم، همه باه....» اما ناگهان حرفش را قورت داد و با چشمانی که از حدقه بیرون زده بود، به مقابلش خیره شد. فرهاد سلاح را به طرفش گرفته و دستش را روی ماشه آن گذاشته بود. ناگهان صدای گلوله جایگزین سکوت بین آن دو شد و زن جوان روی زمین افتاد. فرهاد نگاهی به اطراف انداخت، هیچکس آن دور و بر نبود، سوار خودرویش شد و محل را ترک کرد.
فرنگیس صدایش را بلندتر کرد و در حالی که فریاد میزد، گفت: «باهم میرویم، همه باه....» اما ناگهان حرفش را قورت داد و با چشمانی که از حدقه بیرون زده بود، به مقابلش خیره شد. فرهاد سلاح را به طرفش گرفته و دستش را روی ماشه آن گذاشته بود. ناگهان صدای گلوله جایگزین سکوت بین آن دو شد و زن جوان روی زمین افتاد. فرهاد نگاهی به اطراف انداخت، هیچکس آن دور و بر نبود، سوار خودرویش شد و محل را ترک کرد.
به گزارش جام جم، اوایل سال 90 مرگ مشکوک زنی جوان به نام لیلا به پلیس گزارش شد.
ماموران با حضور در محل به بررسی صحنه پرداختند و متوجه شدند زن جوان با شلیک گلوله به قتل رسیده است. همسر این زن که در صحنه حضور داشت، به قتل ناخواسته همسرش اعتراف کرد و گفت: «سلاحم مجوز دارد و امروز در حال پاک کردن تفنگ بودم که ناگهان تیری شلیک شد و به همسرم اصابت کرد و او کشته شد.»
در ادامه بررسی ها، خانواده قربانی با حضور در اداره آگاهی مدعی شدند دخترشان، قربانی رابطه پنهانی دامادشان شده است. آنها مدعی بودند فرهاد با زنی به نام فرنگیس در ارتباط است. فرنگیس برای تحقیقات به اداره آگاهی خوانده شد، اما شواهد موجود و اظهاراتش نشان می داد در جنایت نقشی ندارد و به همین دلیل آزاد شد.
از طرفی در تحقیقات از فرزندان فرهاد که در صحنه حادثه حضور داشتند، آنها اظهارات پدرشان را تائید و اعلام کردند این تیراندازی، اتفاقی بوده است. به این ترتیب مرد جوان از اتهام قتل تبرئه شد.
جسدی در بیابان
پانزدهم شهریور امسال مرد جوانی در حال رانندگی در یکی از جاده های اطراف شهرستان ایلام بود که متوجه جسدی کنار جاده شد. او ناخودآگاه پایش را روی ترمز گذاشت. از ماشین پیاده شد و به طرف جسد مشکوک رفت. او با مشاهده جسد زن جوان، پلیس را با خبر کرد. هنوز چند دقیقه ای از تماسش نگذشته بود که کارآگاهان جنایی ایلام همراه بازپرس جنایی وارد عمل شدند.
جسد متعلق به زنی حدود بیست و پنج ساله بود که آثار گلوله روی بدن او حکایت از قتل با سلاح گرم داشت. با این حال جسد با دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی انتقال یافت تا علت مرگ بررسی و مشخص شود.
با این که هیچ مدرک شناسایی همراه جسد نبود، اما در همان بررسی های اولیه، کارآگاهان جسد را شناسایی کردند. جسد متعلق به فرنگیس بود، زن جوانی که حدود سه سال پیش در رابطه با مرگ مشکوک زن دیگری بازداشت شده، اما از اتهامش تبرئه شده بود. به این ترتیب با شناسایی هویت مقتول، کارآگاهان به ادامه تحقیقات برای یافتن عامل این جنایت ادامه دادند.
ردپای یک مرد
کارآگاهان اداره آگاهی پلیس استان ایلام در تحقیقات دریافتند زن جوان مدت ها با فرهاد در رابطه بوده است. از طرفی مدارکی در بررسی ها به دست آمد که نشان می داد زن جوان توسط فرهاد به قتل رسیده است. ماموران به طور نامحسوس فرهاد را زیر نظر داشتند و زمانی که مدارک کافی برای اثبات این جنایت به دست آمد، او را بازداشت کردند.
از طرفی کارآگاهان سراغ پرونده قبلی فرهاد که مربوط به مرگ همسرش بود، رفتند. با آن که همان زمان احتمال داده می شد تیراندازی سهوی نبوده و جنایتی در کار بوده است.
اعتراف به جنایت
در حالی که متهم جوان، منکر جنایت بود، در مواجهه با مدارک پلیسی چاره ای جز بیان حقیقت ندید و به قتل همسر خود و فرنگیس اعتراف کرد و به افسر پرونده اش درباره جزئیات دو جنایت گفت: «حدود چهار سال پیش با فرنگیس آشنا شدم، نمی دانم همسرم چطور از این ماجرا باخبر شد و همین مساله باعث درگیری بین ما شد. همسرم از این که به او خیانت کرده بودم، ناراحت بود و گله داشت، اما من گوشم به این حرف ها بدهکار نبود. دعواهای ما ادامه داشت تا این که در یکی از این دعواها عصبانی شدم و با سلاحی که در خانه داشتم، به طرف همسرم شلیک کردم. من همسرم را کشته بودم و مطمئن بودم به اتهام قتل بازداشت می شوم، به همین دلیل به بچه هایم گفتم به پلیس بگویید این ماجرا حادثه بوده است. با این ترفند و شهادت دروغین فرزندان، از اتهام قتل تبرئه شدم. رابطه من و فرنگیس ادامه داشت تا این که به او گفتم می خواهم با تو ازدواج و این مساله را رسمی کنم.»
او ادامه داد: «به فرنگیس گفتم من با بچه هایم به مشهد می روم و تو هم با هواپیما جداگانه به مشهد بیا. در آنجا تو را به بچه ها معرفی و از تو درخواست ازدواج می کنم. اما فرنگیس می گفت باید با هم به مسافرت برویم و از همین جا به بچه هایت بگو که می خواهی با من ازدواج کنی. من که ساعاتی بعد عازم مسافرت بودم، هر چه سعی کردم او را متقاعد کنم که این سفر را تنهایی بروم و او در مشهد به ما ملحق شود، قبول نکرد. من هم عصبانی شدم و با سلاح شکاری که همراه داشتم، به سمت او تیراندازی کردم، فرنگیس با شلیک من جان خود را از دست داد و من جنازه را همان جا خارج از شهر رها کردم. بعد از آن به خانه رفتم و همراه بچه هایم شهر را ترک کردیم. تصور می کردم با این مسافرت پلیس متقاعد می شود در زمان مرگ در استان ایلام نبوده و می توانم از این اتهام نیز جان سالم به در ببرم. اما خون مقتول همیشه پاگیر است و من باید انتقام قتل همسرم و فرنگیس را می دادم.»
سرهنگ گوهری، رئیس پلیس آگاهی استان ایلام درباره این خبر می گوید: «متهم جوان پس از اعتراف به قتل فرنگیس و همسرش، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.»
برچسب ها :
ارسال نظر
اخبار روز
خبرنامه