شتابزدگی بیماری رایج در بسیاری از جوامع و از جمله جامعه ی زیستی ماست.همیشه یک مسابقه راه می اندازیم و کور کورانه دست به اقداماتی می زنیم که تا دودش به چشممان نرود باور به اشتباهمان ثقیل است و بعد از آن باز شتابزده تر در پی در مانیم تا آیا ممکن شود یا نه .
چرا کلی گویی کنم بدون رودربایستی منظورم عملکردی است که تازگی ها در مورد جامعه ی زنان و نگاه به آن در پیش گرفته ایم. مقالات ، مجلات و راهکارهای بسیاری تا همین شش ماه پیش در ارتباط با جایگاه زن در فعالیت های اجتماعی و رشد و باروری این نیمه ی موثر در پیشرفت جامعه بود .
موضوع ازدیاد جمعیت که بدون اغراق یک ضرورت است در جامعه مطرح شد . هنوز مسأله تبیین نشده که عده ای دست به کار شدند .از دیدگاه این گروه کار بسیار ساده است " تا زمانیکه زنان در فعالیت های اجتماعی دخیل باشند فرصتی برای زایمان و ازدیاد جمعیت پیدا نمی کنند . راه چاره چیست؟ محدود کردن کار زنان در بیرون از خانه و به ناچار خانه داری زن یعنی زایمان و افزایش جمعیت !"
کم کم شروع شد .اگر مردان تا چند ماه پیش تشویق می شدند که خود را نا بارور کنند حالا جریمه و زندان برای این جنایت تاریخی؟ اگر بیمارستانی به هر دلیل آمار سقط جنینش بالا باشد درش تخته خواهد شد چرا که این هم جنایتی نا بخشودنی تر است.!محیط کار باید در اختیار مردان باشد. پس از نهادهای مردمی مثل شهرداریها شروع می کنیم اول محدودیتها در شهرداریهای کلان شهر ها و بعد هم شهر های کوچکتر . چه راه حل راحتی . نه هزینه می خواهد و نه تحقیقات. به همین راحتی ؟ آری "باش تا صبح دولتت بدمد " به همین خیالات باطل باشیم که در دنیای ارتباطات و در دهکده ی جهانی اگر زنانمان محدودیت اجتماعی پیدا کنند می نشینند و بچه بدنیا می آورند تا جمعیت به پیری گرفتار نشود و روز بازار دو دهه ی گذشته تکرار شود !
کاش در کنار این همه تهدید و توهین و اجبار یک جا هم پیدا شود که با مطالعه و با فرهنگ سازی اول به زنان جامعه بباوراند که زمینه ی پرورش فرزندانت در محیطی سالم با امکانات اولیه ولی قابل قبول فراهم است .تو می توانی در اجتماع فعال باشی و تا هر کجا که در توان و استعدادت سراغ می یابی به کسب مدارج اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ...دست یابی و اگر فرزندی به وجود آوردی هیچ نگران نباش تا خودت نخواهی ما در کنار شغل و کسب و کارت امکانات رفاهی از مهد کودک وپروراندن فرزندت در آغوش خودت گرفته تا ساعات شیر دادن و بیمه ی نگهداری از فرزند و... خواهیم داشت .
ای کاش به نسل جوانمان امکانات کسب و کار می دادیم تا دختران و پسرانمان برای تشکیل خانواده بدون ترس از مسکن و خوراک و پوشاک و هزار دغدغه ی دیگر خودشان پیشقدم ازدواج می شدند و جامعه را آن طور که می خواستند به پیش می بردند.
ای کاش به جای تهدید بیمارستانهای سقط کننده ی جنین به کمک حاملان جنین می شتافتیم تا هیچ نگرانی برای آینده ی فرزندانشان نداشته باشند که در غیر این صورت باز باید چشم و گوش نیروهای انتظامی و اطلاعاتی به سوی مراکز غیر قانونی باشد که علاوه بر سقط جنین در محیط های غیر بهداشتی اضافه کننده ی معضلات عفونی و بیماریهای واگیر و صعب العلاج نیز خواهند بود.
جامعه نیاز به افزایش جمعیت دارد بدون توهین به شعور اجتماعی مردم و بدون تهدید و ارعاب . بدون اخراج و کم کردن مزایای محیط کار که در غیر این صورت مصداق این بیت از شیخ اجل سعدی خواهیم شد که
" ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی // این ره که تو می روی به ترکستان است
روزی پدری به پسر خود گفت پسرم برو یک نوکر بگیر. پسر رفت و پس از مدتی یک نفر را آورده و گفت:
پدر این آقا قرار شد از خودش بخورد و بپوشد و برای ما کار کند.
پدر گفت: پسرم یکی را پیدا می کردی که از خودش می خورد و می پوشید و ما هم از او می خوردیم و می پوشیم و هم برای ما کار می کرد.
حال حکایت دختران نیز در جامعه ما چنین شده است که در صورتی که صحبت از برابری زن و مرد و حقوق زن و مرد به سبک غربی (اشتغال زنان در صورت نبود شغل برای مردان و....) میشود :
آقایی پیدا شود که از خودش بخورد و بپوشد و هم خانم از او بخورد و بپوشد و هم برای خانم سرویس و بهره جنسی وعاطفی اصولی دهد .
و حتی بسیار فراتر از این ها مبلغی هنگفت را نیز به عنوان مهریه به خانم بپردازد یا تعهد پرداخت کند.
در ثانی خودش درخواست و خواهش کند که خانم این شرایط را بپذیرد.
و سرانجام برای این جاده یک طرفه جشن شادی و سرور هم، به هزینه خود به پا کند.
امروزه بر اثر سطحی نگری ها و غیر واقع بینی ها، جامعه در اثر آفت هایی که دچار آن شده به وجهی است که دیگر هیچ کس به معیارهای صحیح انسانی توجهی نمی کند و معیار انسانیت و مقبولیت فقط مادیات و ظواهر است.
و این سطح انتظارات از مردان جوان نه تنها به بهای تمام عمر و زندگی این جهانی آنان ختم می شود بلکه براثر افتادن در شیوه های نامشروع اقتصادی جهان بعد از مرگ آنان را نیز هدف گرفته و به سوی تباهی می برد.