دل بستن به توافق، سرابی بیش نیست
به گزارش بورس نیوز، فرسایشی شدن روند مذاکرات و برخی اظهارنظرها از سوی مقامات ایرانی و آمریکایی، سببشده بعضی سرمایهگذاران نسبت به توافق سیاسی و احیای برجام و لغو تحریمها در کوتاهمدت، بدبین شوند و این تفکر آثار اندکی هم بر بازارهای مالی داشته است.
نرخ ارز که در ماههای قبل شیب نزولی داشت، مجدداً افزایشی شده و دلار به حدود ۲۵ هزار تومان رسیده و "بازار سرمایه" هم با رشدی ملایم، به کانال یک میلیون و ۲۵۰ هزار واحدی نزدیک شده است.
ساسان شاهویسی اقتصاددان در گفتوگو با بورس نیوز در این خصوص بیان کرد: به نظر میرسد آمریکا همانطور که اعلام کرده، قصد لغو کلیه تحریمها را ندارد و فارغ از جزئیات تحریمهایی که احتمالاً حتی با فرض توافق و احیای برجام هم لغو نگردد، نکته حائز اهمیت این است که دولت آمریکا تمایلی به ایجاد فرصت برای بهبود وضعیت اقتصادی ایران ندارد.
وی ادامه داد: به همین دلیل در مورد اشخاص صحبت میشود، ولی در مورد سازمانها صحبتی نشده است! یا در رابطه با ضرورت توزیع مناسبتر فرآوردههای خام، محصولات پتروشیمی و فولاد و برخی کالاهایی که در بازار پساکرونا برای کنترل قیمتها به آنها نیاز هست، بحثهایی شده است اما؛ در رابطه با برگشتپذیری درآمدهای ارزی صحبتی نمیشود! با این شرایط، با افرادی که به لغو کامل تحریمها در کوتاهمدت خوشبین نیستند، همعقیده هستم. بههرحال لغو تحریمهای بعضی صنایع، به تسهیل روند صادرات صنایع و رشد سودآوری شرکتها کمک خواهد کرد که این اتفاق منجر به رفع معضل رکود تورمی در کشور ما نخواهد شد.
این کارشناس اقتصادی افزود: بنابراین نباید انتظار داشت با مذاکرات دور هفتم، تحولی در اقتصاد ایران ایجاد میشود و به اقتصادی پویا و کارآ و ثروت آفرین تبدیل خواهیم شد چراکه از اظهارنظرها و دیدگاههای دولت آمریکا و مشاور امنیت ملی امریکا، اینطور تعبیر میشود که قصد لغو تمام تحریمها را ندارند و از بین ۱۵۷۲ تحریم ریز و درشتی که علیه ایران اعمال کردهاند، ۵۰۰ تحریم به قوت خود باقی میماند تا اگر ایران از چالههای رکودی خارج شد و رشد اقتصادی در ایران افزایش یافت، امکان کنترل ایران را داشته باشند. با این وضعیت قبل از آنکه ظرفیتهای اقتصاد ملی را به چرخش درآورده و قابلیتهای جهش تولید را فعال کنیم و بخشهای تعلیق شده در اقتصاد کشور را به حرکت درآوریم، نباید به رفع مشکلات اقتصادی در سایه برجام دلخوش کرد و احیای برجام با چنین شرایطی، خروجی اثربخشی هم در اقتصاد ما نخواهد داشت.
شاهویسی افزود: اگرچه بسیاری انتظار کاهش نرخ ارز و مهار تورم در بازار مسکن و خودرو و... را درنتیجه احیای برجام دارند؛ اما به دلایلی معتقدم چنین انتظاری محقق نخواهد شد. چراکه آمریکا چنین امکانی به ایران نخواهد داد. دولت آمریکا تصور میکرد با خروج از برجام و تحتفشار قرار دادن اقتصاد ایران، امتیاز بیشتری از ما خواهد گرفت. با چنین سبقهای و نیز تمایل آمریکا به تداوم بخشی از تحریمها، نمیتوان روی بهبود اوضاع اقتصادی بعد از احیای برجام چندان حساب کرد. فراموش نکنید وزیر خارجه آمریکا چند روز قبل اعلام کرد "ما فکر میکنیم با برگشت به برجام، بهتر میتوانیم ایران را کنترل کنیم". با چنین طرز تفکری، هدف آمریکا از مذاکره با ایران، زمینهسازی برای محدود کردن قدرت ایران در موازنه سازی منطقهای و قدرت موشکی است.
این اقتصاددان تصریح کرد: آمریکا تمایلی به افزایش قدرت نظامی و منطقهای و راهبردی ایران ندارد و در سند امنیت ملی جدید و سند امنیت ملی قدیم خود، ایران را بهعنوان یک تهدید بزرگ منطقهای قلمداد کرده است. پس چرا باید به مذاکره با آمریکا خوشبین باشیم؟ عاقلانه نیست که فقط بر مبنای خوشبینی به بهبود وضعیت اقتصادی بعد از توافق، به آمریکا اعتماد کرد. این مذاکرات و احیای احتمالی برجام یک اقدام بازدارنده برای ایران و البته یک اقدام فرصت ساز برای آمریکا است. کما اینکه باوجود مراجعه و بازدید هیاتهای تجاری از کشورهای مختلف در پسابرجام، هیچیک از قرارداد خارجی به سرانجام نرسید. آمریکا اعلام کرده حتی به مصوبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ که توسط آقای ظریف و خانم موگرینی خوانده شد، برنمیگردیم! با این تفاسیر، نباید خیلی خوشبین بود و لازم است در مذاکرات، با دقت بیشتری رفتار شود.
شاه ویسی ضمن تأکید بر اینکه راه توسعه اقتصاد ایران صرفاً از جاده مذاکره با آمریکا نمیگذرد، گفت: قطعاً قابلیتهای فراوانی در اقتصاد ما وجود دارد که اگر ارادهای برای استفاده از این قابلیتها وجود داشت، حتی در شرایط تحریمی، امکان بهبود اوضاع اقتصادی فراهم بود. افت بازده صنایع مختلف ما، ارتباطی با تحریم ندارد.
شاه ویسی تصریح کرد: ایران جزو ۵ کشور لوکال کانتری بوده و در نوار طلایی جهان و نیز در هاب منطقهای ۶۱۰ میلیون نفری قرارگرفته، و حداقل ظرفیت اقتصادی که کشورهای منطقه میتوانند با یکدیگر برقرار کنند برای اقتصاد ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد بود، چرا دامنه صادرات غیرنفتی ما در سال ۱۴۰۰ با دامنه صادرات غیرنفتی ایران در سال ۱۳۹۲ مساوی است؟ چرا تولید خودرو در سال ۱۴۰۰ به حدود نصف میزان تولید خودرو در سال ۱۳۹۰ رسیده است؟ چرا در سال ۱۴۰۰ نرخ تولید متوسط مسکن به یک/سوم کاهشیافته است؟ چرا ترخیص کالا از گمرکات انجام نمیشود؟ چرا مطالبات بانکها از اشخاص و مطالبات سازمان مالیاتی کل کشور استمهال میشود؟ چرا فضای کسبوکار آزادسازی نمیشود؟ چرا محیط کسبوکار دچار چالش شده و شاخصهای کلان را دچار از دست رفتگی کردهایم؟ چرا معیشت را در لبه تاریکی قرار دادهایم و بهبود وضعیت معیشت مردم را به توافق گرهزدهایم؟ این بهانهها دیگر بهایی ندارد. دل بستن به آمریکا موجب ضرر است. میتوان با تکیهبر ظرفیتهای اقتصادی درون و فرصت سازی دیپلماسی با کشورهای منطقه، میتوان در طی ۲ سال، ظرفیت تولید ملی، صادرات غیرنفتی، اشتغال و افزایش سهم خانوارها از تولید را بیش از ۱۰۰ درصد افزایش داد. مشروط بر آنکه عزمی برای بهبود وضعیت اقتصادی وجود داشته باشد و معیشت مردم، تلهای برای برجام نباشد. بازی بین بانک مرکزی، وزارت صمت، وزارت جهاد و وزارت اقتصاد، دچار چالشی بنام عدم توزیع بهینه کالا و خدمات در بازارها شدیم. این مشکل ریشه در ضعف مدیریتی دولت دارد. وقت آن رسیده که در کنار یک تعامل سازنده بر اساس جریان برد_برد، به توانمندیهای داخلی هم تکیه کنیم تا با یک برنامهریزی صحیح و جدید مبتنی بر ارتقای سهم مدیریت عمومی در داخل و از همه مهمتر، اعتماد به ظرفیت بخشی اقتصاد صورت بگیرد تا بتوان به بهبود وضعیت اقتصادی ایران، دلخوش کرد.
- بیشتر بخوانید: