جیک جیک مستون مسوولان و زمستان مردم
به گزارش بورس نیوز، امروز سیمان داغ ترین بحث بین مسوولان و تحلیلگران و سهامداران بود. در چند هفته گذشته محصول صنعت خاکستری افزایش قیمت چشمگیری داشته و آقایان در بهارستان اعلام کرده اند که گزارش این گرانفروشی را به دستگاه قضا خواهند داد! حال آنکه دوستان سیمانی هم پیغام داده اند "آن زمان که جیک جیک مستون مسوولان بود باید فکر امروز را می کردند. ذخیره کافی که نداریم هیچ؛ با این قطعی برق، به ازای هر ۲ هفته قطع برق باید ۴۵ روز تولید کنیم تا جبران خاموشی کوره ها شود. بعد هم اینکه کوره سیمان، دیگ آش خاله خانم مسوولان نیست که صبح خاموش کنیم و شب، شعله زیرش را زیاد کنیم! حالا این ها به کنار، آقایانی که گزارش گرانفروشی ما را تهیه می کنند، بد نیست قبل از تهیه هر گزارش سری به بازار بزنند. کِی چند هفته پیش سیمان ۱۵ هزار تومان بوده که ما خبر نداشته ایم..."
مملکت داری به روش کدخدای جیبوتی
اما فارغ از تلاش دوستان بهارستان برای کشاندن سیمانی ها پای میز قضا، تلاش این دوستان در تشدید فیلترینگ هم جالب توجه است! در شرایطی که دنیا به دهکده ای جهانی تبدیل شده، ما هر روز دنبال محدودیتی تازه هستیم. فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ و... در وضعیتی که خیلی از اقشار ضعیف از این محل چندرغاز درآمد دارند، کار عادلانه ای نیست. اما چه کنیم که مثل همیشه بعضی آقایان از سوراخ سوزن رد می شوند و از در دروازه عبور نمی کنند! آنقدر درگیر فیلترینگ و محدودسازی فضای مجازی هستند که یادشان رفته این کشور مشکلات عظیم تری مثل کمبود برق و آب و گاز و واکسن و هوا و نان دارد!
پس دلار ۴۲۰۰ تومانی اش کو؟
گفتیم گرانی سیمان، یادمان آمد بعضی صنایع ارز دولتی می گیرند، باز هر روز گران می کنند! کافی است سری به داروخانه ها بزنید و ۲ ، ۳ بسته قرص و شربت مسکن و انتی بیوتیک و سرماخوردگی بگیرید و قیمتش را با قیمتی که مثلا ۲ سال پیش بابت همین چند قلم پرداخت می کردید مقایسه کنید، تا مخ تان سوت بکشد و بپرسید پس دلار ۴۲۰۰ تومانی اش کو؟؟!
مدیریت بی بدیل منابع ارزی
اقتصاد ما، اصلا اقتصاد ضعیفی نیست. فقط بعضی ها عُرضه ندارند پول در بیاورند! مهم نیست که خیلی ها نان شب شان را به زور تامین می کنند و دغدغه اجاره خانه و کرایه تاکسی دارند؛ مهم این است که به لطف مدیریت بی بدیل آقایان، منابع ارزی به بهترین نحو ممکن مدیریت شده و بیسکوییت های ۱ الی ۱.۵ میلیون تومانی به حد کافی به بازار سرازیر شده و لاکچری بازها، امکان خرید بیسکوییت خارجی هم دارند. به هر حال آقازاده هایی که خودروی چند میلیاردی سوار می شوند، باید تنقلات میلیونی هم میل کنند. صدایتان هم در نیاید که دوستان در بهارستان این جور مواقع، خوابند.
زود قضاوت نکنید
رفیق تاکسیران مان که راهی ملاصدرا شد، خیلی ها گارد گرفتند که تخصص کافی ندارد! اما خدا را شکر که در مدت کوتاهی نشان داد تخصص که دارد هیچ، آماده تحول هم هست! فقط فرموده قبل از هر کاری باید نام شرکت من را عوض کنید تا سلول های خاکستری مغزم فعال شده و تصمیمات جدیدم را اعلام و اجرا کنم! حالا قرار شده نام شرکت اطلاع رسانی و خدمات عوض شود! صبر کنید ببینیم نام پیشنهادی ایشان چیست، شاید فهمیدیم چه در سر دارد! شما هم یاد بگیرید بیخود قضاوت نکنید و به سوابق قبلی یک مدیر گیر ندهید. مدیریت در کشور ما فقط نیاز به رابطه دارد که خوشبختانه این بزرگوار به واسطه دوستی دیرینه با "رئیس کل"! از این حیث مشکلی ندارد.
نوید پایانی
و اما خبر خوب پایانی اینکه نقدینگی از مرز ۳۷۰۰ همت عبور کرد و دوستان اقتصاددان مان در اتاق ایران، نوید یک تورم وحشتناک را دادند!
