به گزارش بورس نیوز، افت نرخ ارز در هفته گذشته به گونهای بود که موجب تعجب همگان شد. نرخ از 3700 تومان در مرداد ماه سال گذشته آرام، آرام رشد کرد و تا پایان سال 96 به 4700 تومان هم رسید و در فروردین ماه 6 هزارتومان هم قیمت خورد.
از 21 فروردین صرافیها بسته شد اما قیمت ارز به رشد خود ادامه داد. 7 هزار تومان، 8 هزار تومان، 9 هزار تومان، 10 هزارتومان، 11 هزار تومان، 12 هزار تومان، 14 هزار تومان و یکباره در مدت دو هفته یک جهش به 19 هزار تومان. در تمام این مدت بانک مرکزی و مسئولان دولت به غیر از راهاندازی نصفه و نیمه بازار ثانویه ارزی و تامین پر حرف و حدیث ارز برای واردات کالاهای اساسی به نرخ 4200 تومان، کار دیگری انجام ندادند.
رکورد 19 هزار تومانی ارز روز چهارشنبه به ثبت رسید و از شنبه بانک مرکزی در هماهنگی کامل با چند رسانه همسو با دولت و بانک مرکزی، موج کاهش قیمت ارز را به راه انداخت. در واقع در گام اول در رسانهها از احتمال ریزش قیمت ارز سخن به میان آوردند و فردای آن روز بانک مرکزی وارد عمل شد و با خرید و فروش ارز که در بعضی منابع میزان آن 30 میلیون یورو اعلام شد، جرقه کاهش قیمتها را زد.
این جرقه در کنار موج رسانهای هماهنگ شده از قبل، توپ قیمتها را در سراشیبی قرار داد و مردم عادی که برای حفظ ارزش دارایی خود مقداری ارز خریده بودند را به بازار کشاند. توپخانه رسانهای هم مدام بر طبق کاهش قیمتها میکوبید و حتی پا را فراتر از مرز واقعیت گذاشت و خبرهایی درخصوص کاهش قیمت ارز تا 10 هزار تومان و حتی 8 هزار تومان و 7 هزار تومان منتشر کردند. آنقدر این موج گسترده بود که بسیاری افراد تصور کردند قیمت ارز واقعا به 8 هزار تومان رسیده است.
اما در همان زمان بررسی و مشاهدات خبرنگاران در میدان و خیابان فردوسی نشان میداد قیمت واقعی ارز در دامنه 13 تا 14 هزار تومان است و به هیچ وجه خبری از نرخ 8 هزار و 10 هزار تومان نبود.
عجیبتر آنکه فردای آن روز، قیمتها در بازار آزاد رو به افزایش گذاشت و صرافیها دلار را 14200 تومان و دلالان 15500 تومان معامله میکردند اما در همان روزها جبهه رسانهای در بوق کاهش قیمتها و بشتابید برای فروش ارز میدمیدند. بوقی که جز در فضای مجازی، جای دیگری شنیده نمیشد و عملا تاثیر خاصی در واقعیت بیرونی نداشت.
بعد از ظهر همان روز بانک مرکزی بالاخره یک بخشنامه صادر کرد با این محتوا که صرافیها میتوانند تا سقف 5 هزار یورو برای همه تقاضاها ارز بفروشند. این بخشنامه یک اثر مثبت در بازار داشت و موجب افت قیمت دلار تا حدود 13 هزار تومان شد. بانک مرکزی از صرافیهای بانکها خواست که از دارندگان ارز، ارز به قیمت 10 هزار تومان و 11 هزار تومان بخرند تا مبدا مردم عادی با مشکل مواجه شوند.
جوّ کاهش قیمت ارز ادامه داشت تا اینکه دیروز، یکشنبه از ابتدای آغاز به کار بازار و همزمان با مذاکرات مجلس درباره بررسی لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم ( CFT ) نرخ ارز روی تابلوهای صرافیها به 12700 و 12600 تومان کاهش یافت. در چنین شرایطی باز هم رسانههای حامی، خبر از حضور گسترده مردم در بازار برای فروش ارز و کاهش قیمتها به حدود 11 هزار تومان را روی خروجی خود قرار داده و در کانالهای خبری بازنشر کردند.
اما در همان ساعات، مشاهدات خبرنگاران از بازار ارز در آن ساعات گویای این بود که در اغلب صرافیها ارز با هیچ نرخی به فروش نمیرسد و فقط یک صرافی فروشنده دلار به قیمت 13150 تومان بود. وضعیت بازار خیلی عجیب بود. هم ارزی برای فروش نیست، هم نرخ 12700 تومان ظاهرا به اجبار و اکراه روی تابلو صرافیها درج شده بود و دلالان هم در همان حدود قیمتی نرخ پیشنهاد میکردند.
وضعیتی که طبیعتا نمیتوانست حتی برای مدت کوتاهی در حد چند ساعت هم پایدار باشد. دقیقا یک ساعت بعد قیمت سیر صعودی بهای ارز آغاز شد و تا پایان فعالیت بازار، قیمت ارز به 13 هزار و 500 تومان رسید. امروز هم در ادامه روند افزایشی قیمت، بهای دلار از 14 هزار تومان عبور کرد و حتی برخی صرافیها بیش از 14500 تومان هم ارز میفروختند.
جدول و نمودار بالا و شواهد ذکر شده در بندهای قبلی، به روشنی گویای آن است که دولت و بانک مرکزی اقدامی برای کنترل نرخ ارز تا رسیدن به عدد 19 هزار تومان انجام ندادند و تنها چند روز مانده به بررسی لایحه CFT در مجلس، با هماهنگی قبلی با چند رسانه و برخی صرافان، دکمه کاهش نرخ ارز در بازار زد شد و جریانسازی عجیب افت قیمت آغاز شد. و تنها چند ساعت بعد از تصویب لایحه در مجلس سیر صعودی قیمتها آغاز شد به طوری که امروز 17 مهر ماه قیمت ارز به حدود 14 هزار و 700 تومان رسیده است.
اگر یک بار دیگر فرایند تغییرات نرخ ارز در ماههای اخیر را بررسی کنیم، به این نکته میرسیم که قطعا نرخ 3700 تومان برای ارز نرخی نبود که متناسب با مولفههای واقعی اقتصاد ایران و تنظیمکننده سطح تولید، واردات و صادرات باشد. به اعتقاد تعداد قابل توجهی از اساتید اقتصاد ایران نرخ موثر و واقعی ارز برای اقتصاد ایران حدود 7 تا 8 هزار تومان است. و قطعا وقتی نرخ ارز به 19 هزار تومان میرسد، این نرخهای هیجانی و غیرواقعی است. اما کسی از خود نمیپرسد دولت و بانک مرکزی در آن روزها کجا بودند و چرا سیاستی و اقدامی برای کنترل قیمتها اتخاذ نمیشد؟
در غیر این صورت چرا موج کاهش قیمتها فروکش کرد و به سیر صعودی تبدیل شد؟ چرا دیگر خبری از خبرسازی برای دلار 8 هزار تومانی نیست؟ چرا به مردم درباره ریزش قیمت ارز هشدار داده نمیشود؟ برنامه ورود بانک مرکزی به بازار و خرید و فروش ارز در بازار ارز به کجا رسید؟
منصرف کردن مردم از ورود به بازار ارز و خرید و ارز در جای خود اقدام درستی است و میتواند اثرات مثبتی حتی از جهت کاهش تقاضا و در نهایت افت قیمتها داشته باشد اما وقتی این موج موقتی و بدون تغییر در سیاستهای اقتصادی، ارزی و اصلاح ساختار بازار ارز باشد، اثرات آن کوتاه مدت خواهد بود و این تصور را برای مردم عادی به وحود میآورد که فریب یک بازی رسانهای را خوردهاند. این تصویرسازی غلط در آینده تاثیرات منفی و معکوس بسیار زیادی روی نرخ ارز خواهد گذاشت و کنترل نرخ آن را دشوارتر خواهد کرد.