نمکدان شکسته بورس
به گزارش بورس نیوز، بورس تهران بعد از تزریق مُسکن ۱۰۳۰ میلیاردی کهیر زد و باز امروز ۲۷ هزار واحد ریخت! به نظر برخی دوستان، عده ای که سودای سکونت در پاستور دارند، بدشان نمی آید الان تا حد امکان شاخص را پایین بکشد و بعد که به سرای پاستور اسباب کشی کردند، یک هل کوچک بدهند و شاخص چند صد هزار واحدی بالا بپرد و این دوستان هم پز درایت خود را بدهند. هر چه هست، این بازار به اغما رفته و خدا خدا می کنیم چشم باز کند.
اظهارات عجیب آقایان
اما نکته جالب توجه این روزهای بازار، اظهارنظرهای عجیب برخی آقایان است. مثلا رئیس میرداماد که تا چندی قبل، سیاست های خودش، یکی از دلایل سقوط بورس بود و با اهالی پاستور از یک پیاله می نوشید، این روزها به شدت به زیرآب زنی روی آورده و در جلسه اخیر خود با کارشناسان بورسی تلویحا اعلام کرده اند برای پر کردن جیب خالی پاستور، اخر سالی با عاملیت بانک ها دست در جیب سهامداران کرده اند تا کسری ۶۰ میلیارد تومانی شان جبران شود! البته برخی دوست نماهای بدتر از دشمن بورس هم طبق معمول، نان و نمک بورس خوردند و نمکدانش شکستند و فرمودند خواسته فعالان بازار سرمایه برای تامین منافع کوتاه مدت خودشان است و الزاما به نفع اقتصاد نیست"! این بزرگواران در روزهایی که قیمت سهام را بالا می بردند تا مردم را فریفته و در گردنه بازار سرمایه، جیب شان را خالی کنند، از ترس از دست دادن صندلی، الکن شده بودند و حالا که از جیب ملت، نه فقط کیسه خالی پاستور که جیب خیلی از رفقای این بزرگوار پر شده، حاتم بخشی می کنند و سهامداران را منفعت طلب معرفی می کنند! کاش می گفتید کجا درس آموخته اید، شیطان آدرس مکتب خانه تان را می خواهد.
رئیس باب همایون البته کمی وقیح تر بوده و با لبخندی بر لب فرموده اند سال ۹۹ یکی از موفق ترین سال ها بوده و این بزرگوار به جای استقراض از میرداماد، از مردم استقراض کرده و چاله و چوله های پاستور را پر کرده اند! (البته واژه قرض از مردم خیلی صحیح نیست؛ به نظر ما که جیب مردم را بی اجازه خالی کردن، اسمش قرض نیست)
از همه اینها جالب تر، بحث جذاب اقتصاددان حباب شناس با مستاجر قبلی پاستور بود! استاد گرانقدر اقتصاد خوانده طوری مقابل اظهارات رئیس قبلی پاستور آچمز شده بود که احتمالا تمام آموخته هایش از حباب شناسی در همان لحظه پر کشیده! مخصوصا آنجا که رییس قبلی پاستور گفت «شما انتهای همه نتیجه گیری هاتون میرسه به این نتیجه که کلا سود بانکی بدید و بشینید خونه. در مملکتم ببندید اقتصاد خوب میشه ، اینطور نیست ، شما مثلا اقتصاددان هستید !» این جمله شدیدا بوی تحقیر می داد...
چوپانی که گله داده و سراب خریده
روزگاری که بورس صعودی بود، خبر رسید اهالی "مال استریت" دار و ندارشان را نقد کرده و در قهوه خانه سیگنال می دهند و زیر درخت کهنسال روستا مشاوره می دهند تا سهام بخرند! حالا خبر رسیده که برخی اهالی "قزلجه میدان" بستان آباد هم دام هایشان را فروخته و بیت کوین خریده اند تا سود کنند ولی در گل زیان این رمز ارز گیر کرده اند! اولین اصل سرمایه گذاری، سرمایه گذاری با پول مازاد است؛ اصلی که هرگز به مردم مان یاد ندادیم...
سکوت در برابر رانت
از جاده مخصوص هم بوی افزایش نرخ بالای ۸ درصد رسید و فوری برخی اهالی بهارستان دادشان درآمد که چرا مردم باید جور بدهی های بانکی و معوق خودروسازان را بکشند؟ البته این دوستان هم در برابر قیمت گذاری دستوری خودرو و رانت عظیم آن ساکت بودند.
وساپای 2600 تومنی یک ششم شده تازه رو400 تومن هم صف فروشه.اینم که باعث نابودی خانواده ها میشود و شده است. هما جنایت است ولی به شکل دیگر
همه یادشون رفته به قول امام حسین که مردن با عزت از این زندگی سراسر تحقیر و ذلت بهتره.