در روزهای کمفروغ بازار سهام، بار دیگر توجه بسیاری از فعالان به تحرکات موضعی جلب شده که در زیر پوست آرام بورس تهران قابل لمس است. جایی که عموما سهامداران خُرد به دنبال کسب سودهای یکشبه در تکاپو هستند. در بررسی این رفتار شاید بهتر باشد به ترکیب بازیگران بورس تهران توجه شود؛ بررسیها نشان میدهد میزان مشارکت سهامداران حقیقی در بازار سرمایه کشورمان بسیار بیشتر از عموم بورسهای بینالمللی است. این مساله گرچه فرصتهایی را در اقتصاد کشورمان ایجاد میکند، اما همزمان زمینهساز برخی نارساییها در تحلیل روند بورس تهران شده است.
در حال حاضر، حدود ۹ میلیون کد سهامداری در بازار سهام کشورمان ثبت شدهاند که بیانگر فعالیت بالا و مستقیم سهامداران خُرد در بازار است. این در حالی است که در عمده بورسهای جهانی، سهامداران خُرد بهصورت غیرمستقیم و از طریق صندوقها یا سایر واسطههای مالی در سهام فعالیت دارند. این حضور پررنگ بیواسطه فرصتهایی را برای اقتصاد ایجاد میکند که مستلزم رعایت برخی پیششرطها است. نزدیک شدن به بازار آزاد با افزایش تعداد بازیگران، تقویت نقدشوندگی و عمق بازار، همچنین امکان جذب سریع نقدینگی از طریق بازار سرمایه از جمله مهمترین پتانسیلهایی است که از طریق حضور بیواسطه سهامداران خرد به دست میآید.
از سوی دیگر، سهم پولی که در بورس کشورمان فعال است نسبت به کل نقدینگی چندان رقم بالایی نیست و در نتیجه، ورود سریع پولهای خارج از بورس به این بازار میتواند موجب تورم ناگهانی و بعضا غیرمعمول قیمت سهام شود. همچنین، غلبه جریان معاملهگران خُرد در بازار سهام تهدید دیگری است که به دلیل نگاه عموما کوتاهمدت آنها باعث عدم ایفای نقش مناسب بازار سرمایه در توسعه اقتصاد کشور میشود. گواه این موضوع را میتوان در سهم محدود مردم در کل ارزش بازار سهام و در مقابل سهم بالای آنها در معاملات انجامشده دانست (از ابتدای سال جاری بیش از ۶۰ درصد داد و ستدهای بورس توسط حقیقیها انجام شده است). به عبارت دقیقتر، سرمایه سهامداران حقیقی به جای آنکه صرف توسعه اقتصاد شود، درگیر سفتهبازی در بازار ثانویهای شده است که بهصورت مستقیم نمیتواند عایدی برای اقتصاد داشته باشد.
در بررسی دلایل این وضعیت نه چندان مطلوب کارشناسان به موارد مختلفی اشاره میکنند. نخستین موضوع آن است که شرایط اقتصاد کشورمان بهطور مکرر با ناآرامیهایی همراه بوده که دید سفتهبازی را نه تنها میان معاملهگران خُرد، بلکه بین سهامداران حقوقی نیز تقویت کرده است. مساله بعدی اما به ضعف در ساختار و عدم توسعه عناصر واسطه سرمایهگذاری نظیر صندوقها برمیگردد که سهامداران را برای سرمایهگذاری غیرمستقیم چندان ترغیب نمیکند. در ادامه ضمن بررسی اجمالی بازارهای سهام چین و آمریکا بهعنوان دو الگوی متفاوت، نظرات کارشناسان بازار سرمایه را درباره نقاط قوت و ضعف حضور پررنگ سهامداران حقیقی در بورس تهران بررسی میکنیم.
تجربه بازار سهام دو غول اقتصاد دنیا
بورس آمریکا با سابقه بیش از ۲۲۰ سال، یکی از توسعهیافتهترین بازارهای سهام دنیا محسوب میشود که نقش بسیار پررنگی در توسعه اقتصاد این کشور دارد. در سمت مقابل، بورس چین قرار دارد که گرچه از نظر اندازه بازار بزرگ است، اما نوپا بودن آن و غلبه نگاه دولتی در اقتصاد این کشور منجر به ضعف بازار سهام دومین اقتصاد بزرگ جهان شده است. بررسیها نشان میدهد فقط ۱۱ درصد از پول چین در بازار سهام این کشور فعال است، در حالی که این رقم در بازار سهام آمریکا حدود ۲۵۰ درصد است. سهم محدود مردم در داراییهای موجود در بازار سهام چین یکی دیگر از ضعفهای این بورس است؛ در حالی که در بورس آمریکا تقریبا نیمی از مردم سهامدار هستند.
با این وجود، سهامداران حقوقی (عموما به نمایندگی از مردم) در آمریکا حدود ۶۷ درصد ارزش بازار را در اختیار دارند. در حالی که در بورس چین ۸۵ درصد معاملات مستقیما توسط سهامداران خُرد انجام میشود. این مساله سبب میشود که بسیاری از کارشناسان، بورس چین را مشابه کازینویی میدانند که سهامداران به جای سرمایهگذاری واقعی، در حال قمار کردن و کسب سودهای کوتاهمدت هستند. پژوهشهای اخیر نشان میدهد بیش از دو سوم سهامداران جدید چین، حتی دیپلم هم ندارند و بدون اطلاعات مالی و صرفا با فشار نقدینگی، نوسانات سنگینی را در قیمت سهام این کشور ایجاد میکنند.
از بررسی تجربه بازارهای سهام دو اقتصاد بزرگ دنیا میتوان نتیجه گرفت که چند مساله در بازار سهام اهمیت دارد. نخست آنکه هدف اصلی بازار سهام کمک به توسعه اقتصاد و تامین مالی بنگاههای اقتصادی است، نه آنکه بورس محلی برای سفتهبازی و کسب سودهای کوتاهمدت افراد مختلف شود. همچنین، نسبت سهامداران حرفهای و حقوقیها به سهامداران تازهوارد و مبتدی نباید روند کاهشی پیدا کند، زیرا به شدت نوسان بازارها را افزایش میدهد. بنابراین، هرچند سهامداران حقیقی میتوانند دریچههای بیشتری را برای ورود نقدینگی ایجاد کنند، اما در صورت عدم مدیریت صحیح موجب ناآرامی بازار میشوند.
حضور حقیقیها زیر ذرهبین
سهم سهامداران خرد در بازارهای سهام موضوع مهمی است که میتواند در رفتارشناسی بورسها اثرگذار باشد.آمارها از بورس ایران حاکی از آن است که سهم این دسته از سهامداران نسبت به سهامداران حقوقی رقم قابل توجهی است، این در حالی است که در بورسهای بزرگ جهان، عمده حرکت بازار توسط سهامداران بزرگ انجام میگیرد. این موضوع در جریان معاملات اثرات متعددی دارد که از آنها میتوان بهعنوان تهدیدها و فرصتهای سهامداران خرد یاد کرد. کمرنگ بودن نهادهای مالی متخصص در بورس تهران از مواردی است که افزایش سهامداران خرد را به همراه داشته است. بخش اعظمی از سهامداران حقیقی بورسهای بزرگ دنیا، سرمایه خود را توسط صندوقهای سرمایهگذاری یا نهادهای بازارگردان وارد بورس میکنند. در ایران کاهش اعتماد به این نهادها باعث شده سرمایهگذاران تازه وارد بهطور مستقیم وارد بازار شده و در جریان معاملات اثرگذار باشند.
از سوی دیگر این روزها رفتارهای هیجانی و دید کوتاهمدت از اتفاقات رایج بازار سهام است که در بسیاری محافل دلیل آن رفتار سهامداران حقیقی بیان میشود. به نظر میرسد بخش بزرگی از این رفتارها مربوط به شرایط کلان اقتصادی کشور است. در سالهای گذشته کاهش شفافیت در دورنمای اقتصاد باعث به وجود آمدن شرایط مبهمی شده که در رفتار سهامداران بورسی به خوبی مشهود است. این تحولات در بخش کلان اقتصادی باعث به وجود آمدن یک حرکت دومینویی در عملکرد سهامداران شده که رفتارهای تودهای را رقم میزند. البته چنین عملکردی میان بازیگران حقوقی نیز بیش از گذشته رایج شده است. در مدت اخیر در بسیاری از موارد دیده شده که حقوقیها نیز بدون توجه به تحلیلهای بنیادی و برپایه شایعات بازار به خرید و فروش پرداختهاند که این موضوع میتواند بهعنوان بزرگترین تهدید شرایط فعلی بازار عنوان شود.
اما از سوی دیگر وجود سهامداران خرد میتواند مزایایی را نیز برای بازار داشته باشد. بیشترین فرصت حضور این سرمایهگذاران دربازار، افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه است. همچنین این سهامداران میتوانند توان جذب نقدینگی بازار را تا حد زیادی افزایش دهند و به تبع آن بازار پویاتری را به وجود آورند. در مجموع دلایل افزایش سهامداران کم تجربه را میتوان به دلیل اقتصاد کلان، ضعف در سبدگردانی و کارآیی ضعیف صندوقهای سرمایهگذاری عنوان کرد.
مدیران حرفهای نیاز اصلی بازار سهام
با شرایطی که در بازار سهام ایران حاکم است به نظر میرسد افزایش سهامداران حقیقی مزیت نداشته و در مقابل ضررهای بسیاری را به همراه داشته باشد. در بازارهای توسعه یافته این دسته از سرمایهگذاران بهصورت غیر مستقیم وارد بازار میشوند. در این بازارها، حقیقیها کمتر فعالیت دارند و عمده فعالیتها از سوی بازارگردانها صورت میگیرد. متاسفانه در بورس تهران انتشار آمارهایی نظیر افزایش کدهای حقیقی یکی از عملکردهای مثبت درون سازمانی به شمار میرود. این در حالی است که ارکان اصلی بازار باید زمان بیشتری را برای رونق صندوقها بگذارند. از سوی دیگر حرفهای کردن چند میلیون سهامدار حقیقی کار آسانی نیست و بهتر است در این راستا مدیران با تجربه و حرفهای در بازار پرورش داده شود. از دیگر معایب افزایش این سهامداران، به وجود آمدن شایعات متعدد درخصوص شرکتهای بورسی است. بسیاری از سرمایهگذاران خرد با کسب سود یا زیان در سهمها، اقدام به انتشار شایعات مثبت و منفی میکنند که بر رفتار دیگر سرمایهگذاران اثر میگذارد. این موضوع باعث دستکاری قیمتها در بازار شده و مانند رفتار این روزهای بورس تهران شاخص را از روند طبیعی باز میدارد.
در این زمینه اگر آگاهیها نسبت به مزیتهای صندوقها افزایش یابد بالطبع میتوانیم شاهد حضور سهامداران خرد از طریق این صندوقها باشیم. اکثر افرادی که این روزها در بازار بهعنوان نوسانگیر حضور دارند میتوانند در صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله یا ETFها سرمایهگذاری کنند و سودهای قابل قبولی به دست آورند. بهطور کلی به نظر میرسد نیاز اصلی این روزهای بازار مدیران حرفهای است، زیرا این مدیران حرفهای هستند که میتوانند جذابیتهای صندوقها را افزایش دهند و به ورود سهامداران به سمت این صندوقها کمک کنند.
تهدیدات و فرصتهای تعدد حضور سهامداران خُرد
تجربه اقتصاد آزاد نشان داده است هر چقدر میزان فعالان در هر بازاری بیشتر باشند، کشف قیمت عادلانهتری نیز وجود خواهد داشت و علاوه بر آن بازار نهایتا به سمت توسعه و شفافیت خواهد رفت. در چنین شرایطی وجود سهامداران خرد بسیار ضروری به نظر میرسد. سهامداران خرد عملا موجب ورود نقدینگی بیشتر به بازار سرمایه، قیمتگذاری عادلانه سهام، تامین مالی مناسب و… خواهند شد. علاوه بر این از آنجا که این سهامداران سمت و جایگاه شغلی در بازار سرمایه ندارند به راحتی انتقاد کرده و به سرعت نسبت به تبعیضهای احتمالی واکنش نشان میدهند. موضوعی که در نهایت به کارآتر شدن بازار سرمایه منجر میشود. طبق این مفروضات میتوان نتیجه گرفت تعدد وجود سهامداران خرد یا میزان معاملات این سهامداران فرصتی پیش روی بازار است.
اما باید توجه داشت سهم سهامداران خرد از میزان معاملات بازار و همچنین تعداد این معاملات در یک بازه زمانی مشخص، تهدیداتی را برای بازار سهام هر کشوری به دنبال دارد. در حال حاضر شاهد حضور سهامداران خرد بدون وجود یک دید بلندمدت هستیم. در عین حال این سهامداران نسبت به سهامداران حقوقی از اعتماد عمومی کمتری به بازار سرمایه برخوردارند. موضوعاتی که باعث میشود سهامداران خرد برای خرید و فروش مستقیما و بهصورت هیجانی وارد بازار شده و بلافاصله موجب عدم تعادل در قسمت خرید یا فروش شوند. این در حالی است که در چنین شرایطی اشخاص حقوقی معمولا کمتر درگیر نوسانات غیرمعمول شده و خرید و فروشهای منطقیتری دارند. ضمن اینکه هزینه معاملات سهامداران خرد نیز بسیار زیاد است. به عبارتی هزینههایی نظیر آموزش، پیگیری شکایات، سیستمهای معاملاتی برخط و… عمدتا مربوط به سهامداران خرد است.
آثار مثبت و منفی افزایش فعالیت حقیقیها
حضور سهامدار خرد در بازار سهام را میتوان در چند بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در وهله اول، باید آثار مثبت و منفی حضور این سرمایهگذاران مورد بررسی قرار گیرد. سهامداران خرد حامل ورود نقدینگیهای جدید به بورس هستند. این موضوع میتواند تا حد زیادی در پویایی بازار سهام اثرگذار باشد. همچنین با توجه به عمق کم بورس تهران افزایش این سرمایهگذاران اثرات مثبتی در عمق بخشی به بازار دارد. در نتیجه بازار در بلند مدت میتواند با جذب سرمایههای خرد با تحرک و رونق بیشتری همراه شود. اما آثار منفی تعدد حضور سهامداران خرد را میتوان در عملکرد این روزهای بازار سهام مشاهده کرد. تجربه نشان داده است که هیجانزدگی در بازار با ورود حقیقی های کم تجربه، افزایش مییابد. این هیجان زدگی عموما منجر به رشد قیمتی بی دلیل در سهم ها، سفته بازی در بازار و تشکیل حباب قیمتی میشود. از سوی دیگر این نوع مکانیزم در خرید و فروش، ضرر و زیانهای بسیاری برای سهامداران حقیقی خرد به همراه داشته و خروج زود هنگام و همیشگی آنها از بازار سرمایه را به دنبال دارد.
در این زمینه راهکارهایی وجود دارد که میتواند به مرور زمان این مشکلات را مرتفع کند. در این خصوص سازمان بورس باید در گزینش سهامداران حقیقی دقت بیشتری داشته باشد. ارائه کدهای معاملاتی آنلاین به مشتریان حقیقی باید با وسواس بیشتری صورت گیرد و نباید به مشتریان حقیقی جدید الورود به راحتی کد آنلاین ارائه شود. همچنین جذب سرمایههای خرد به صندوقها و سبدهای سرمایهگذاری راهکاری است که در تمام دنیا مرسوم است. عموما در اقتصادهای پیشرفته سهامداران فعالیت خود را در بورس با سرمایهگذاری در صندوقها آغاز میکنند. این نوع سرمایهگذاری علاوه بر نظم بخشیدن به روند معاملات میتواند سود پایدارتری برای این دسته از سرمایهگذاران ایجاد کند. همچنین در دنیا ضوابط سختگیرانهای برای ارائه کد آنلاین به مشتریان وجود دارد به همین دلیل افراد کمتجربه و باسواد مالی کم نمیتوانند بهراحتی کد آنلاین دریافت کنند. در سالهای اخیر ورود به معاملات آنلاین هیجانات کاذب را در بازار دو چندان کرده است.چرا که در گذشته سهامدار در تماس با ایستگاه معاملاتی میتوانست از تجربیات معاملهگران کارگزاریها استفاده کند، ولی در حال حاضر افراد بدون تجربه؛ به سرعت تحت تاثیر صف های خرید و فروش قرار گرفته و معاملاتی را انجام میدهند که نتیجهای جز ضرر و زیان برای بازار ندارد.
منبع: دنیای اقتصاد
نظرات کاربران
اخبار مرتبط
ارسال نظر
نظرات بینندگان
اخبار روز
خبرنامه
از یه طرف مثال امریکا رو می زنید که 67 درصد سهامداراش حقوقی هستند و از اونطرف چین رو مثال می زنید که 85 درصد سهامداراش حقیقی هستند. دقیقاً دو مثال ضد هم.
تو امریکا اقتصاد شفافه و اعتماد وجود داره که مردم از طریق صندوقها وارد بورس میشن. اما تو کشور ما که هر چند وقت یکبار اختلاس چند هزار میلیارد تومنی اتفاق می افته، مساله حقوقهای نجومی رو میشه و دولت شاخص رو دستکاری میکنه و بورس رو به صورت دستوری کنترل میکنه، انتظار داری مردم پولشونو دو دستی تقدیم صندوقها کنن؟؟!!
میگن گربه برای رضای خدا موش نمیگیره. شما هم بیخود دلتون واسه سهامدار حقیقی نسوزه. صندوقهای سرمایه گذاری مجانی برای مردم کار نمیکنن. شما هم احتمالاً مدیر یکی از این صندوقهای سرمایه گذاری هستید که برای سرمایه مردم دندون طمع تیز کردید. در ضمن آنلاینها مثل اینکه بدجوری رقیب شما شدن و حالتون رو گرفتند.
هر کسی مسؤول کارای خودشه. سهامداری که با اختیار خودش سهام میخره، پای ضرر و زیانش هم می شینه.
و فقط اجازه دارن حداکثر 15 درصد داراییشون رو تو بورس بیارن. این که شد همون بانک.
بانکها دیدن سهامدارا نمیرن تو بانک، سرمایه گذاری کنن، اونا در پوشش این صندوقها اومدن تو بورس برای جذب سرمایه سهامداران حقیقی.