به گزارش خبرنگار بورس نیوز، صنعت خودرو را می توان تنها صنعتی در کشور نامید که از بیشترین حمایت و انحصار دولتی و حکومتی برخوردار بوده اما هیچگاه آن بازدهایی که باید و شاید را از خود بروز نداده است.
این صنعت که در بدو تولد قرار بود در کمتر از 20 سال به قطب خودروسازی منطقه تبدیل شود امروز پس از چند دهه همچنان یک مونتاژ کار و وارد کننده بیش نیست.
یعنی صنعتی که باید یک بازوی صادراتی مهم برای کشور باشد تنها به یک مصرفکننده منابع و انحصار کننده بازار تبدیل شده که هر از گاهی اقتصاد خانوار ایرانی را با یک شک، متزلزلتر از پیش میکند.
ما خودروسازی را زمانی آغاز کردیم که چشم بادامیها و اژدهها سواران، خواب آن را هم نمیدیدند اما؛ امروز به دلیل بیدانشی و سو مدیریت متولیان این صنعت، همان چشم بادامیها و اژدهها سواران که روزی با حسرت به مونتاژ خودرو در ایران مینگریستند، برای صنعت خودروی کشور ما کلاس گذاشته و هر از گاهی مانند تازهعروسان، قهر میکنند و می روند تا شاید با این کار بخشی دیگر از آمال و آرزوهای خود را به عنوان باج یا رشوه از طرف ایرانی گرفته و دیگر صنعت خودروی ایران را بتوان زیرمجموعه شرق آسیایی ها نامید.
صنعت خودرو همان صنعتی است که مدیرانش و البته طرفدارانشان در مجلس و دولت چونان از نبود حمایت و سختی کار سخن می گویند که انسان دلش برایشان کباب می شود. صنعتی که هنوز بعد از گذشت 20 سال نمی تواند پراید بی کیفیت و البته 50 میلیونی را بدون نیاز به واردات در داخل سرپا کند و ...!
برخی بر این عقیده هستند که صنعت خودرو روح جدید برای ادامه حیات نیاز دارد اما به نظر می رسد کار از روح و اینها گذشته و این صنعت راهی را پیش گرفته که نتیجه اش جز ورشکستگی وتعطیلی نیست.
همین 2 عبارت یعنی تعطیلی و ورشکستگی برای طرفداران این صنعت بدون برنامه کافی است تا در گوشه و کنار و در رسانه های نزدیک به خود از بی کاری بیش از 3 میلیون نفر در صورت تعطیل شدن صنعت خودرو بگویند و این و آن را از عواقب این خیل بیکاران بترسانند.
گاهی نقشه کمی تغییر می کند و همین دوستان جمعی از کارگران خود را به سوی مجلس گسیل می دارند تا آنجا تجمع و از بیکاری احتمالی خود ابراز هراس و نگرانی کنند.
البته خود ایشان نیز خوب می دانند که این حربه ها به زودی اثر خودشان را از دست داده و دیگر سو مدیریت خود را نمی توانند پشت این موضوع پنهان کنند.
سو مدیریت خودروسازهای وطنی در ابتدای سال 97 و اواسط این سال با آغاز تحریم ها و بهم ریختن وضع تولید به وضوح مشخص شد. جایی که مدیران دو خودروساز بزرگ کشور نتوانستند برای دوران تحریم تدبیری بیاندیشند و همین مساله باعث ایجاد جو روانی بر بازار و البته جامعه شد.
متاسفانه در سال گذشته نیز صنعت خودرو به همان روش های سوخته قدیم خود توانست با گرفتن پوئن از دولت و مجلس و تزریق نکردن خودرو به بازار، افزایش قیمتی بی منطق را برای محصولات بی کیفیت خود رقم بزند.
سال 97 همانند سال 90 و 91 برای ایرانیان سالی پر از گرانی و برای خودروسازان سالی پر از اتفاقات خوب ( البته به ظاهر ) بود. سالی که ضرر 5000 میلیاردی خودروساز ایرانی در هیاهوی پراید 50 میلیون تومانی و سمند 80 میلیون تومانی کاملا از یاد ها رفت.
اما باید از مدیران همیشه طلبکار این صنعت بی هدف پرسید که تا چه زمانی می توانید پشت دولت، مجلس و هیاهوی دلالان خودی و غیر خودی پنهان شده و به جای تغییر دکترین تولید تنها یک مصرف کننده صرف باشید؟ آیا سال 98 می تواند بیداری این صنعت را از خواب زمستانی استارت بزند و یا اینکه این خرس عبوس و کم تحرک خودروی کشور، همچنان می خواهد بدون هیچ تلاشی فربه تر از گذشته تنها به روند فعلی حیات خود ادامه دهد؟
محمد علی رفیعی