خصوصیها و هجمهها
به گزارش بورس نیوز، سعید لیلاز در خصوص بخش خصوصی و خصوصی سازی اظهار کرد: بدنام کردن فعالان اقتصادی، آنها را سرخورده، مایوس کرده است. به عنوان مثال، با نام سودجو فعالان اقتصادی و کارآفرینان در ایران را خطاب قرار میدهند. اما به گفته آدام اسمیت، نانوا هر بامداد که شروع به پختن نان میکند به خاطر عیسی مسیح (ع) یا دین اسلام این کار را نمیکند، بلکه انگیزه او تأمین منافع شخصی است. زمانی که این منافع در مکانی به نام بازار تجمیع و متمرکز میشود، نوعی سینرژی (همافزایی) ایجاد میکند که در تکتک آن فعالیتها بهتنهایی وجود نداشته است.
وی افزود: بنابراین اگر از سوی دولت یا حاکمیت دخالتی در مکانیزم بازار اعمال شود، در این فعالیتها اختلال ایجاد شده و ارزش افزوده نابود میشود.
این اقتصاددان ادامه داد: بخش خصوصی و فضای کسبوکار از طرق مختلفی مورد هجمه قرار میگیرد. وقتی دولت در بازار اختلال ایجاد میکند، فضای کسبوکار بههم میریزد. همچنین، وقتی صاحبان بنگاههای اقتصادی ارائهدهنده کالا یا خدمات که بازوی تبلیغاتی صداوسیما هستند، در همین رسانه به عنوان فراگیرترین رسانه کشور متهم میشوند که، چون برای کسب سود فعالیت میکنند، صرف عدهای سودجو هستند، باز هم فشارها به این قشر افزایش پیدا میکند. حال اگر از لحاظ قضایی نیز به صورت جناحی با مساله فساد برخورد شود، بخش خصوصی واقعی و متعاقب آن اقتصاد کشور نابود میشود.
لیلاز خاطرنشان کرد: «در تمام ۴۰ سال گذشته این سه اتفاق یعنی دخالتهای دولت، انگزدن به فعالان اقتصادی و برخوردهای جناحی را با فراز و نشیبهایی تجربه کردهایم. البته اکنون بسیار به آقای رئیسی امیدواریم. به اعتقاد بنده، ایشان در مدتی که در ریاست دستگاه قضا حضور داشته، خوش درخشیدهاند؛ بنابراین امیدوارم که با مساله فساد اصولیتر برخورد شود. چراکه مساله فساد عامل نابودکننده فعالیت بخش خصوصی و کسبوکار در ایران است، بهگونهای که هیچ فعال اقتصادی دیگر امیدی ندارد که بتواند از شبکههای مافیایی و فساد عبور کند و فعالیتی را از صفر آغاز کند. متاسفانه درخصوص فساد معمولا جناحی، سیاسی و تبلیغاتی برخورد میشود و این مساله فضای بیاعتمادی را تشدید میکند.»
وی بیان کرد: همیشه اولین قربانی هرگونه دعوای سیاسی در داخل کشور بخش خصوصی بوده و مبارزه نمادین با فساد بر این بخش متمرکز میشود. رفتار ما با کارآفرینان، رفتار مناسبی نیست. در ایران برای کارآفرینان ارزشی قائل نمیشویم و همه حمایتها در حد شعار است. به این ترتیب، قسمت روشن و شفاف اقتصاد ایران را فراری میدهیم، نه قسمت تاریک و مبهم آن را.
این اقتصاددان تاکید کرد: این مساله شبیه به داستانی از ملانصرالدین است؛ شبی ملانصرالدین انگشترش را در اتاق تاریکی گم کرد و هرچه دنبالش گشت، پیدایش نکرد. ملا به طرف حیاط رفت و در آنجا به دنبال انگشترش گشت. زن ملا وقتی او را در حیاط دید، گفت: ملا! تو انگشترت را در اتاق گم کردهای و حالا در حیاط دنبالش میگردی. ملانصرالدین جواب داد: زن تو چقدر کودنی! مگر نمیبینی که اتاق چقدر تاریک است؟ برای همین در حیاط که روشنتر است، دنبالش میگردم! برخی مسئولان ما نیز زمانی که میخواهند با فساد مبارزه کنند، بهجای نیمه تاریک به دنبال نیمه روشن میروند که شرکت است، تابلو دارد، مالیات خود را پرداخت میکند، صورتهای مالی روشن دارد و نقلوانتقلات مالیاش مشخص است. به همین خاطر است که میبینیم این اقتصاد بهطور دائم در حال درجازدن است. اگر تحریم را در نظر نگیریم، ورودی انرژی اولیه در اقتصاد ایران سالانه ۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیارد دلار ارزش دارد. اما تمام این انرژی حیفومیل شده یا از کشور خارج میشود و به دلیل این برخوردها محصولی از آن در اقتصاد ایران دیده نمیشود.
لیلاز ادامه داد: افرادی با سوءاستفاده از خلأهای موجود در تصمیمگیریهای نادرست درصدد سودجویی حداکثری برمیآیند و میخواهند سرمایه خود را چند برابر کنند که سلطان سکه یکی از آنها بود. اما مساله اینجاست که ما خودمان فضای رانتخواری ایجاد میکنیم، وقتی این فضا ایجاد شد، نباید از سودجویان گلایه کرد، باید سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای اشتباه را کاهش داد.
وی افزود: در تحولات اقتصادی اخیر ایران وضعیت به شکلی پیش رفته که برخی جناحها با قدرتنمایی در برخی رسانهها قصد براندازی بخش ناچیز اقتصاد یعنی بخش خصوصی را داشتند. سودجویان سیاسی نیز به دنبال سوءاستفاده از محاکم مبارزه با فساد اقتصادی در جهت تسویه حسابهای قدیمی بایکدیگر بودهاند و همچنان نیز این داستان ادامه دارد. در این میان، هرچند بخش خصوصی سکوت میکند، اما فریاد جناحها بیش از گذشته بلند میشود. بر این اساس، باید بررسی کرد که پشت پرده این نوع رفتار با بخش خصوصی و فضاسازی رسانهای چه کسانی هستند.
این اقتصاددان گفت: براساس ادبیاتی که در حوزه خصوصیسازی در دنیا شکل گرفته و در عمل نیز دیده شده، مدیران دولتی در برابر خصوصیسازی کارخانهها و نهادهایی تحت نظر خود مقاومت میکنند. این مقاومت وجود دارد و واقعی است. در اقتصاد به این اتفاق تضاد منافع میگویند و بخش خصوصی اولین قربانی آن است. تا زمانی که نان شب ملت ایران با درآمدهای نفتی تأمین میشود، این وضعیت پابرجا خواهد بود و بخش خصوصی نیز تنها بهعنوان زائدهای برای دولت محسوب میشود. اما در حوزه صنعت، بخش خصوصی در حاشیه قرار گرفته و دولت هر زمان که اراده کند، میتواند این بخش را نادیده بگیرد و کنار بزند.