سید محمدامین حسینی کارشناس حقوقی بازار سرمایه در یادداشتی برای بورس نیوز نوشت:
در قانون بازار اوراق بهادار در بند ۸ از ماده ۱ برای اولین بار حرف از بازارهای خارج از بورس به میان آمد. در این بند بازارهای خارج از بورس این چنین تعریف گردید: «بازارهای خارج از بورس: بازاری است در قالب شبکه ارتباط الکترونیک یا غیر الکترونیک که معاملات اوراق بهادار در آن بر پایه مذاکره صورت میگیرد.» در ادبیات رایج به بازارهای خارج از بورس، Over-the-counter گفته میشود که مخفف آن OTC است.
اما سوال این است که چرا در بازار سرمایه کشورهای مختلف به دنبال ایجاد بازارهای خارج از بورس رفتهاند؟ چرا نیاز بود در کنار بورس یک سری از بازارهای خارج از بورس داشته باشیم؟ اساسا تفاوت میان بازار بورس و بازارهای خارج از بورس در چیست؟ آیا در کشورما به تفاوتهای میان بازار بورس و بازارهای خارج از بورس توجه شده است؟
در ایران علی رغم اینکه در بند ۸ از ماده ۱ قانون بازار اوراق بهادار عبارت بازارهای خارج از بورس آمده است، اما در عمل فقط یک بازار خارج از بورس داریم که آن هم شرکت فرابورس میباشد. این مساله که فقط یک شرکت مجوز بازار خارج از بورس را داشته باشد، یک نقد جدی است. پس وقتی در ایران میگوییم بازارهای خارج از بورس تنها مصداق عینی و خارجی آن شرکت فرابورس است.
در دنیای امروز هر نهادی که شکل گرفته در پاسخ به یکی از نیازهای مهم انسان در امورات مختلف اقتصادی، تجاری، اجتماعی و قضایی و... بوده است. به عنوان مثال بازار سرمایه شکل گرفت تا تولیدکنندگان نیازمند به سرمایه بتوانند سرمایههایشان را از اشخاصی که انباشت سرمایه مازاد دارند، تامین نمایند. بانک، دادگاهها، پلیس، بیمه و... همه در پاسخ به نیازهای مختلف بشر بودند. طبیعتا بازارهای خارج از بورس در پاسخ به یک نیاز مشخص به وجود آمدهاند. آن نیاز این بود که برخی از تولیدکنندگان شرایط ورود به بازار بورس را نداشتند.
یا اینکه تمایلی به طی کردن مراحل پیچیده و دشوار پذیرش در بورس نبودند بلکه میخواستند خیلی سریعتر و آسانتر با دارندگان سرمایه مازاد ارتباط برقرار کنند. از طرف دیگر دارندگان سرمایه نیز تمایل داشتند به جای دایره انتخاب محدود از میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس، بتوانند به دایره انتخاب وسیعتری دست پیدا کنند. به عبارت دیگر سرمایه داران به دنبال تنوع در انتخاب سهام بودند و تنوع موجود در بازار بورس برای آنان کافی نبود. هرچند سرمایه داران به خوبی میدانند شرایط و ضوابط دقیق و دشوار پذیرش شرکتها در بورس باعث کاهش ریسک آنها میگردد، اما آنها به دنبال فرصتهای انتخابی بودند که هرچند به دلیل نداشتن شرایط و ضوابط پذیرش در بورس، ریسک سرمایه گذاری در آنان بیشتر است، اما از سوی دیگر ممکن است سود بیشتری نیز داشته باشند.
این نیاز متقابل در سرمایه گذاران و تولیدکنندگان نیازمند به منابع مالی باعث شد تا بازارهای خارج از بورس شکل بگیرند.
با نگاهی به بازار نزدک بعنوان مهمترین بازار خارج از بورس در آمریکا متوجه میشویم اهداف فوق به خوبی تامین شده است. اما فرابورس ایران در تحقق این اهداف موفقیت چندانی نداشته است. هرچند شرایط پذیرش نسبت به بورس کمی تسهیل شده، اما همچنان فرایند طولانی پذیرش وجود دارد.
از سوی دیگر انحصار بازارهای خارج از بورس در شرکت فرابورس باعث گردیده فضای رقابتی برای ایجاد بازارهای متنوع بسته شود. امروزه ما شرکتهایی با مارکت کمتر از صد میلیارد تومان را به ندرت در فرابورس میبینیم. این مساله نشان میدهد فرابورس در جذب شرکتهای متوسط و کوچک ناموفق بوده است درحالی که یکی از اهداف بازارهای خارج از بورس حضور شرکتهای کوچک در این بازار است.
جمیع مطالب فوق ضرورت بازنگری در بازارهای خارج از بورس و فرابورس را نشان میدهد. فرابورس نباید شعبه دوم بورس یا جایی شبیه به آن باشد. بلکه باید به معنای واقعی کلمه یک بازار خارج از بورس باشد که بتواند اهداف بیان شده در یادداشت را تامین کند.