بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
شنبه ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۷
کد خبر : ۱۳۱۵۸۵

مدیرمسئول و سردبیر روزنامه کیهان در سالهای 67 تا 74، دیدگاه‌هایی را در نقد احمدی‌نژاد و حمایت از عملکرد دولت روحانی بیان کرد؛ دیدگاه‌هایی که شاید دیدن و شنیدن آن از نام امروز «کیهان» چندان انتظار نمی‌رود.

خبرآنلاین گزیده‌هایی از گفت‌وگوی مهدی نصیری - که بعدها هفته‌نامه "صبح" را منتشر کرد - با روزنامه اعتماد را منتشر کرده که بدین شرح است:

- در زمان آقای احمدی‌نژاد با فضای «ما می‌توانیم عالم و آدم را عوض کنیم» رو به رو شدیم.من دیگر با چنین رویکردهای سهل‌گیرانه یا به تعبیری دیگر با بلندپروازی‌های غیر‌واقع‌بینانه در امر سیاست و کشورداری موافق نیستم.

- من اخیرا در حال تحقیق و فیش‌برداری پیرامون موضوع امکان یا عدم امکان تحقق تمدن تراز اسلام در عصر غیبت هستم. در این تحقیقات که با مراجعه به بخش‌های مغفول قرآن و عترت در اسلام‌شناسی معاصر است، به این جمع‌بندی رسیده‌ام که اساسا تحقق تمدن تراز اسلامی در عصر غیبت ممکن نیست و خداوند و اهل بیت علیهم‌السلام همچنین تکلیفی را بر دوش شیعه در عصر غیبت نگذاشته‌اند.

- بر سرکار آمدن دولت آقای روحانی را یک فرصت که برخی تهدیدها را از بین برد و از انفجارهای محتمل جلوگیری کرد، می‌دانم و آن را تقدیر خوب خداوند برای جمهوری اسلامی می دانم و البته اساسا این چرخش قدرت بین دو جناح کشور را از عوامل ثبات جمهوری اسلامی می‌دانم.

- اینکه ما با رد صلاحیت آقای هاشمی می‌خواستیم امکان به قدرت رسیدن یک جناح را سلب کنیم به مصلحت نمی‌دانستم که البته با تایید صلاحیت آقای روحانی و رای آوردن ایشان این خطر به نحو بهتری رفع شد.

- ارزیابی من از عملکرد یکساله دولت آقای روحانی مثبت است و دولت ایشان منشاء ثبات و آرامش روحی و روانی برای جامعه ما - که سخت بدان نیاز دارد - بوده است اگر‌چه ممکن است انتقادهایی به ایشان وارد باشد.

- واقعا دلم می‌خواهد آقای روحانی همین پختگی و سنجیدگی که تا الان در مجموع داشته‌اند را ادامه بدهند چراکه معتقدم می‌تواند به الگوی جدیدی از دولت و قوه مجریه تبدیل شود.

- من هم مثل خیلی‌ها ماجرای سال 88 را که از آن تعبیر به فتنه می‌شود و تعبیر درستی هم هست، حادثه‌ای بسیار خطرناک برای کشور و نظام می‌دانم که به لطف خداوند و تدبیر و مدیریت مقام معظم رهبری مهار شد. حرکت آقایان بسیار ناپخته و غلط و خطرناک بود. اگر آنان به قانون تمکین می‌کردند، ‌ای بسا شانس رای آوردن در دور بعدی انتخابات را داشتند. این را هم قبول دارم که کسانی که در آن قضایا نقش داشتند و احیانا روغنی بر آن آتش ریختند باید برای اصلاح موضع‌شان تلاش می‌کردند و این کار را باید انجام بدهند.

- به هیچ‌وجه با سبک مناظره آقای احمدی‌نژاد موافق نبودم و آن را بیش از آنکه علیه آقای هاشمی یا موسوی بدانم، علیه کلیت نظام می‌دانستم.

- من خودم از منتقدان جدی و اساسی آقای هاشمی هم در دوران «کیهان» و هم در دوران «صبح» بودم. اما انتقاد و مخالفت، حد و مرز دارد. به هر حال هر چیزی حساب و کتابی دارد و این‌طور نیست که که حالا چون من منتقد هستم هر نوع حرفی را می‌توانم بگویم و هر نوع برخوردی می‌توانم داشته باشم. ما همان موقع که منتقد آقای هاشمی بودیم سعی می‌کردیم حد و مرزها را حفظ کنیم. یعنی بنده در انتقاداتی که داشتم هیچگاه آقای هاشمی را خارج از نظام ندانستم که می‌توان هر گونه برخوردی با ایشان داشت. تازه با فرد خارج از نظام هم نباید از مرز انصاف و راستی و اخلاق خارج شد. جالب است بدانید که در همان موقع چندین بار از سوی مقام معظم رهبری به خاطر برخی انتقادات از آقای هاشمی مورد ایراد و تذکر قرار گرفتم و از تذکر ایشان استنباطم این بود که ایشان به حفظ آقای هاشمی برای نظام اهتمام دارند.

- آقای خاتمی را هم همچنان درون نظام می‌دانم و دلم می‌خواهد خود ایشان به گونه‌ای عمل کند که پیوندش را با نظام قطع نکند. راندن افراد از زیر چتر نظام به خصوص کسانی را که پشتوانه‌یی از افکار عمومی را دارند، به مصلحت کشور نمی‌دانم و فکر می‌کنم سیاست ما باید به سمت التیام بخشی از جراحتی که در سال 88 به وجود آمد حرکت کند و نه تحریک و تشدید بیشتر آن. البته دو طرف ماجرا باید برای این مساله تلاش کنند.

- دور اول ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد که من به ایشان رای دادم به عنوان نمره 12 یا 13 رای دادم و نه نمره 20 یا 17 و 16. همان سال 84 که آقای احمدی‌نژاد می‌گفت ما می‌توانیم و همه امور را اصلاح می‌کنیم و عدالت را مستقر می‌کنیم و این حرف‌ها را تکرار می‌کرد، من به برخی از دوستان می‌گفتم که اصلا این رویکرد را درست نمی‌دانم. اینکه آنقدر مشکلات و مسائل اساسی کشور پیش پا افتاده جلوه داده شود که حل و فصل‌شان هم هیچ کاری ندارد، اصلا نگاه درستی نیست.

- بین چهار سال اول آقای احمدی‌نژاد با چهار سال دوم ایشان تفاوت قایل هستم. خیلی از قصه‌ها و مسائل در چهار سال دوم اتفاق افتاد.

- (دلیل جدا شدن از کیهان پس از ورود شریعتمداری) هم از کار روزنامه خسته شده بودم و به دنبال مفری می‌گشتم و هم احساس کردم انطباق سلیقه‌ لازم با آقای شریعتمداری را برای ادامه همکاری ندارم. از اواخر دوره حضور آقای خاتمی به عنوان نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان، مدیرمسئول روزنامه شدم و زمان آقای اصغری هم همچنان مدیرمسئول بودم.

- بعد از استعفای آقای اصغری آقای شریعتمداری به عنوان نماینده مقام معظم رهبری به کیهان آمد. نظر رهبری هم این بود که بنده همچنان مدیرمسئول روزنامه بمانم اما اصرار من بر این بود که این مکانیسم به اختلاف منجر خواهد شد و بهتر این است که خود نماینده ولی فقیه در عین حال مدیرمسئول هم باشد. بعد هم اصرار شد که من سردبیر بمانم. من هم گفتم ایرادی ندارد اما بعید می‌دانم در موقعیت سردبیری هم بتوانم در وضعیت جدید دوام بیاورم.

- با آقای شریعتمداری اختلاف سلیقه داشتیم. خب همان‌طور که می‌دانید در کار مطبوعات بخصوص بین سردبیر و مدیرمسئول باید یک توافق و تفاهم بالایی حتی در سلیقه و تاکتیک‌ها وجود داشته باشد و صرف در کلیات توافق داشتن کافی نیست.

- وقتی ایشان آمدند نوع مواجهه ما با شهرداری تهران و آقای کرباسچی را تندروی می‌دانستند. البته در سال‌های بعد مواضع کیهان از زمان ما هم شدیدتر شد.


اشتراک گذاری :
ارسال نظر