سیدحسین موسویان در یادداشتی جالب، پیامدهای منطقه ای و بین المللی خروج آمریکا از برجام را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش بورس نیوز، سید حسین موسویان، عضو تیم پیشین هسته ای و معاون اسبق کمیتۀ سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در تازهترین یادداشت خود برای فارین افرز پیرامون خروج آمریکا از برجام نوشته است:
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از برجام خارج شد. طبق برجام، آمریکا متعهد به رفع تحریمهای هسته ای در مقابل تعهد ایران به پذیرفتن نظارت های محکم و محدودیت هایی در برنامه هسته ای بود. او برجام را توافقی هولناک و یکجانبه به نفع ایران خواند و گفت آمریکا هیچگاه نمی بایست آنرا می پذیرفت. ترامپ اعلام کرد که آمریکا تحریم های هسته ای علیه ایران را مجدداً برقرار خواهد کرد.
حسن روحانی رئیس جمهور ایران در پاسخ گفت که ایران به برجام متعهد می ماند ضمن اینکه با سایر پنج قدرت جهانی امضاء کننده برجام مذاکره خواهد کرد و درصورت عدم تامین منافع اقتصادی ایران، غنی سازی بیشتری انجام خواهد داد. درعین حال آیت الله خامنه ای، رهبر عالی ایران با ابراز تردید نسبت به اروپاییها گفت بدون تضمین محکم اروپا، ایران به برجام متعهد نخواهد ماند.
تصمیم ترامپ برای لغو برجام به خاطر دستاورد سیاست خارجی باراک اوباما، رئیس جمهور قبل و متحدین اروپایی آمریکا بود. با لغو برجام توسط آمریکا و درصورت عدم اقدام اروپا در تامین تعهدات اقتصادی پیش بینی شده در برجام، ایران به سمت قدرتهای رقیب سیاسی غرب همچون روسیه و چین خواهد رفت ضمن اینکه جناح های سیاسی داخلی ایران هم جملگی قانع خواهند شد که گفتگو با آمریکا خاصیتی ندارد.
تصمیم ترامپ در مورد خروج از برجام ریشه در مخالفت ریشه ای آمریکا با نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب دارد زیرا که جمهوری اسلامی ایران همواره با نظم منطقه ای تحت سلطه آمریکا مقابله کرده است. همه روسای جمهور آمریکا، ایران بعد از انقلاب را یک قدرت تجدید نظر طلب در نظم موجود منطقه و مخالف حکومت های سلطنتی مستبد متحد آمریکا تلقی نموده اند. به همین دلیل نیز سیاست فشار حداکثری علیه ایران، استراتژی پایدار آمریکا بعد از انقلاب اسلامی 1979 باقی مانده است.
درعین حال سیاست تقابل آمریکا با ایران براساس یک درک غلط از استراتژی منطقه ای ایران است زیرا که سیاست منطقه ای ایران بر اساس بازدارنده گی در مقابل حمله احتمالی آمریکا و اسراییل، ثبات کشورهای همسایه و دفع ناامنی از مرزهای خود بوده است و به همین دلیل هم از دولتهای مرکزی فعلی در عراق و افغانستان و سوریه حمایت کرده است.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران، همه جناح های سیاسی داخلی سعی در مورد ضرورت حفظ یک سیاست بالانس در روابط خارجی اتفاق نظرداشته اند. آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اصل نه شرقی-نه غربی را مبنای سیاست خارجی ایران قرار داد تا مبادا ایران مجددا تحت سلطه قدرت بلوک غرب و شرق، اعم از آمریکا، شوروی و یا چین قرار گیرد. این اعتقاد ریشه دراین واقعیت دارد که ایرانی ها از قرن نوزده به بعد گرفتار سلطه خارجی بودند.
درعین حال ایران بعد از انقلاب اسلامی در جهت رفع مشکلات با آمریکا تلاش کرد. در این راستا، بعد از پایان جنگ تحمیلی، رئیس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی با تسهیل آزادی گروگانهای آمریکایی و غربی در لبنان و واگذاری پروژه یک میلیارد دلاری به شرکت نفتی کونوکواقدام کرد که رئیس جمهور بوش (پدر) مانع شد. محمد خاتمی دردوران ریاست جمهوری خود تلاش مشابه کرد و بوش (پسر) درپاسخ حسن نیت تهران در مبارزه با تروریسم در افغانستان، ایران را "محور شرارت" خواند. رئیس جمهور بعدی، محمود احمدی نژاد هم همین تلاش را کرد. او آمادگی ایران برای توقف غنی سازی 20% در صورت تامین سوخت راکتور تهران را اعلام کرد، کوهنوردان آمریکایی متهم به جاسوسی را آزاد کرد و از طرح گام به گام روسیه درمورد حل بحران هسته استقبال کرد که بسیار مشابه برجام بود. اما آمریکا با تحریم بیشتر پاسخ او را داد.
اما برجام برای ایران یک آزمایش دیگر بود تا آمادگی آمریکا برای بهبود روابط با ایران راامتحان کند. ترامپ با خروج خود از برجام در حقیقت به ایران گفت که تعامل دو کشور ممکن نیست. این موضع ترامپ تایید موضع سیاستمدارانی است که در ایران سالها مخالف مذاکره با آمریکا بودند زیرا که واشینگتن اساسا مخالف استقلال سیاسی، اقتصادی، امنیتی ایران بوده و بدنبال تغییر رژیم در ایران است و لذا حسن نیت ایران برای آمریکا اهمیتی ندارد.
درحقیقت خصومتهای دیرینه آمریکا و به ویژه ترامپ موجب شد که رهبر عالی ایران، آیت الله خامنه ای اخیرا در تعیین اولویتهای سیاست خارجی ایران، روابط با شرق را بر روابط با غرب مرجح دانست. در این راستا ایران قراردادهای بزرگی با روسیه و چین امضاء کرده است. به نظر میرسد در صورت قصور اروپایی ها در تامین منافع اقتصادی ایران از برجام، ایران دیگر وقعی به روابط با غرب نگذارد.
همکاری جاری ایران و روسیه می تواند مدلی برای گسترش همکاریهای دوکشور درمواجهه با سایر بحرانهای منطقه ای شود. به موازات تشدید اختلافات روسیه با آمریکا، روسیه به یک بازیگر کلیدی در منطقه تبدیل شده است. موفقیت های روسیه در سوریه بدون همکاری ایران میسر نبود همانطور که موفقیت های عراق در مبارزه با داعش، بدون همکاری ایران ممکن نبود. روسیه هم در شورای امنیت قطعنامه ضد ایرانی غرب در مورد یمن را وتو کرد. دو کشور در مسیر تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی نه تنها در سوریه بلکه در کل منطقه در حرکت هستند به گونه ای که ممکن است ایران در مورد بحران سوریه، باز هم تسهیلات لازم برای سوخت گیری هواپیماهای نظامی روسیه را فراهم کرده و همکاریهای مشترک با مسکو در این مورد را افزایش دهد.
سیاست جدید واشینگتن تاثیر منفی زیادی در ثبات منطقه ای و بین المللی خواهد داشت چون شانس هرگونه همکاری ایران و آمریکا در منطقه را از بین میبرد. سیاست های آمریکا در چند دهه گذشته، همچون حملات نظامی به عراق و افغانستان و لیبی و حمایت از تجاوز نظامی عربستان به یمن، یکی از مهمترین عوامل ریشه ای بی ثباتی ها و بحران های امروز خاورمیانه است. برجام این شانس را بوجود آورده بود که دو کشور بتوانند در مورد حل این بحرانها همکاری کنند. بعد از برجام، ایران به مذاکرات بین المللی صلح سوریه دعوت شد که برای اولین بار جامعه جهانی توانست به اصول کلیدی حل بحران سوریه دست یافته ودرگیریها در بخشهایی از سوریه کاهش یافت. ایران نقش برجسته ای درمبارزه با داعش در سوریه و عراق ایفاء کرده است. ترامپ با ترک برجام و اتخاذ سیاست مقابله با ایران در منطقه، در حقیقت، هم موجب تقویت داعش خواهد شد و هم شانس حل بحرانهای منطقه مثل سوریه را کاهش خواهد داد.
سیاست ضد ایرانی ترامپ یک خودزنی استراتژیک برای آمریکا است. با این سیاست، آمریکا مجبور به تقویت حضور خود در منطقه ای میشود که ایران در دفع تهدیدهای استراتژیک آن، نقش کلیدی ایفاء میکند و بدون حضور ایران نیز مشکلات همچون بحران های سوریه و یمن و عراق و افغانستان هم ممکن نیست. متحدین منطقه ای ایران در عراق و لبنان و افغانستان و فلسطین و یمن که از مشروعیت ها و مقبولیت های گسترده مردمی نیز برخوردارند، تلاشهای ضد ایرانی آمریکا در منطقه را برنمی تابند، ضمن اینکه بسیاری از مسیحیان این کشورها هم به ایران علاقه مندند.
به گزارش خبرآنلاین، مبنای تصمیم ترامپ در خروج از برجام هرچه باشد، فاقد محتوای استراتژیک ژئو پولیتیک منطقه ای است.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از برجام خارج شد. طبق برجام، آمریکا متعهد به رفع تحریمهای هسته ای در مقابل تعهد ایران به پذیرفتن نظارت های محکم و محدودیت هایی در برنامه هسته ای بود. او برجام را توافقی هولناک و یکجانبه به نفع ایران خواند و گفت آمریکا هیچگاه نمی بایست آنرا می پذیرفت. ترامپ اعلام کرد که آمریکا تحریم های هسته ای علیه ایران را مجدداً برقرار خواهد کرد.
حسن روحانی رئیس جمهور ایران در پاسخ گفت که ایران به برجام متعهد می ماند ضمن اینکه با سایر پنج قدرت جهانی امضاء کننده برجام مذاکره خواهد کرد و درصورت عدم تامین منافع اقتصادی ایران، غنی سازی بیشتری انجام خواهد داد. درعین حال آیت الله خامنه ای، رهبر عالی ایران با ابراز تردید نسبت به اروپاییها گفت بدون تضمین محکم اروپا، ایران به برجام متعهد نخواهد ماند.
تصمیم ترامپ برای لغو برجام به خاطر دستاورد سیاست خارجی باراک اوباما، رئیس جمهور قبل و متحدین اروپایی آمریکا بود. با لغو برجام توسط آمریکا و درصورت عدم اقدام اروپا در تامین تعهدات اقتصادی پیش بینی شده در برجام، ایران به سمت قدرتهای رقیب سیاسی غرب همچون روسیه و چین خواهد رفت ضمن اینکه جناح های سیاسی داخلی ایران هم جملگی قانع خواهند شد که گفتگو با آمریکا خاصیتی ندارد.
تصمیم ترامپ در مورد خروج از برجام ریشه در مخالفت ریشه ای آمریکا با نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب دارد زیرا که جمهوری اسلامی ایران همواره با نظم منطقه ای تحت سلطه آمریکا مقابله کرده است. همه روسای جمهور آمریکا، ایران بعد از انقلاب را یک قدرت تجدید نظر طلب در نظم موجود منطقه و مخالف حکومت های سلطنتی مستبد متحد آمریکا تلقی نموده اند. به همین دلیل نیز سیاست فشار حداکثری علیه ایران، استراتژی پایدار آمریکا بعد از انقلاب اسلامی 1979 باقی مانده است.
درعین حال سیاست تقابل آمریکا با ایران براساس یک درک غلط از استراتژی منطقه ای ایران است زیرا که سیاست منطقه ای ایران بر اساس بازدارنده گی در مقابل حمله احتمالی آمریکا و اسراییل، ثبات کشورهای همسایه و دفع ناامنی از مرزهای خود بوده است و به همین دلیل هم از دولتهای مرکزی فعلی در عراق و افغانستان و سوریه حمایت کرده است.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران، همه جناح های سیاسی داخلی سعی در مورد ضرورت حفظ یک سیاست بالانس در روابط خارجی اتفاق نظرداشته اند. آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اصل نه شرقی-نه غربی را مبنای سیاست خارجی ایران قرار داد تا مبادا ایران مجددا تحت سلطه قدرت بلوک غرب و شرق، اعم از آمریکا، شوروی و یا چین قرار گیرد. این اعتقاد ریشه دراین واقعیت دارد که ایرانی ها از قرن نوزده به بعد گرفتار سلطه خارجی بودند.
درعین حال ایران بعد از انقلاب اسلامی در جهت رفع مشکلات با آمریکا تلاش کرد. در این راستا، بعد از پایان جنگ تحمیلی، رئیس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی با تسهیل آزادی گروگانهای آمریکایی و غربی در لبنان و واگذاری پروژه یک میلیارد دلاری به شرکت نفتی کونوکواقدام کرد که رئیس جمهور بوش (پدر) مانع شد. محمد خاتمی دردوران ریاست جمهوری خود تلاش مشابه کرد و بوش (پسر) درپاسخ حسن نیت تهران در مبارزه با تروریسم در افغانستان، ایران را "محور شرارت" خواند. رئیس جمهور بعدی، محمود احمدی نژاد هم همین تلاش را کرد. او آمادگی ایران برای توقف غنی سازی 20% در صورت تامین سوخت راکتور تهران را اعلام کرد، کوهنوردان آمریکایی متهم به جاسوسی را آزاد کرد و از طرح گام به گام روسیه درمورد حل بحران هسته استقبال کرد که بسیار مشابه برجام بود. اما آمریکا با تحریم بیشتر پاسخ او را داد.
اما برجام برای ایران یک آزمایش دیگر بود تا آمادگی آمریکا برای بهبود روابط با ایران راامتحان کند. ترامپ با خروج خود از برجام در حقیقت به ایران گفت که تعامل دو کشور ممکن نیست. این موضع ترامپ تایید موضع سیاستمدارانی است که در ایران سالها مخالف مذاکره با آمریکا بودند زیرا که واشینگتن اساسا مخالف استقلال سیاسی، اقتصادی، امنیتی ایران بوده و بدنبال تغییر رژیم در ایران است و لذا حسن نیت ایران برای آمریکا اهمیتی ندارد.
درحقیقت خصومتهای دیرینه آمریکا و به ویژه ترامپ موجب شد که رهبر عالی ایران، آیت الله خامنه ای اخیرا در تعیین اولویتهای سیاست خارجی ایران، روابط با شرق را بر روابط با غرب مرجح دانست. در این راستا ایران قراردادهای بزرگی با روسیه و چین امضاء کرده است. به نظر میرسد در صورت قصور اروپایی ها در تامین منافع اقتصادی ایران از برجام، ایران دیگر وقعی به روابط با غرب نگذارد.
همکاری جاری ایران و روسیه می تواند مدلی برای گسترش همکاریهای دوکشور درمواجهه با سایر بحرانهای منطقه ای شود. به موازات تشدید اختلافات روسیه با آمریکا، روسیه به یک بازیگر کلیدی در منطقه تبدیل شده است. موفقیت های روسیه در سوریه بدون همکاری ایران میسر نبود همانطور که موفقیت های عراق در مبارزه با داعش، بدون همکاری ایران ممکن نبود. روسیه هم در شورای امنیت قطعنامه ضد ایرانی غرب در مورد یمن را وتو کرد. دو کشور در مسیر تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی نه تنها در سوریه بلکه در کل منطقه در حرکت هستند به گونه ای که ممکن است ایران در مورد بحران سوریه، باز هم تسهیلات لازم برای سوخت گیری هواپیماهای نظامی روسیه را فراهم کرده و همکاریهای مشترک با مسکو در این مورد را افزایش دهد.
سیاست جدید واشینگتن تاثیر منفی زیادی در ثبات منطقه ای و بین المللی خواهد داشت چون شانس هرگونه همکاری ایران و آمریکا در منطقه را از بین میبرد. سیاست های آمریکا در چند دهه گذشته، همچون حملات نظامی به عراق و افغانستان و لیبی و حمایت از تجاوز نظامی عربستان به یمن، یکی از مهمترین عوامل ریشه ای بی ثباتی ها و بحران های امروز خاورمیانه است. برجام این شانس را بوجود آورده بود که دو کشور بتوانند در مورد حل این بحرانها همکاری کنند. بعد از برجام، ایران به مذاکرات بین المللی صلح سوریه دعوت شد که برای اولین بار جامعه جهانی توانست به اصول کلیدی حل بحران سوریه دست یافته ودرگیریها در بخشهایی از سوریه کاهش یافت. ایران نقش برجسته ای درمبارزه با داعش در سوریه و عراق ایفاء کرده است. ترامپ با ترک برجام و اتخاذ سیاست مقابله با ایران در منطقه، در حقیقت، هم موجب تقویت داعش خواهد شد و هم شانس حل بحرانهای منطقه مثل سوریه را کاهش خواهد داد.
سیاست ضد ایرانی ترامپ یک خودزنی استراتژیک برای آمریکا است. با این سیاست، آمریکا مجبور به تقویت حضور خود در منطقه ای میشود که ایران در دفع تهدیدهای استراتژیک آن، نقش کلیدی ایفاء میکند و بدون حضور ایران نیز مشکلات همچون بحران های سوریه و یمن و عراق و افغانستان هم ممکن نیست. متحدین منطقه ای ایران در عراق و لبنان و افغانستان و فلسطین و یمن که از مشروعیت ها و مقبولیت های گسترده مردمی نیز برخوردارند، تلاشهای ضد ایرانی آمریکا در منطقه را برنمی تابند، ضمن اینکه بسیاری از مسیحیان این کشورها هم به ایران علاقه مندند.
به گزارش خبرآنلاین، مبنای تصمیم ترامپ در خروج از برجام هرچه باشد، فاقد محتوای استراتژیک ژئو پولیتیک منطقه ای است.
ارسال نظر
اخبار روز
خبرنامه