به گزارش بورس نیوز، علیرضا رزم حسینی وزیر صنعت، معدن و تجارت از ابتدای فعالیت خود در این وزارتخانه، یکی از فاکتورهای اصلی حمایت از تولید را عرضه محصولات در بورس کالا، پایان قیمت گذاری دستوری و تک نرخی شدن ارز به منظور حذف رانت قیمتی در اقتصاد اعلام کرده، با زنگی آبادی به گفتگو نشسته ایم تا روزهای ابتدایی معاملات بورس کالا، احیای صنایع با رقابتی شدن قیمتها و البته وجود فشارهایی برای دستوری شدن قیمتها را مرور کنیم.
*مرور تاریخی وقایع سالهای گذشته بیانگر آن است که میل به قیمت گذاری دستوری با هدف حمایت از مصرف کنندگان همواره وجود داشته است، شما به عنوان ناظر تالار بورس کالا قطعا روزهای سختی را در این حوزه سپری کرده اید، از آن زمان برایمان بگویید.
دقیقا همینطور است. چهل سال است که اقتصاد ایران از رویکرد قیمت گذاری به شیوههای مختلف رنج میبرد و با وجود منابع نفت، گاز، معادن و بچههای تحصیل کرده در کشورمان، اما یکی از عوامل عقب ماندگی ما در توسعه همین رویکرد اشتباه است که از اقتصاد سیاسی ما نشات میگیرد. در تمام دنیا و کشورهای پیشرفته جهان، سیاست از اقتصاد تبعیت میکند به طوریکه آنها ابتدا پکیج اقتصاد را میچینند و بعد سیاست هایشان را براساس آن، تعریف میکنند، اما در کشور ما در ابتدا سیاستها را میچینند و بعد در قالب آن سیاستهای اقتصادی تعریف میشود.
به بیان دیگر اقتصاد ما شبیه به برج کجی شده که پایههای آن سست بوده و هر سال با بحرانهای ارزی این پایهها سستتر میشود. فرمول نیز اینطور شده که در برهههای مختلف برای فرار از رکود و بیکاری به تورم پناه میبریم تا رونق ایجاد شود؛ البته با برخی اقدام ها، گوشهای از این دیوار کج اقتصادی درست میشود، اما پایه سست و یکی از اصول اصلی در اقتصادمان، احیای رقابت بوده که قیمت گذاری دولتی مانعی بزرگ در برابر رقابت تلقی میشود.
اما در خصوص وجود رویکرد قیمت گذاری میدانید که این موضوع همواره از چالشهای بورس کالا بوده است، بورس کالا راه اندازی شد تا نرخها واقعی شده و براساس عرضه و تقاضا کشف شود که این رسالت به میزان قابل قبولی پیش رفته است، اما نگاه دستوری که عموما در زمان التهاب بازارها روانه بورس و بازار میشود، زمینه ساز مشکلات زیاد و ایجاد رانت شده است.
بنده در زمانی که ناظر تالار بودم حتی فراتر از نقش خودم با این پدیده شوم اقتصادی مواجه شده و مقابله کردم. به خاطر دارم زمانی که آقای هاشمیان مدیرعامل بورس کالا بودند، یک روز از وزارت صنایع نامهای آمد که تیرآهنی که در بازار با نرخ ۷۵۰ تومان معامله میشود را باید در بورس کالا ۵۸۶ تومان بفروشید؛ یعنی حدود ۱۸۰ تومان ارزان تر! در آن زمان به وزارتخانه اعلام کردم که این موضوع یعنی دادن رانت و من به عنوان ناظر تالار این رانت را تخصیص نمیدهم؛ به مسوولان وقت گفتم که این پول متعلق به کارخانهها و مردم است و نباید این اتفاق بیفتد.
پافشاری بورس حدود یک ماه و نیم طول کشید و بعد از آن، وزارت صنایع اعلام کرد تیرآهن را کیلویی ۷۰۰ تومان بفروشید؛ یعنی رانت به ۶۰ تومان کاهش پیدا کرد. برای حل موضوع، از ذوب آهن اصفهان خواستم حجم عرضه تیرآهن ۷۰۰ تومانی را در بورس افزایش دهد تا تقاضای بازار پوشش داده شود، اما در مقابل دیدگان متولیان بازار، در مقابل ۵۰۰ هزار تن عرضه ذوب آهن، ۲ میلیون تن تقاضا شکل گرفت. یعنی ۶۰ تومان رانت در هر کیلو، ۲ میلیون تن تقاضا را به بورس آورد، اما متاسفانه این شفافیت آماری بورس باعث نشد تا مسوولان وقت به واقعی شدن قیمتها رای دهند. حتی فشارها به بورس کالا بیشتر شد و رفته رفته این نگاه دستوری به بازار مس و پتروشیمی نیز سرایت کرد، اما من با حمایتهای مدیران بورس تا آنجا که میشد از حق تولیدکنندهها دفاع میکردم.
در خصوص مس نیز بورس به متولیان اعلام کرد که نرخها باید با بورس لندن مطابقت داشته باشد و اگر بخواهید دستوری نرخها را تعیین کنید، هیچ نفعی به مصرف کننده نمیرسد.
من از سال ۸۷ با تالار بورس خداحافظی کردم و وارد صنعت کارگزاری شدم، اما همیشه به طور مستقیم با بورس کالا در ارتباط هستیم و حقیقت از ادامه رویکرد دستوری برخی مسوولان که چرا هنوز هم ادامه دارد به شدت ناراحت میشوم.
*مقاومت در برابر مدافعان قیمتهای دستوری آیا تبعاتی هم برای بازار سرمایه داشت؟
ببینید حرف بنده به عنوان ناظر تالار بورس در جلساتی که برگزار میشد، همواره این بود که «اگر میخواهید یک کالا را با قیمت مشخص دولتی و به افراد مشخص بدهید، همان حواله نویسی گذشته را ادامه دهید؛ حواله نویسی که نتیجه آن یعنی نبود انگیزه تولید، دلال پروری و توزیع رانت که برای همه تجربه شده بود. پس اگر بورس کالا برای پایان این مشکلات راه اندازی شده باید دیدگاههای خود را نسبت به توسعه و رشد تولید به روز کنید.» قطعا آقای هاشمیان و بعدها آقای پناهیان و امروز آقای سلطانی نژاد به عنوان مدیرعامل بورس کالا در دورههای مختلف با این دست فشارها مواجه شده اند که البته همگی نقش بسزایی در تبیین رسالت بورس کالا برای شفافیت در اقتصاد و حمایت از تولید کشور داشته اند. این اتفاقها نیز به طور طبیعی بر سرعت رشد بورس کالا در مسیر توسعه ابزارهای مالی اثر گذاشته و باعث شده بخشی از زمان و توان مدیران بورسی صرف مواجهه با پدیده قیمت گذاری شود.
البته اینها را هم بگویم امروز وقتی از رسانهها میشنوم که پیشنهاد عرضه خودرو در بورس کالا مطرح میشود یا مسکن با موفقیت در این بورس معامله میشود، نشان میدهد که مسوولان امر نیز پس از نزدیک به ۱۸ سال از آغاز فعالیت بورس فلزات به خوبی مزایا و پتانسیلهای این بورس را درک و قبول کرده اند. این یک پیشرفت بزرگ است که از مرحله دادوستد مواد اولیه و کالاهای واسطهای مهم در بورس کالا عبور کرده ایم و قصد متنوع سازی ویترین بورس را با کالاهای مصرفی داریم. این بدان معناست که زمان افزایش سرعت برای توسعه ابزارهای مالی که راهگشای تنگناهای اقتصادی ماست نیز فرارسیده و خوشبختانه امروز تنوع عرضه کالاها در بازارهای مالی که روزی فقط سکه طلا در آن بود و تک محصولی فعالیت داشت، بالا رفته است.
*وقتی از بورس کالا و اثرات آن در اقتصاد سخن میگویید، یک اقتداری در کلام شماست این اقتدار از کجا میآید؟
باید اعلام کنم که کمتر در خصوص اثرات مهمی که تاسیس بورس فلزات و در ادامه بورس کالا در اقتصادمان داشته، صحبت شده و باید با افرادی که آن زمان دست اندرکار بودند و مشکلات عظیم صنایع را تجربه کرده اند بیشتر صحبت شود تا ارزشمندی بورس کالا برای همگان بیشتر نمایان شود.
بگذارید مثالی کوتاه بزنم. فعالان صنعت فولاد به خوبی در خاطرشان است که در همان سالهایی که بحث تاسیس بورس کالا داغ بود یعنی حدودا اوایل دهه ۸۰، شرکتهای فولادی کشور روبه ورشکستی میرفتند و حتی پرداخت حقوق کارمندانشان هم برای آنها دشوار بود. دلیل هم نمایان بود، حواله نویسی و قیمتهای دولتی بر بازار فولاد حاکم بود و فولادیها باید با نرخی غیرمنطقی محصول را به افرادی میدانند که دولت تعیین میکرد. محصول ۲۰۰ تومانی ذوب آهن اصفهان، ۴۰۰ تومان در بازار معامله میشد و سودهای هنگفت، هر روز واسطهها را قدرتمندتر میکرد؛ اما بورس فلزات که تاسیس شد، زمانی نگذاشت تا شرکتهای فولادی از جمله ذوب آهن احیا شد و با رقابتی شدن قیمت ها، سود واقعی به تولیدکنندگان رسید. اگر امروز در میان تولیدکنندگان بزرگ فولاد دنیا هستیم، طرحهای توسعهای به نتیجه میرسند و صادرات عمده داریم، ریشه آن واقعی شدن قیمت کالاهاست که در بستر بورس کالا رقم خورده است. از طرفی ورود کالاها و شرکتهای تولیدی به بورس کالا در حوزه مبادلات بازار سهام هم اثر ویژهای داشته چراکه برای مثال سهام ذوب آهن از شرایط تولید و فروش کالای فیزیکی اش نشاًت میگیرد و وقتی همه چیز در بورس کالا شفاف است، سهامداران نیز شرایط بهتری را در بازار سهام تجربه میکنند.
*آینده بورس کالا را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر امروز به بورسهای کالایی دنیا و ارتباط آنها با اقتصاد جهانی نگاهی بیندازیم، مشاهده میکنیم که کشورها از طریق بورسهای کالایی و ابزارهای موجود مالی در این بورس ها، سلطه خود در بازار کامودیتیها را بیشتر کرده اند برای مثال امروز هیچ کس نمیتواند با بازار نفت بازی کند، زیرا روزانه چندین میلیارد قرارداد نفتی در بورسهای دنیا از جمله بورس نیویورک معامله میشود و این معاملات از رویدادهای مهم مرتبط با حوزه نفت تاثیر میپذیرد. در واقع به هر میزان اوراق مشتقه در بازار یک کالا توسعه پیدا کند، نرخها شفافتر و دقیقتر کشف میشوند و عمق بازارها افزایش مییابد.
بورس کالای ما نیز از چند سال قبل در این مسیر قدم برداشته و در حوزه بازارهای مشتقه با فعال سازی کالاهای کشاورزی درصدد بهبود این حوزه و البته ورود داراییهای جدید از حوزههای فلزی و پتروشیمی به این معاملات است. گواهی سپرده کالایی و سایر ابزارهای مالی نیز که بورس کالا در اختیار دارد، نقشه راه آینده این بورس را ترسیم میکند که به اعتقاد بنده توسعه ابزارهای مالی علاوه بر بهبود زیرساختهای بازار و اقتصاد کشور، مسیری برای مبادلات بین المللی و ورود سرمایه گذاران خارجی به بازار سرمایه ما خواهد بود. با این تفاسیر در آینده با بورسی به مراتب بزرگتر با خدمات متنوعتر در حوزه داخلی و بین المللی مواجه خواهیم بود.