"بورس آخر قرن" بحرانی که آیندگان از آن یاد خواهند کرد
به گزارش بورسنیوز، بیشک بازدهی عجیب بورس، رشد چشمگیر بیش از ۱۸برابری شاخص کلبورس و رشد قیمت سهام بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سهام در دو سال اخیر یکی از اصلیترین دلایل توجه غیر قابل پیشبینی بخش وسیعی از افراد جامعه به بازار سرمایه کشور است.
توجهی که اکنون به گواه برخی از کارشناسان اقتصادی و بازار سرمایه، منجر به رخدادی نگران کنندهای مبدل گشته و شاید حتی اوضاع تا حدود زیادی از کنترل خارج شده است.
شاید به جز نامه ۲۵نفر از برخی کارشناسان اقتصادی در هفته گذشته یا مصاحبههای و مقالات جسته و گریختهای که در برخی وبسایتها و نشریات اقتصادی در خصوص مخاطرات حجم بالای ورودی نقدینگی به بازارسرمایه، شاهد سکوتی ناامید کننده از سوی بسیاری مسئولین، متولیان و فعالین بازار سرمایه در خصوص اتفاقات اخیر بازار سهام در ماههای اخیر بودیم.
از این رو فرصت را مغتنم شمردیم و در مصاحبهای مفصل و صریح با حسین خسرونژاد یکی کارشناسان و منتقدان همیشگی بیثباتی بازار سرمایه، که به تازگی هم در یکی از برنامههای رادیویی به وضعیت بحرانی بازارسرمایه اشاره کرده بود، به برخی از مخاطرات وضعیت کنونی بازار و راهحلهای پیشنهادی ایشان به منظور بهبود شرایط بپردازیم.
بورس نیوز: ضمن تشکر از اینکه حاضر به گفتوگو با به بورس نیوز به عنوان یکی از پرطرفدارترین وبسایتهای فعال در بازار سرمایه شدید، اولین سوال را در خصوص ادعای شما مبنی بر احتمال بالای تبدیل بازار بورس به بحرانی جدی برای کشور در ماههای آتی در یک برنامهی رادیویی میپرسم. آیا شما بر خلاف بسیاری از کارشناسان، بازار سهام را نه یک فرصت، بلکه بحرانی برای اقتصاد کشور میدانید؟
خسرونژاد: با عرض سلام به شما. من گمان میکنم بحث اختلاف نظر من با بسیاری از کارشناسان، فعالین، مسئولین و حتی متولیان بازار سرمایه و وزارت اقتصاد بیشتر ریشه در بهرهمندی از منافع حاصل از وضعیت کنونی بازار سهام دارد تا تشریح علمی رخدادهای نگرانکننده این روزها.
با احترام به تمام کارشناسان و فعالین بازار سرمایه، در دو سال اخیر بسیاری از اظهار نظرها، مقالات و به طور کلی تریبونها در اختیار ذینفعان بازار سرمایه بوده است تا مخالفین رشد غیر منطقی بازار سرمایه.
سوال اینجاست که اگر کاهش نرخ سود بانکی اقدامی قابل دفاع بود چرا تنها پس از گذشت تنها چند ماه در روزهای گذشته این نرخها مجددا افزایش یافت؟
آیا میتوان به اظهارنظرهای یکطرفه و بیمنطق بسیاری از فعالین و مدیران کارگزاریها، شرکتهای مشاور سرمایهگذاری، تامین سرمایهها، شرکتهای بورس، فرابورس و مسئولین سازمان بورس و وزارت اقتصاد و دولت که همگی به نوعی از درآمدهایی چند ۱۰ هزار میلیاردی و بادآورده بهرهمند شدهاند به دیده تردید نگاه نکرد؟
نگاهی به رشد ارزش حبابگونه و سودآوری شرکتهای بورس، فرابورس و سازمان بورس، رشد درآمدهای چند هزار میلیارد تومانی کارگزاران با کمترین زیرساختها و نیروهای تخصصی و ارزش سرقفلیهایی که به لطف انحصار موجود در صنعت هر روز افزوده میشود، رشد درآمدهای گزاف شناسایی شده ناشی از افزایش داراییهای صندوقهای سرمایهگذاری تحت مدیریت شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و البته افزایش درآمدهای شرکتهای سبدگردانی و زیانده سابق خود گواهی بر چرایی سکوت نگرانکننده این روزهای فعالین و مسئولین بازار سرمایه است.
به جمع بالا ذینفع بودن اعضای شورای عالی بورس به واسطه بنگاهداری این اشخاص در این حوزه، تامین مالی دولت از طریق عرضه سهام شرکتهای کاغذی و سرمایهگذاریهای تو در تو آنهم با بالاترین قیمت ممکن و البته درگیر بودن سرمایه بسیاری از اساتید و کارشناسان مالی و اقتصادی کشور در بازار سرمایه هم اضافه کنید تا ببنید که چگونه در شرایطی که اقتصاد کشور تا ورطه نابودی پیش رفته و بر خلاف آن شاخص کل بورس در طول دو سال رشدی ۱۸۰۰ درصدی را تجربه کرده است شاهد کمترین اظهارنظرهای کارشناسانه در این حوزه هستیم.
به نظر میرسد که همه ما میبایست روزی منافع کشور و رسالت کارشناسی خود را بر منافع شخصی ترجیح دهیم چراکه حتی استفاده از منافع پولهای بادآورده و کلان این روزها در فعالیتهای سفتهبازانه همه بازارها و علی الخصوص بازار سرمایه آنهم در کشوری با ۷۰ میلیون نفر زیر خط فقر و البته امنیتی که با توجه به عمیقتر شدن هر روزه اختلاف طبقاتی کمتر خواهد شد، شبیه به طنزی تلخ است.
متاسفانه در دو سال گذشته هر کارشناسی و یا حتی مدیرانی که از لزوم بهکارگیری روشهای محدود کننده سخن گفتند، یا از شغلهای خود برکنار شدند و یا مورد الطاف و مخالفتهای همه جانبه ذینفعان بازارسرمایه قرار گرفتند
شاید لازم است این دوستان که این روزها شدیدا از رشد قیمت ارز و تاثیر آن بر رشد بازار سرمایه دفاع میکنند نگاهی به آمار جرم و جنایت در کشور ونزوئلا بیاندازند تا شاید تصویری شفافتر از ادامه وضعیت بحرانی این روزهای بازار سرمایه ترسیم کنند.
بورس نیوز: میتونید دلایل خود را از چرایی امکان شکل گیری بحرانی به نام بحران بازار سرمایه را شفافتر بیان کنید:
خسرونژاد: شاید بتوان برخی از مهمترین تبعات رشد غیر منطقی بازار سرمایه در ماههای اخیر را که البته هر یک از آنها میتوانند منجر به بحرانی بزرگ در حوزههای مختلف گردند را به صورت اجمالی و به صورت زیر بیان کرد:
۱- رشد بیرویه بازار سرمایه و سیگنال مخرب به بازارهای ارز، طلا، مسکن و کالا از حیث القای افزایش نرخ تورم انتظاری در بازار بورس. متاسفانه این اتفاق نه تنها منجر به القای افزایش نرخ تورم انتظاری به سایر بازارها میگردد بلکه افزایش بیرویه رشد این بازار منجر به افزایش تورم در سایر بازارها به جهت تطابق افزایش بازدهی این بازارها با بازار بورس میگردد.
بر خلاف تاثیر ابتدایی بازار ارز متاسفانه اکنون این بازار سرمایه است که سیگنالهایی مخرب را به بازار ارز القا میکند. آیا در یک سال منتهی به امروز قیمت دلار ۵ برابر شده بود که شاخص کل بازار بورس رشدی بیش از ۷۰۰ درصدی را به ثبت رسانده است؟
۲- افزایش بیش از پیش شکاف تضاد طبقاتی با توجه به بهرهمندی بخش کوچکی از مردم کشور از منافع و بازده غیر معقول بازار سرمایه. آیا کسب و کارها در ماههای اخیر و به واسطه شیوع ویروس کرونا و البته تحریمهای سالهای اخیر و حتی حقوق کارمندان و کارگران رشدی مشابه بازار بورس و بیش از چند صد درصدی را تجربه کرده است؟
۳- خروج پول و منابع سرمایه گذاری از چرخه تولید و ورود سرمایه داران و تولید کنندگان به بازار سرمایه به منظور بهره مندی از بازده کوتاه مدت و غیر منطقی بازار بورس.
در هفته گذشته بنده با تعدادی از تولید کنندگان جلساتی داشتم که برخی از این دوستان در صدد تزریق بخشی از سرمایه خود به بازار سرمایه بودند. سرمایهای که به اذعان خودشان قرار بود صرف طرحهای توسعه، افزایش تولید، عرضه کالا و البته اشتغال زایی گردد.
۴- افزایش احتمال از بین رفتن حبابهای قیمتی، ریزشهای سنگین در بازار سهام و بروز ناامنی اجتماعی با توجه به تبلیغات گسترده این بازار توسط مسئولین دولتی و رسانههای عمومی
آیا میتوان اعتراضات بیش از چند میلیون نفری که سرمایههای خود را بدون کمترین سطح از آگاهی از نوسانات به بازار بورس وارد کرده اند را با اعتراض چند صد نفر مالباختگان موسسات کوچک مالی در مقابل بانک مرکزی مقایسه نمود؟ متاسفانه در ماههای اخیر شاهد ورود قشرهای مختلف مردمی با سطوح فرهنگی متفاوت و با میزان حساسیتهای مختلف نسبت به ریسکهای سرمایه گذاری بودیم. آیا میبایست انتظار یکسانی از این افراد در مواجهه با ریزش محتمل بازار سهام را در مقایسه با فعالین قدیمی بازار سهام داشت؟
۵- عدم امکان تامین مالی طرحها و پروژهها از طریق بازار سرمایه با توجه به افزایش قابل توجه نرخ بازده انتظاری در بازار سهام، آیا در بازاری که سرمایه گذارانش بدون کمترین آگاهی از مسایل علمی، روزانه ۵ درصد بازدهی کسب میکنند میبایست انتظار انتشار و استقبال از اوراق قرضه و یا مشارکت با بازدهی ۱۵ تا ۲۰ درصد یکساله را داشته باشیم؟
۶- ترویج فرهنگ سفته بازانه در اقشار مختلف مردم جامعه؛ اکنون دیگر شاهد ورود زنان خانه دار، طیف بزرگی از کارمندان ادارات دولتی و خصوصی، دلالان بازار ارز، کالا، دانشجویان، اساتید دانشگاه، کارگران به بازار بورس و معاملات روزانه هستیم. در اینکه ورود و آشنایی اقشار مختلف جامعه با بازار سرمایه باعث افزایش قدرت بازار سرمایه و ابزارهای مالی میگردد شکی نیست، اما در کشوری که بسیاری از نیروهای کار آن از صبح تا عصر پای خرید و فروش و تحولات بازار سهام میباشند چه کسانی قرار است کار کنند؟ آیا کارمندان و مدیران شرکتها با حقوقهایی ناکافی، با بهره مندی از سودهای بادآورده این روزهای بازار بورس حاضر به ادامه همکاری و یا ایفای تعهدات کاری خود در محیط کار هستند؟
۷- تخریب فرهنگ تولید به دلیل به وجود آمدن فضای بهره مندی از سودهای بهره مندی از سودهای بادآورده و کوتاه مدت در بازار سهام
۸- رکود احتمالی و بلند مدت بازار سرمایه پس از ریزش احتمالی و قفل شدن سرمایه مردم و یا خروج دایمی این افراد از بازار بورس
۹- تغییر اولویت بانکها از اعطای تسهیلات کوتاه مدت و سرمایه در گردش به شرکتها و بنگاههای کوچک به اعطای اعتبارات به کارگزاریها و فعالین بازار سرمایه
بورس نیوز: در مواردی که مطرح کردید، به نقش مخرب رشد بازار سرمایه بر بازار ارز اشاره کردید. این بر خلاف نظر بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه مبنی بر تاثیر بازار ارز بر رشد قیمت سهام شرکتها به واسطه رشد ارزش داراییها است. میتونید این موضوع را شفافتر توضیح بدید؟
خسرونژاد: قبل از هر چیز بگم که من به هیچ وجه موافق نظر کارشناسان و یا سرمایه گذاران این روزهای بازار سرمایه در استفاده از شاخص ارزش جایگزینی و یا رشد ارزش داراییها و یا حتی افزایش سرمایههای ناشی از تجدید ارزیابی داراییها نیستم.
به عنوان مثال آیا قرار است شرکتهایی مثل ایران خودرو، بانکها، پالایش نفت اصفهان و ...، کلیه داراییها، زمین، ساختمان و تجهیزات تولیدی خود را بفروشند و بین سرمایهگذاران خرد خود تقسیم کنند که این دوستان بر این اساس در سهام شرکتها سرمایه گذاری میکنند.
اگر این شرکتها از بیش از میلیونها متر زمین، شعب و یا هزاران میلیارد تومان تجهیزات، سالیانه چندین هزار میلیارد تومان زیان میسازند میبایست شاهد رشد چند صد درصدی ارزش سهام این شرکتها باشیم.
ارزش بازار یکی از بزرگترین شرکتهای خودرو سازی کشور در شهریور ماه سال ۱۳۹۷ با تحقق بیش از ۸۷ میلیارد تومان سود خالص، از ۳.۵۰۰ میلیارد تومان به ۱۸۲.۰۰۰ میلیارد تومان آنهم با تحقق بیش از ۲۴.۵۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته رسیده است.
رشد در حدود ۵۰ برابری ارزش سهام این شرکت در کمتر از ۲۲ ماه محرک ارزی داشته، آیا قیمت یک متر زمین در ۲ سال گذشته ۵۰ برابر شده است؟ آیا نرخ ارز در دو سال گذشته رشد ۵۰ برابری داشته است؟ آیا سودآوری این شرکت رشدی ۵۰ برابری را به ثبت رسانده است؟
ارزش جایگزینی دیگر کلمهای است که این روزها دوستان و کارشناسان از آن برای تهییج سرمایهگذاران تازه وارد و آماتور استفاده میکنند. شاید نگاهی به مقایسه بین ارزش دلاری کنونی شرکتهای داخلی و برخی شرکتهای بین المللی پاسخ مناسبی برای ادعاهای عجیب، غیر علمی و مغرضانه این دوستان باشد:
بورس نیوز: شما بسیاری از دیدگاههای خود را به تبعات شرایط کنونی بازار سرمایه را تشریح کردید، اما آیا راهکارهایی را هم برای جلوگیری و یا کنترل اوضاع کنونی دارید؟
خسرونژاد: متاسفانه در دو سال گذشته هر کارشناسی و یا حتی مدیرانی که از لزوم بهکارگیری روشهای محدود کننده سخن گفتند، یا از شغلهای خود برکنار شدند و یا مورد الطاف و مخالفتهای همه جانبه ذینفعان بازارسرمایه قرار گرفتند (اشاره به برکناری آقای شاپور محمدی دو روز پس از خبر لزوم ایجاد محدودیت دامنه نوسان و حتی صحبتهای اخیر عبده تبریزی کردند) با این وجود بنده واهمهای از ارائه پیشنهادات خود ندارم. البته اصراری هم ندارم که این روشها عاری از معایب هستند با این وجود فکر میکنم میتوانند منجر به کنترل محدودیت وضعیت کنونی گردند.
چرا سهام شرکت شستا در قیمتهایی با رشد بیش از ۳۰۰ درصدی در مقایسه با عرضه اولیه در صفوف چند صد میلیونی روزهای گذشته توسط دولت و سازمان تامین اجتماعی عرضه نمیشود؟
۱- تسریع در امکان فروش مستقیم و انتقال سهام عدالت به کد بورسی افراد جهت فروش مستقیم در بازار بورس
متاسفانه پس از گذشت ۲ ماه همچنان مکانیزم روشنی برای فروش سهام عدالت توسط سهامدارن وجود ندارد و تسریع در این اتفاق بی شک منجر به افزایش عرضه در نمادها و افزایش شناور سهام موجود در پرتفوی سهام عدالت و کنترل رشد قیمت آنها خواهد گردید.
۲- الزام دولت و نهادهای عمومی به عرضه سهام شرکتهای زیر مجموعه در بازارهای بورس و فرابورس در راستای جذب بخشی از نقدینگیهای ورودی به بازار بورس
۳- ترغیب و الزام شرکتهای بزرگ بورسی دولتی و خصولتی به جذب سرمایه از طریق افزایش سرمایههای نقدی و یا سلب حق تقدم در این افزایش سرمایهها به منظور ایجاد طرحهای توسعه و یا مشارکت در طرحهای پایین دستی جهت تکمیل زنجیره تولید
۴- افزایش نرخ سود بانکی ؛ متاسفانه تصمیمات در اقتصاد ایران کاملا جزیرهای و مستقل صورت میپذیرد. شاید بدترین خبر در ماههای اخیر در خروج سرمایه مردم از بانکها و ورود این پول به بازارهای سفته بازانه تصمیمات غیر کارشناسی بانک مرکزی در کاهش نرخ سود بانکی بود. سوال اینجاست که اگر کاهش نرخ سود بانکی اقدامی قابل دفاع بود چرا تنها پس از گذشت تنها چند ماه در روزهای گذشته این نرخها مجددا افزایش یافت؟
این اوضاع خود گویای عدم هماهنگی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی و البته ادامه آزمون و خطا در بالاترین رکن اجرایی سیاستهای پولی و مالی کشور است.
۵- الزام دولت و بانکها به افزایش عرضه و سهام شناور شرکتهای تحت مدیریت خود در بازار سرمایه ؛ متاسفانه اظهارات مدیران و مسئولین دولتی به مانند بسیاری از اوقات شعارگونه و فاقد اقدامات اجرایی است. آیا دولت با کسری بودجهای بالا نمیبایست بخشی از سهام هلدینگهای تحت مدیریت نظیر هلدینگ خلیج فارس، قسمتی از کسری بودجه خود را تامین و ورود نقدینگی را به بازار سهام کنترل نماید.
چرا سهام شرکت شستا در قیمتهایی با رشد بیش از ۳۰۰ درصدی در مقایسه با عرضه اولیه در صفوف چند صد میلیونی روزهای گذشته توسط دولت و سازمان تامین اجتماعی عرضه نمیشود؟
۶- الزام شرکتهایی که قصد افزایش سرمایه از طریق تجدید ارزیابی داراییها را دارند به جذب منابع نقدی سهامداران از طریق افزایش سرمایه توامان در جهت اصلاح واقعی ساختارهای مالی شرکتها
۷- افزایش حجم مبنای سهام شرکتها؛ این امر نه تنها منجر به کند شدن رشد محسوس قیمت سهام میگردد منجر به ترغیب عرضه توسط سهامداران سهام شرکتها میگردد. این موضوع بی شک در جلوگیری از ریزشهای سریع و هیجانی قیمت سهام هم در شرایط افت بازار نیز موثر خواهد بود.
۸- کاهش دامنه نوسان قیمت سهام جهت جلوگیری از رشد غیر منطقی قیمت سهام ؛ ایدهای که شاید اصلی تری دلیل برکناری شاپور محمدی از مسند سازمان بورس و ورود مدیران منفعل جدید بود.
۹- حذف اعتبار بانکی کارگزاریها در راستای کنترل و کاهش هر چه بیشتر نقدینگی ورودی به بورس
بورس نیوز: با تشکر از شما در آخر اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید:
خسرونژاد: با تشکر از شما، امیدوارم هر چه سریعتر شاهد تغییر نظریه سمی و خطرناک مسئولین اقتصادی و بانک مرکزی کشور در خصوص برجسته نمودن هر چه بیشتر بازار سرمایه به منظور جلوگیری از ورود نقدینگی به بازارهای ارز، مسکن و طلا باشیم، چرا که همانگونه که شاهد هستیم نه تنها این روزها کنترل بازار سرمایه غیر ممکن شده است، کاهش ارزش پول ملی و افزایش سرسام آور قیمت املاک هم به معظلاتی جدی برای کشور مبدل شده است.
در غیر این صورت شاید در سالهای آتی بتوان مقالات و مباحث متعددی از تبعات بحران سنگین مالی سال ۱۳۹۹ در ایران را در کتب مالی میتوان یافت.
قبلا از فعالان بورس بودند ،ایشون و خیلی دیگه مثل ایشون خودشون سهامشون رو نقد کردند منتظرند شاخص و قیمت سهام افت کنه اونوقت تو افت قیمت از کف جمع کنند اینها نوسان گیر حرفه ای هستند حتی نمیتونند تحمل کنند ازار خودشو تو یه سیکل منطقی اصلاح کنه بلکه خیلی عجولند زود تر شاخص بریزه و سریعتر بتونند نوسان بگیرند
خیلی جای تعجب رشد شاخص رو از یکسال پیش در نظر میگیرند ،اما تو جه نمی کنند بازار بورس از سال 92 تا سال 96 ما یک بازار اصلاحی داشتیم .
به عبارتی کسانی که طی سال 98 تا 99 اگه سود اندکی کردند در واقع جبران بخشی از عقب ماندگی بین سالهای 92 تا 96 بوده .بس
امید وارم بورس نیوز به رسالت خبری خودش درست عمل کنه
از این کُت و شلوار اتو کشیده و حرفها معلوم است این بزرگوار از وکلای استخدامی و نیابتی بانکیها و ملاکین است که وظیفه تبلیغاتی و مشاوره ای خود را انجام میدهد این طبیعی است چون منافع خیلی از این آگاهی مردم و برخی مسئولین لطمه دیده و چنین بیتابی هایی را از خود بروز میدهند.اینها تازه راه درست را پس از سالیان یافته اند و به بازار سرمایه اهمیت داده اند ، این کارشناس نماها قبلا این همه سال که بازارهای غیرمولد و دلالی چنان میتآخت و سبب تورم عمومی شده بود و بورس درجا میزد اظهار نظری نمیکردند و بازار مظلوم و نجیب سرمایه هم واکنش غیرمعمولی نداشت
۱. عده ای دلال دلار و طلا که کاسبیشان هم اینهمه سال بدک نیوده قیمت دلار و طلا را خوب بالا برده اند و همیشه می برند یا لااقل به آن کمک می کنند.
۲. دلال مسکن که از بَس این ۲۰ ساله قیمت را بالا بردند سبب رکود کار خودشان شدند حالا اینها هم خود را در ضرر می بینند !
۳. از جماعت پرتلاش بانکی که خود در کار صدقه دادن به مردم فقیر بصورت سود سپرده از جیب خود هستند .خدا قوت! به وام بازیتان ادامه دهید.
۴. خدایی نکرده از سرخوردگان یا جاماندگان از بورس ! البته هر شخصی مثل ما تو زندگی در مقاطعی از چیزهایی جامانده ایم ولی اینهمه بَخیلی و حسادت که ندارد. هنوز چند ماه بیشتر نیست که بورس بخش کمی از سالها بازدهی عقب افتاده خود را جبران میکند
۵. از وکلای استخدامی بانکیها و ملاکین که وظیفه خود را انجام می دهند خیلی رسانه ها اینروزها می توانید به عنوان کارشناس مصاحبه کنید و همه کاسه کوزه مدیریت این دورانها را بر سر این چند ماهه بورس بشکنید و آنرا عامل تورم بدانید
۶. برخی هم تازه اسم بورس را شنیدند و فقط به دلیلی مغرض هستند و بورس را دستمایه قرار داده اند ولی راه را اشتباه می روند، نیز وقت خود را تلف میکنند
انسان موجود پیچیده ای است زودقضاوت نفرماید
عزیزانی که میگن اینها بورس ستیز هستند یا نماینده دلال ارز و فلان هستند!!! عزیزان من نمیگم سهامتون رو با عجله بفروشید. خیر! ولی تا میتونید مواظب باشید اگر این سود رو که شانسی گیرتون امده تونستین به وقتش در ببرین که نوش جونتون. اگر نه شک نکنید ورق برگشت حتی سرمایه اولیه که الان فک میکنید چندبرابر شده رو هم نمیتونید دربیارید. کار از کار گذشت مطمئن باشید که به خاک سیاه میشینید! بی شک!!!
یعنی این آقای کارشناس از این بورس به اصطلاح حبابی نفع نبرده و توش سرمایه گذاری نکرده؟ البته که کرده.
چطور مصاحبههای ایشون دقیقاً همون وقتایی که بورس درگیر مقاومت و اصلاح هست درمیان؟ بعید نیست ایشون و دوستانشون سهامی که اسم برده و الان درگیر مقاومت هستن رو تو سقف نقد کرده باشن و الان همچین مصاحبههایی رد میشن برای اینکه این سهام یه اصلاح قشنگ بخورن و دوباره تو کف بخرن.
تنها ایرادی که به تحلیل ایشان وارد است، اعداد و ارقام مربوطه به جدول مقایسه شرکتها داخلی و خارجی است. ایشان از سه گروه پتروشیمی، خودرو و فولادی چندین شرکت داخلی و خارجی را با توجه به ارزش بازار و درآمد سالانه (نه فروش سالانه) مقایسه کرده اند.
اگر به ارقام یه نگاه دقیق بندازیم، مشاهده میکنیم که درآمد تمامی شرکتهای خارجی ذکر شده چندین برابر ارزش بازارشان میباشد! این بدان معنی است که پی بر ای این شرکتها کمتر از عدد یک میباشد!! یا به عبارتی با خرید هر سهم این شرکتها شما مبلغ سودی بالاتر دریافت خواهید کرد. مثلاٌ در خصوص شرکت هیوندایی که ایشان ذکر کرده اند، پی بر ای معادل 0/2 (دو دهم!!) بدست می آید. یعنی چنانچه شخصی 1 میلیون تومان (معادل دلاری) از سهام این شکرت را خریداری کند، در پایان سال 5 میلیون تومان (معادل دلاری) به ازای هر سهم دریافت میکند!! (بشرطی که شرکت تمامی سود را تقسیم کند).
با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوانیم داده ها و اطلاعات مربوط به این شرکتها را پیدا کنیم. پی بر ای شرکتهای ذکر شده بصورت میانگین بالاتر از عدد 20 (بیست) میباشد.
این کارشناس محترم ظاهرا فرق تعداد سهام با ارزش بازار یک سهم را با هم اشتباه گرفته است ! ! !
ضمن اینکه یکی از دوستان خوب اشاره کردند که عدد مثلا 20 و بالاتر برای P/E سهام در دنیا یک عدد بسیار معمول است.
جز خودشان از اصل مطلب خبر ندارند.دوستان کارشناس واستاتید دوره ندیده اقتصاد و بورس و....آیا میدانید مقدار نقدینگی مردم در بانکها وموسسات ...در سال۹۰ در اوج درآمد نفتی احمدی نژاد،معادل ۶۰۰ ملیارد دلار ۱۰۰۰تومانی بود؟
بشینید درآمد بانکها وموسسات اعتباری و....را که هرکدام در زیر شاخه های مدیریتشان یک صرافی و یا صندوق سرمایه گذاری و....برای تبدیل وجابجائی ارز و طلا و صادرات و واردات دارند از بابت کاهش ارزش قدرت خرید ۱۰۰۰ تومان تا۳۰۰ را با سوده بانکی ۲۰درصد در طول ۹سال حساب کنید خواهید فهمید که بورس برای ایجاد شناسنامه جعلی برای مالکان جدید بانکی است که از جیب سپرده گذاران بانکی به غارت رفته و رشد شاخص بورس هم برای شاهد سازی مردمی است. تا عده ای که دراین وادی به سود های باد آورده رسیده اند بعنوان شاهد احساسی ذینفع ، مانع از امکان طرح دعوی حقوقی علیه چپاول تاریخی نظام رانت اقتصادی باشند.. بعبارت دیگر تمام تخم مرغها را رنگ زدنند و بین مردم پخش کردنند تا هیچ قوه قضائی قادر به تشخیص تخم مرغها جهت عودت به صاحب اصلی نباشد. وآنجا بورس نام دارد.
همین آقای باصطلاح کارشناس که تورم و افزایش دارایی ها و ارزش شرکتها و افزایش حقوق صاحبان سهام از این طریق را قبول ندارند منزل یا اتومبیل دسته دوم خود را که درآمدی هم ندارد به قیمت نو چند سال پیش بفروشد ، ما خریداریم!
همچنین ایشان چیزی از تورم و یا بورس یا شاید هر دو را نمی داند و برای توضیح این مطالب ابتدایی در اینجا مجالی نیست چون باید برای ایشان معنی نقدینگی و خلق پول و اصول اولیه بازار سرمایه و معاملات بورس را توضیح داد
بهرحال می تواند از ناآگاهی یا غرضورزی ایشان باشد.
ولی موضوعات دیگری که شاید مفید باشد را تیتر وار می آورم
*لطفا عزیزان تا آخر بخوانند*
شرکتی مثل باما که خیلی اسمش را هم نشنیدند ۹۰۰ در صد از بخشی از سود انباشته افزایش سرمایه می دهن و بسیاری دیگر ۵۰۰ درصد بخش کوچکی از تجدید ارزیابی بروز شده داراییها را انجام میدهد تولی پرس پارسال نزدیک ۴۰۰۰ درصد تجدید ارزیابی دارایی های ساختمانی و زمین داشته یعنی حقوق سهامدار تا آن موقع ۴۰ برابر کمتر تصور و در قیمت سهام ارزان تحلیل شده آنوقت بعضی میگویند شرکتهای بورسی بی ارزش و ورشکسته که درآمد و سودی ندارند بیخودی قیمتشان بالا رفته!!!
مورد دیگری که برخی اشاره می کنند p/e است که مقایسه میکنند با بعضی کشورها و سود بدون ریسک را مبنی قرار میدهند و میگویند الان بالا است و بازار گران است فکر نمی کنند آنجا این فاکتور با تورم نزدیک است و نرخ رشد تورم ثابت پایین و مشخص است. ولی اینجا بانک خودش نرخ تورم را پایین اعلام میکند و از آنهم کمتر به مردم بهره میدهد. در واقع باید تورم واقعی بعلاوه انتظاری با شیب افزایش تند را جایگزین سود بدون ریسک در محاسبه p/e قرار داد که بیش از درصد۴۰ و بقولی چند برابر این است . نه ۱۰ در صد و ۱۵ درصد بهره بانک
مورد سوم ارزش دارایی شرکتهای داخلی در مقایسه با مشابه خارجی است که گرچه قیاس مع الغیر است ولی بعضی از ناآگاهی انجام میدهند و دلیل میآورند که اینها یکسان است. در صورتی که برای فقط مثال تویوتا asset value ارزش دارایی بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار دارد سایت statista خودتان ببینند و از طرفی مارکت کپ یعنی قیمت بازاری سهم حالا که بالا رفته فقط برای مثال سایپا به دلار امروز کمتر از ۲ میلیارد دلار است از سایت فناوری بورس تهران خودتان محاسبه کنید
در آخر باید گفت عرضه و تقاضا قیمت هرچیز ازجمله سهام را در نهایت تعیین میکند همچنین بحث ارزش جایگزینی که بحث مفصلی است و برای هر کشوری و در مورد هر صنعتی فرق میکند که اینجا بسیار ضریب بالایی دارد و حتی در بعضی موارد متاسفانه بدلیل تحریم تقریباً غیر قابل ارزش گذاری و جایگزینی است.
مقاله تشویقی هم گذاشتیم ، تو هم مقاله تشویقی یا تو هم اگر حرف منطقی یا همین زوریکه میگویی بلدی بزن در تایید این سخنان پَرت وپَلای استاد بورس هراستان ، ببینیم!!!
اینهم رفع دغدغه و در واقع بهانه واهی عده ای برای هراس از رشد نقدینگی بورس که تورم زا است و جذب صنعت نمیشود
با این وصف هم خود شرکتها برای حضور در بورس جهت تامین نقدینگی برای تکمیل طرحهای توسعه تلاش میکنند نیز خود در تشویق خُرده سرمایه گذاران جدید و در سهامداری ایشان مستقیما حمایت خواهند کرد که سبب رونق هرچه بیشتر بورس و اقتصاد وحفظ و ورود نقدینگی باز هم بیشتر به بورس خواهد شد.
و صندوقهای خصولتی ها خارج میکردند تازه واردبازار شدهاند باسرمایه اندکی که داشتند ،پس وقتی وزیر اقتصاد میگه فلان مقدار تامین مالی از بازار سرمایه وخارج شده چه کسی میتواند حقیقی ی حتی حقوقی این مقدار حجم سرمایه به بازار تزریق کنه وبه تعادل ی رشد بازار کمک کنه....... .مخلص کلام اینکه دزد حاضر بز هم حاضر ،،،،هی برا ملت صغر کبری نکنید .