پذیرش "ستاره خلیج فارس" با طعم حساب آرایی صورتهای مالی و لاپوشانیهای شرکت و سازمان بورس؟
بورس نیوز:
همانگونه که بارها از طریق وبسایت بورس نیوز و برخی از فعالان بازار سرمایه اخطار داده شده بود، مصاحبههای متعدد و سخنان گوهربار قالیباف، همتی، صیدی و برخی نمایندگان مجلس در خصوص لزوم حمایت از بازار بورس، قطعا بی قصد و غرض نیست.
بی تردید و بر اساس تجربیات سالهای گذشته، باید اطمینان داشت که هرگاه برخی از تصمیمگیرندگان و بازیگران اقتصادی دولت، نسبت به یکی از بازارهای سرمایهگذاری (ارز، سرمایه، مسکن، خودرو و ...) اظهارنظرهایی جهت دار میکند، تنها به دو هدف هستند:
۱- یا کفگیر دولت بدجوری به ته دیگ خورده و قرار است با شانتاژ خبری بخشی از دلارهای نفتی را در بازار ارز و سهام شرکتهای دولتی را در بازار سرمایه به مردم همیشه در صحنه فرو واگذارد
۲- یا قرار است برای جلوگیری از داغ شدن برخی بازارها، به تبلیغ سایر بازارها بپردازند. (البته از بهرهبرداریها و دستیابی به منافع شخصی این عزیزان چشم پوشی میکنیم)
این دولت هم با دولتهای قبل تفاوتی ندارد و آنچه از سیاستهای اقتصادی دولت پزشکیان، همتی و سایر دوستان در چند ماه گذشته برداشت میشود، کسری چشمگیر بودجه، لزوم فروش دلارهای نفتی با قیمتهای بالا و نقد کردن سهام شرکتهایی است که به واسطه بازار راکد و عدم وجود مشتری، سالهای سال است که وبال گردن دولت شده است.
با پذیرش ستاره خلیج فارس در بازار بورس و عرضه سهام این شرکت در ماههای آتی، یا هیات پذیرش همچنان ضعف علمی و اهمال کاری فنی خود را به رخ اهالی بازار میکشد یا عدم استقلال، فرمایشی و فرمالیته بودن نقش این هیات در پذیرش شرکتهای دولتی و خصولتی را گوشزد میکند.
در این حال شاید یکی از مهمترین عوامل رشد و حمایت از بازار سرمایه در ماههای گذشته (به استثنای رشد خجالتآور قیمت دلار)، تمایل دولت و شرکتهای مفلوک شبهدولتی برای فروش سهام شرکتهای زیرمجموعه با هدف جبران بخشی از کسری بودجه، فرار از ناترازیهای سنگین بانکها، نقد کردن سهام شرکتهای موجود در پرتفوی صندوقهای بازنشستگی در حال ورشکستگی و ... است.
وقتی اعلام فروش بلوک سهام شرکتهای ایران خودرو و سایپا توسط دولت، فروش سهام شرکتهای زیر مجموعه بانکهای ناتراز، نظیر سهام پتروشیمی اراک، اپال و فولاد سیرجان و همچنین اعلام موافقت سازمان بورس با عرضه سهام پالایشگاه ستاره خلیج فارس را در کنار سایر قطعات پازل، نظیر افت چشمگیر ارزش پول ملی، بیپولی و اقتصاد مفلوک کشور میگذارید، احتمالا بیشتر متوجه چرایی حمایتهای دولت و سایر افراد وابسته از بازار سرمایه خواهید شد.
ما هم به نوبه خودمان از اوضاع وخیم و کسریهای شدید دولت و صندوقهای بازنشستگی خبر داریم با این حال قرار نیست شرکت بورس و سازمان بورس تن به اجرای هر دستور و فرمانی از سوی دولت بدهند و هر شرکتی را با هر شرایطی در بازار بورس پذیرش و سهام آن را به سرمایهگذاران از همه جا بی خبر عرضه کنند.
با عبور از سایر حواشی و عدم تشریح کامل تری از مقاصد دولت ورشکسته فعلی، چهارشنبههای داغ این هفته را به موضوع عرضه سهام پالایشگاه خلیج فارس در بازار بورس اختصاص میدهیم. عرضهای که شاید از سوی عدهای برای کلیت بازار سرمایه و نمادهای "شستا" و "تاپیکو" جذاب باشد، اما صورتهای مالی این شرکت بندهای جنجالی و مشکلاتی جدی دارد که عرضه سهام این شرکت را با علامت سوالی بزرگ روبرو میسازد.
هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک
احتمالا بسیاری از شما خوانندگان وبسایت بورس نیوز، اطلاع دارید که شرکتهایی که سهامشان در بازار بورس یا فرابورس عرضه میشوند، از فیلترهای متعددی عبور میکنند که مهمترین آنها هیات پذیرش (شامل نمایندگانی از سازمان بورس، شرکت بورس یا فرابورس، کانون نهادهای مالی و ...) و واحدهای مختلف سازمان بورس میباشد.
در سالهای گذشته به دفعات شاهد حماسهآفرینیها و اشتباهات وافر هیات پذیرش در اعطای مجوز پذیرش به شرکتهای بیکیفیت بودهایم که بخشی از آنها به دلیل عدم شناخت کافی این عزیزان همیشه در صحنه از صنایع و فرآیند تولید شرکتها بوده و برخی نیز به دلیل دستورالعملهای ضعیف مصوب.
با این حال اعطای پذیرش به شرکت ستاره خلیج فارس و چشمپوشی از خطاهای موجود در صورتهای مالی و بندهای بااهمیت حسابرس، سوالات بسیاری را به ذهن متبادر میسازد. با پذیرش ستاره خلیج فارس در بازار بورس و عرضه سهام این شرکت در ماههای آتی، یا هیات پذیرش همچنان ضعف علمی و اهمال کاری فنی خود را به رخ اهالی بازار میکشد یا عدم استقلال، فرمایشی و فرمالیته بودن نقش این هیات در پذیرش شرکتهای دولتی و خصولتی را گوشزد میکند.
" لازم به ذکر است با توجه به اینکه نامه پذیرش "ستاره خلیج فارس" منتشر نشده است، استناد این رسانه در خصوص پذیرش و عرضه سهام این شرکت در بازار بورس مربوط به صحبتهای ثبت شده مدیران شرکتهای سرمایهگذاری تامین اجتماعی و هلدینگ تاپیکو در مجامع عمومی و مصاحبههای متعدد مدیران این شرکت با رسانههای مختلف است. "
۲.۴ تا ۳ میلیارد یورو بدهی ارزی، تقدیم به سرمایه گذاران همیشه در صحنه بورس
اگر از حاشیه سود بسیار پایین اعلامی و سود ناچیز شناسایی شده ۶ ماهه این شرکت بگذریم، احتمالا مهمترین چالش در خصوص کیفیت سود و فروش سهام این شرکت به میلیونها سهامدار، بحث داغ تسهیلات بیش از ۲.۴ میلیارد یورویی این شرکت است.
حتی تا چند ماه پیش (قبل از ورود پرقدرت همتی به خارزار اقتصاد ایران) و با نرخهای دلار نیمایی ۴۵ هزار تومانی و یوروی ۵۱.۰۰۰ تومانی هم، هضم وامهای ارزی ۲.۴ تا ۳ میلیارد یورویی شرکت ستاره خلیج فارس برای فعالان بازار سرمایه بسیار دشوار بود، چه برسد به اینکه صحبت از یوروهای توافقی ۶۷.۰۰۰ تومانی و آزاد ۸۵.۰۰۰ تومانی است.
اگر مباحث منسوخ و نخنما شده ارزش جایگزینی داراییها که جزئی از اصول و استراتژیهای سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی نیست را کنار بگذاریم، بیش از ۲.۴ میلیارد یورو بدهی ارزی (معادل ۱۶۲.۰۰۰ میلیارد تومان با یوروی بازار توافقی و ۲۰۴.۰۰۰ میلیارد تومان با یوروی بازار آزاد) برای شرکتی که سود ۶ ماهه نخست آن (با احتساب حسابآراییهای صورتهای مالی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت) تنها ۸۷۷ میلیارد تومان بوده است، یک شاهکار در ساختار بدهی محسوب میگردد.
به عبارتی به نظر میآید؛
سازمان تامین اجتماعی با همکاری سازمان بورس قرار است در اقدامی سخاوتمندانه، سود نداشتهی ستاره خلیج فارس و ۲.۴ میلیارد یورو بدهی این شرکت را با مردم عزیز و سرمایه گذاران به اشتراک بگذارد.
" ۸۷۷ میلیارد تومان سود ۶ ماهه " در مقابل " ۲۰۴.۰۰۰ میلیارد تومان بدهی ارزی و چیزی در حدود ۲۰.۰۰۰ تا ۳۰.۰۰۰ میلیارد تومان سایر بدهیها ". از نظر شما سخاوتمندانه نیست؟
سودی نیست که پرداختی برای اقساط تسهیلات ارزی باشد
درست در روزهایی که بسیاری از فعالان بازار سرمایه برای داراییهای ارزی بانکها به محاسبات عجیبی دست میزنند و سودهایی بیکیفیت، اما فوقالعادهای از محل تسعیر داراییهای ارزی برای این بانکها آرزو میکنند، شرکتهای دریافتکننده این تسهیلات ارزی نه تنها دلاری یا ریالی برای تسویه این تسهیلات ندارند، بلکه روز به روز جرایم آنها نیز سنگینتر و احتمال تسویه بدهیهای آنها بیشتر میشود.
همانگونه که مشاهده میکنید بر اساس بند حسابرسی صورتهای مالی ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۳، شرکت ستاره خلیج فارس در تمام سالهای پس از بهرهبرداری تاکنون تنها موفق به تسویه ۵۶ میلیون یورو از تسهیلات ۲.۲ میلیارد یورویی دریافت شده از شرکت نفتیران شده که نکتهای بسیار امیدوارکننده و دلگرمکننده برای اعضای هیات پذیرش محسوب شده است.
به نظر شما با چندرغاز سود این پالایشگاه در ۶ماهه نخست، این شرکت میتواند با پرداخت اقساط تسهیلات ارزی خود، از شر جریمههای سالانه تسهیلات خلاص شود یا در ۲ تا ۳ سال آینده این بدهی به بیش از ۳ میلیارد یورو هم خواهد رسید؟
حساب آرایی صورتهای مالی هم به چشمپوشیهای مصلحتی اضافه کنید
اما شاید اوج هماهنگی و وفاق سازمان تامین اجتماعی، مدیران ستاره خلیج فارس، حسابرسان متعهد، اعضای هیات پذیرش و سازمان بورس را میتوان در نحوه حساب آراییهای هزینههای مالی و سودسازی این شرکت در صورتهای مالی حسابرسی شده ۶ ماهه مشاهده کرد.
جایی که همگی و در اقدامی هماهنگ از ۲۱.۰۰۰ میلیارد تومان هزینههای مالی (ناشی از تسعیر بدهیهای ارزی) شرکت در ۶ ماهه چشم پوشی کردند تا سهام این شرکت را با ۸۷۰ میلیارد تومان سود خالص پذیرش و به مردم فرو واگذارند.
بیخود نیست که همه مسئولین در این مملکت، از وفاق ملی حرف میزنند، فقط حیف که جای مردم در این وفاق خالی است و این موضوع بیشتر به وفاق مسئولین در مقابل مردم شبیه است.
بگذارید با مثالی از صورتهای مالی ستاره خلیج فارس این وفاق بین مدیران تامین اجتماعی، ستاره، حسابرسان، هیات پذیرش و سازمان بورس را بیشتر توضیح دهیم:
بر اساس استاندارد حسابداری شماره ۱۶ (مربوط به تغییر در نرخ ارز)، اگر تغییرات ارزش ریالی ارزی که مبنای بدهیهای ارزی شرکت است، بیشتر از ۲۰ درصد باشد، شرکتها میتوانند زیان و هزینه ناشی از تسعیر ارز را در طبقه داراییها شناسایی و این هزینه را با فرمول استهلاک و در بلندمدت شناسایی کنند.
بگذارید به احترام همه خوانندگان وبسایت بورس نیوز موضوع را کمی سادهتر و غیرتخصصیتر بیان کنیم
فرض کنید شرکتی یک میلیون دلار بدهی ارزی دارد و قیمت دلار در ابتدای سال ۴۰.۰۰۰ تومان باشد، در این صورت اگر قیمت دلار در انتهای سال به کمتر از ۴۸.۰۰۰ تومان برسد (کمتر از ۲۰ درصد افزایش در قیمت دلار یا ارز مبنا)، این شرکت میبایست هزینهای معادل " مابهالتفاوت قیمت ارز ضرب در یک میلیون" را به عنوان زیان ناشی از تسعیر بدهیهای ارزی در صورت سود و زیان خود شناسایی کند.
(به عنوان مثال اگر در انتهای سال قیمت دلار به ۴۷.۰۰۰ تومان رسیده باشد این شرکت میبایست مبلغ ۷ میلیارد تومان (۷۰۰۰ * ۱.۰۰۰.۰۰۰ $) زیان ناشی از تسعیر بدهیهای ارزی را در صورت سود و زیان شرکت شناسایی کند).
اما اگر در انتهای سال نرخ دلار عددی بیش از ۴۸.۰۰۰ تومان (بیشتر از ۲۰ درصد افزایش در قیمت دلار یا ارز مبنا) را نشان دهد، این شرکت میتواند هزینههای تسعیر بدهیهای ارزی را به سرفصل داراییها منتقل کرده و هزینه آنرا به مانند سایر سرفصلهای دارایی معادل هزینه استهلاک و چند ساله در نظر بگیرد.
(به عنوان نمونه اگر در انتهای سال قیمت دلار به ۵۵.۰۰۰ تومان رسیده باشد، این شرکت میبایست مبلغ ۱۵ میلیارد تومان (۱۵.۰۰۰ * ۱.۰۰۰.۰۰۰ $) زیان ناشی از تسعیر بدهیهای ارزی را به سرفصل تاسیسات در داراییهای مشهود برده و با فرض استهلاک خطی ۱۰ ساله، سالی ۱.۵ میلیارد تومان هزینه استهلاک در صورتهای مالی منظور کند).
با این عمل زیان ۱۵ میلیارد تومانی ناشی از کاهش ارزش ریال در سال اول به هزینههای ۱.۵ میلیارد تومانی برای ۱۰ سال آینده تبدیل میشود و سود شرکت کاهش چشمگیری تجربه نخواهد کرد.
واما ستاره خلیج فارس
بر اساس صورتهای مالی حسابرسی و منتشر شده شرکت ستاره خلیج فارس، نرخ دلار نیمایی در ابتدای سال مالی ۱۴۰۳ (انتهای سال ۱۴۰۲) معادل ۴۰.۴۰۰ تومان و نرخ دلار نیمایی در روز آخر دوره ۶ ماهه سال ۱۴۰۳، معادل ۴۶.۰۰ تومان در نظر گرفته شده است. (یورو نیمایی از ۴۴.۰۰۰ تومان به ۵۱.۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرده است)
به عبارتی به دلیل آنکه افزایش نرخ دلار یا یورو کمتر از ۲۰ درصد در دوره مذکور است، این شرکت میبایست ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومان زیان ناشی از تسعیر بدهیهای ارزی در صورت سود و زیان و در سر فصل سایر درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی شناسایی میکرد. (درست به مانند سال مالی ۱۴۰۲).
شناسایی بیش از ۱۶.۵۰۰ میلیارد تومان زیان تسعیر به دلیل نوسانات کمتر از ۲۰ درصدی تسعیر ارز در سال ۱۴۰۲
اما چگونه میتوان برای شرکت بدهکاری که قرار است پس از سالها سهامش را به مردم واگذار کند ( یا به قولی بیندازند)، زیانی ۲۰.۰۰۰ میلیارد تومانی شناسایی کنند؟
بنابراین چاره کار ساده است، زیان ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومانی را به جای صورت سود و زیان و شناسایی زیان خالص بیش از ۲۰.۰۰۰ میلیارد تومانی در صورتهای مالی ۶ماهه ستاره خلیج فارس، به سر فصل داراییها منتقل و همه هم قول میدهند که چیزی به کسی نگویند. (وفاق مالی).
و اینگونه شرکتی که قرار بود ۲۰.۰۰۰ میلیارد تومان زیان شناسایی کند، ۸۷۶ میلیارد تومان سود اعلام میکند. هیات پذیرش که نمیبیند، ما ندیدیم، شما هم نبینید.
حسابرسان همیشه همراه و متعهد
البته این موضوع از نگاه تیزبین حسابرس این شرکت دور نمانده و این حسابرس با بندی تکاندهنده اعتراضات خود در این خصوص را به کارفرمایان خود گوشزد کرده تا نه آنها عصبانی شوند و نه بعدا بابت این بند بازخواست شود.
البته ما هم از این حسابرس شجاع و قاطع تشکر میکنیم، اما سوال اینجاست که آیا شناسایی زیان ۲۱.۰۰۰ میلیارد تومانی برای شرکتی با ۸۷۰ میلیارد تومان سود خالص آنقدر بی اهمیت است که ایشان تنها به یک بند حسابرسی اکتفا کرده است؟
اصولا استفاده از عبارت "اظهار نظر مردود" در چه مواردی کاربرد دارد؟ البته حق با شماست چرا که با اظهار نظر مردود این شرکت شرایط پذیرش در بازار بورس از دست خواهد داد.
همانگونه که مشاهده میکنید، شرکت ستاره خلیج فارس، نه تنها استانداردهای حسابداری شماره ۱۶ را رعایت نکرده بلکه عدم رعایت این استاندارد منجر به کاهش بیش از ۲۱.۰۰۰ میلیارد تومانی زیان دوره ۶ ماهه شده و یقینا مطلوبیت کلی صورتهای مالی (ترازنامه و صورت سود و زیان) نه تنها مخدوش بلکه نابود شده است؛ بنابراین ای کاش، این حسابرسان معتمد سازمان بورس به دلیل وجود چنین بندی، گزارش حسابرسی این شرکت را با اظهارنظر مردود همراه میکردند تا همه باور کنند حسابرسان نقش مهمی در شفافیت و کارایی بازار سرمایه دارند.
ما از شما به خاطر ندانستنهای خودمان و درک نکردن شرایط خطیر کشور و صندوقهای بازنشستگی ورشکسته معذرت میخواهیم.
سوالی از روی بی سوادی
تا اینجای کار متوجه شدیم که ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومان زیان ناشی از تسعیر ارز بیاهمیت بوده و اصولا چه فرقی دارد که این عدد در کجای صورتهای مالی نوشته شود.
اما سوالاتی از روی بیسوادی از حسابرس، مدیر مالی شرکت، اعضای هیات پذیرش و کارمندان خدوم سازمان بورس (به ویژه اداره نظارت بر ناشران بورسی) میپرسیم.
سوال: با توجه به اینکه میدانیم این شرکت به دلیل افزایش ۷.۰۰۰ تومانی قیمت یورو در ۶ ماهه نخست سال مالی ۱۴۰۳، زیان تسعیری ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومانی شناسایی کرده، اکنون که قیمت یوروی توافقی به قیمت ۶۷.۰۰۰ تومان رسیده، میبایست در انتظار شناسایی زیان تسعیر ارزی ۶۵.۰۰۰ میلیارد تومانی با هزینه استهلاکی ۵.۰۰۰ تا ۶.۰۰۰ میلیارد تومانی در بهای تمام شده این شرکت باشیم؟
سوال: به نظر شما بهتر نبود مدیران مالی این شرکت، هزینه استهلاکی ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیارد تومانی بابت ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومان داراییهای اضافه شده به سرفصل تاسیسات شناسایی میکردند؟
یعنی بهتر نبود حالا که چشممان را به روی زیان ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومانی بستیم، حداقل هزینه استهلاکی ۱۰ درصدی برای ۲۱.۲۰۰ میلیارد تومان (معادل ۲.۱۰۰ میلیارد تومان) در دوره ۶ماهه سال ۱۴۰۳ به بهای تمام شده اضافه میکردید؟
البته باز سخت نمیگیریم چرا؟ که خدایی ناکرده شاید با این هزینه ۲.۰۰۰ میلیارد تومانی هم، سود ۸۷۰ میلیارد تومانی شرکت به زیانی ۱.۱۳۰ میلیارد تومانی تبدیل میشد و وفاق ملی خدشهدار میشد.
سخن آخر
ما را به خاطر سواد اندکمان قضاوت نکنید و از ما دلگیر نشوید. باور کنید ما هم دوست داریم نقشی کوچک در وفاق ملی داشته باشیم، اما به شرطی که مردم، سرمایهگذاران و سهامداران هم در این وفاق مشارکت داشته باشند.
بورسنیوز، رسانه تخصصی بازارسرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشنشدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ نهادهای ذکر شده در مطلب را دارد.