قصه حسینکُرد در گوش مسئولان ادوار
به گزارش بورس نیوز، سخنگوی راهپلهها خبر آورده که گویا در بهارستان، تحقیق و تفحص از بورس جدی شد و موافقتها و مخالفتها هم پررنگتر از قبل در حال پیگیری است.
عدهای انتظار دارند اهالی بهارستان مثل شعبدهبازها، از پس پرده ملاصدرا یک سلطان از کلاه خود بیرون بکشد و مشکلات این بازار تمام شود (هر چند کشف و تنبیه سلاطین تاکنون خیلی هم اثربخش نبوده)، عدهای هم گلایه دارند که چطور کسانی که خودشان به شفافیت اعتقاد ندارند، دغدغه شفافیت در بورس را دارند! آنهم در این وضعیت گل و بلبل! خلاصه که انگار از دید اهالی بهارستان، مرگ خوب است اما؛ برای همسایه!
قصه حسینکُرد برای مسئولان ادوار
سخنگوی راهپلهها همینطور خبر آورده که رفقای قدیمی که کارت تردد آنها به مجلس، دیگر مُهر ادوار را یدک میکشد؛ اینروزها عجایب آنقدر زیاد شده که تمام دیپورتیهای بهارستان در لای گنجههای مدیریتی هلدینگ و شرکتهای بورسی پیدا میشوند؛ آقایان سابق و اسبق نماینده که دیگر مردم دست رد به سینه آنها زدند، چنان سکان شرکتهای مهمی را در دست میگیرند که گویا اگر دیپورتیهای مجلسی نباشند، چرخ کشور پنچر میشود!
البته شاید همینها هستند که چوب لای چرخ شرکتها گذاشتند و کاری از کار، پیش نمیرود؛ گناه بهارستانیها را نشوریم که در پاستور نیز همین قصه حسینکُرد، هر شب برای حیاطخلوتنشینان شرکتهای دولتی دوره میشود.
بوی کباب وام ارزان
از قطعهسازان جادهمخصوصی خبری رسیده که اگر چنان شود، چنون میکنیم!!! گویا شاید بوی کباب وام ارزان میآید که همه بهرهور شدهاند و نسخه کاهش ۳۰درصدی ماشینهای مشتیممدلیها رفقا را ترسیم میکنند!
این افاضهها ماند به یادگار، تا اگر شقالقمری شد و دلار ارزان شد و ۲عدد ۱۰هزارتومانی پیش آن اعتبار پیدا کرد، به شما بگوییم "این گوی و این میدان، بسمالله ... "
من بنزین فروختم، حتما؛ نه ...
ژنرال فرسودهای که اینروزها باید بهدنبال طرح فرسودهسازی و جایگزینی خود از سوی خودروسازان باشد، ادعا کرده که اه اه ؛ این چه طرحی بود که خودکفایی بنزین را برای ما رقم زد؛ ای بابا، این چه طرحی بود که ۵سال فروختیمش! این چه طرحی بود که منِ تکنوکرات نزدم خرابش کنم، یعنی سعی که کردم کافی نبود!!! وقتی به آخر کار نزدیک میشوند و طرح پر طمطراق شان ناکام مانده، فرافکنی میکنند و دنبال تبرئه کردن خودشان هستند؟!
بخور و بخواب ۱۲ساعته
مرکز آمار، از تپههای بدردنخور خود گویا گنجی برای دولت پیدا کرده که "مردم ایران نصف روز در حال خوردن و خوابیدن هستند و فقط روزی ۳ ساعت کار میکنند! "؛ من اگه واقعا دولت بودم، همین الان این مرکز را تعطیل میکردم (عجب آرزویی!!!)
باز هم خدا را شاکریم که مردم ما را به درجهای از خوشبختی رساندهاند که این همه وقت برای خوشگذرانی و به قول دوستان خود مراقبتی دارند! البته بد نبود اگر دوستان مرکز آمار هم جامعه هدفشان را معرفی میکردند تا ببینیم غیر از خودشان، آزمودنی دیگری هم حضور داشته یا فقط از دادههای چوله استفاده کردهاند؟
بیشتر بخوانید: