جل الخالق؛ کوآلا ها هنوز نفس می کشند

به گزارش بورس نیوز، امروز در حالی بازار سبز بود و به در چند میلیمتری قله ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی قرار گرفت که از بهارستان خبر رسیده مجلسی ها پرونده وزیر سابق باب همایون را به خاطر بورس و انتصاب رییس پر حاشیه دوران صعود، به قوه قضاییه فرستاده اند! به هر حال مستاجران قبلی پاستور شاهکار کردند و با رشد ۸ برابری نقدینگی، اقتصاد کشور را درگیر دالان پر پیچ و خمی کردند که بوی تورم رکودی اش همه جا را گرفته! در بازارهای کالایی و مسکن هم هر روز طوری قیمت ها جهش می کند که چشم به هم بزنید، جا مانده اید‌. با این وضعیت گل و بلبل، منطقی است که بورس هم جوانه کند...

ساکنان دیدار شمالی اما امروز خیلی پرکار بودند و بعد از یک سال منفی و قفل صف فروش سهم های کوچک، تصمیم گرفتند تغییراتی در مقررات بازار پایه اعمال کنند و حجم مبنا را به نیم درصد سرمایه پایه شرکت رساندند! هر چند خیلی دیر بود؛ ولی همین که این دوستان اندکی حرکت کردند و خیال مان راحت شد که نفس می کشند و هر از چند گاهی هم قدمی بر می دارند، جای شکر دارد.

روزگاری عرضه های اولیه حکم شکلات داشت و برای کشاندن مردم به بورس، وعده عرضه اولیه می دادند. اگر هم کسی می گفت تازه وارد هستم و نمی دانم چه سهمی بخرم، توصیه می کردیم عرضه اولیه بخر که تضمینی، حداقل ۲۰_۳۰ درصدی برایت دارد. با ورود سیل سهامداران جدید به بازار، عرضه اولیه ها مثل برف اخر زمستان، هی آب رفت و کم و کمتر شد؛ ولی باز دل خوش کنکی بود که شاید چند دانه سهم نصیب سهامداران شود. بماند که اکثر عرضه های یکسال گذشته نیز طوری قیمت گذاری شده بود که هیچ سودی برای سهامدار نداشت. ولی اهالی ملاصدرا اخیرا فسفر سوزانده (یا شاید هم با وعده ای، اغفال شده اند) و تصمیم گرفته اند عرضه اولیه فقط به حرفه ای های واجد شرایط بدهند! ما و شما که قطعا نه حرفه ای هستیم و نه واجد شرایط؛ اما این روزها مدام فکر میکنیم چه حسابی است که هر جا جلوی رانتی را می گیریم، چند روزنه جدید برای رانت خواران باز می شود؟! کاش این بازار یک خانه تکانی اساسی می کرد و برخی مدیران با فراست!، بازنشسته می شدند.

اهالی پاستور این روزها دنبال چیدمان کابینه هستند و ترکیب مورد نظرشان را هم انتخاب کرده اند. اما بعضی دوستان هنوز مهر حضورشان در پاستور خشک نشده، راهکارهایی برای حمایت از صنایع و بازارها داده اند که فقط باید گفت "جل الخالق"! مثلا یکی از همین بزرگواران گفته به لبنی ها وام بدهید تا قیمت لبنیات، کاهش یابد! لبنی ها هم دادشان درآمده که وامی که باید چهار روز بعد، یک چیزی هم روی آن بگذاریم و دو دستی تقدیم بانک کنیم، به چه درد ما میخورد؟ چطور پتروشیمی هایی که مالک آن خودتان هستید، به دلار و قیمت های جهانی گره خورده و به ما اجبار می کنید با قیمت دستوری بفروشیم؟ اصلا چطور ممکن است وام باعث کاهش قیمت تمام شده شود؟ دستور اگر خوب است که از خودتان شروع کنید...