"بورس" و هزاران سوال؛ آیا به آینده خوشبین هستید
به گزارش بورسنیوز ، بازارسرمایه پس از سقوط بزرگ از قله بالای ۲ میلیونی شاخص کل، هیچ روز خوشی را برای حقیقیها رقم نزد و تنها حقوقیهای شرکتی، نهادی و بنیادی بودند که مانند گرگ زمستان در دل کوه بهجان نقدینگی میافتادند و بسیاری از حقیقیها نهتنها خیری از نقدینگی ندیدند بلکه پرتفوی آنها چندین گام از شاخصکل نیز عقبتر افتاده است و این سرمایهگذاران مانند بمبساعتی که هر لحظه امکان خروج از بازارسرمایه و مهمترین فضای سرمایهگذاری را دارند، دیگر تحمل سرخی بازار را ندارند.
دلایل این اتفاق تلخ و اینکه چه زمانی شیرینکامی به بورس بازمیگردد و همه اهالی بازار میتوانند بر سر یک سفره بنشینند را با یکی از اهالی قدیمی بازارسرمایه بررسی کردیم.
در همین راستا بورسنیوز گفتوگویی را با فردین آقابزرگی کارشناس و پیشکسوت بازارسرمایه انجام دادهایم که به شرح زیر است:
در این مطلب میخوانید:
|
چرا بازارسرمایه بدون تاثیر از اخبار خوش، تنها تن به هیجانات میدهد
آقابزرگی: فکر میکنم یکی از ریشههای اثرگذاری که این ذهنیت را برای ما به وجود آورد که چرا حرکت خاص مثبت یا منفی در بازار نمیبینیم و با تزریق اطلاعات مثبت از جمله گزارش ۹ ماهه صنایع و شرکتها کمترین تاثیر روی قیمت سهم گذاشته شد، به رشد بیش از اندازه سال ۹۹ برگردد که در اثنای ورود اطلاعات جدید و کنترل نوسان قیمت و شاخص از سوی مراجع مربوطه به نوعی تعادلی بین ورود اطلاعات مناسب به شرکتها و صنایع و از سوی دیگر نگرانی از یک دوره جدید شکل گیری دور هیجانی و افزایش گونهای از مدیریت شاخص و قیمت دارد صورت میگیرد.
اما یکی از دلایل اینکه چرا با درنظرگرفتن اینکه نسبت به ابتدای سال ۹۹ مثلا ۷۰ درصد از شرکتهای ما بیش از ۵۰ درصد اصلاح منفی داشتند و در مقابل ۳۰ درصد از شرکتهای ما به صورت افزایشی حرکت کردند، کنترل قیمت و شاخص است.
از عوامل دیگر میتوان گفت که یکی از معیارهای اصلی در سال ۹۹ ریشه و اساس تفکر و تحلیل اغلب کارشناسان این بود که با دید ارزش جایگزینی، ارزش روز دارایی به نظام سودآوری و استمرار در وضعیت عملکرد شرکتها نگاه میکردند.
نقطه مقابل نه به حالت حاد ۹۹ و نه به وضع حال حاضر است. یعنی آنچنان جوانب احتیاط رعایت میشود که P/E ما از ۳۴ تا آستانه ۷ کاهش پیدا کرده و انتظار بر این است که باید تحولی در فضای شادابی بازار ما ایجاد شود. P/E فوروارد ما نیز به همین شکل بسیار بسیار متفاوت از سال ۹۹ بود.
دلیل آنکه حجم معاملات به طرز خیلی عجیبی کاسته شده است، چیست ؟
آقابزرگی: به طور واقعی یک دوره گذار در سال ۱۴۰۰ داشتیم. ۲ درصد بازدهی که در حال حاضر شاهد هستیم نشان از تکرار وقایع گذشته در بازار سرمایه است. هرگاه دو سال پیاپی ۹۸ و ۹۹، ۱۸۷درصد و در پی آن ۱۵۵ درصد بازدهی در سال ۹۹ به طور متوسط سال راکدی را ما میبایست داشته باشیم که تا این لحظه هم به همان نتیجه رسیدیم.
بنابراین فکر میکنم به این دلیل دو دسته از فروشندگان که باعث میشوند حجم معاملات کاهش پیدا کند و عدهای که با زیان هنگفتی مجالی برای فروش ندارند یعنی به واسطه ضرر مضاعفی که خواهند کرد از گردونه عرضه خارج شدند. گروه دوم کسانی هستند که در نیمه دوم سال جاری وارد شدند و انتظار بازدهی مناسب دارند. به همین دلیل عرضه کنندهای نداریم. از نظر من متاسفانه حجم وسیعی از نقدینگی از بازار سرمایه به بهانه صرف در بازار بدهی توسط نهادها و سازمانهای وابسته به دولت، بانکها مستقیم و غیرمستقیم وابسته به دولت این نقدینگی از بازار سرمایه خارج شده است.
آیا باید برای بازاربدهی و سرمایه مرزبندی داشت؟
آقابزرگی: بعضی از کارشناسان به این نظر خرده میگیرند و اظهار میکنند که بازار بدهی مخاطب و بازار سرمایه هرکدام مخاطب خاص خود را دارد. درحالی که این طور نیست. وقتی به صورت دستوری به نهادها و بانکها چه به منظور اجرای عملیات بازار باز و چه کنترل نرخ بهره بین بانکی وقتی منابع در اختیار خود را صرف خرید اوراق میکنند آن منابع از گردونه تقاضا برای خرید سهام خارج میشود. ضمن اینکه در حال حاضر علی رغم منابع هنگفتی که برای جلوگیری از اصلاح و افت قیمتها صرف شد، وقتی بهره بین بانکی و نرخ موثر اوراق بدهی که دارد معامله میشود بیش از ۲۴ درصد است؛ مسلما باید آثار آن را به طور معکوس در بازار سر مایه ببینیم. ما اگر هرگونه مقاومتی برای جلوگیری از این تعادل انجام دهیم به نتیجه نمیرسد و اگر هم نتیجهای داشته باشد همان طور که در ابتدا گفتم به نوعی سطح عمومی قیمتها و نوسان برای پیشگیری از وقایع سال ۹۹ و بازکردن فضای ممکن برای معاملات حتی در بازار ثانویه برای اوراق بدهی دارد کنترل میشود.
انتظار ندارم مثل زمانی که قیمتها بیش از اندازه افزایش پیدا میکرد، الان هم در همان مقطع باشیم و انتظار نباید داشته باشیم که بعد از یک اصلاح منفی یا رکود، بلافاصله یک حرکت شارپی در جهت مثبت داشته باشیم. درست مثل ظروف مرتبطه که بازارها در اقتصاد به هم مرتبط هستند.
بازار سرمایه از سایر بازارها با اختلاف قابل توجهی عقب است و این فاصله جبران خواهد شد. در آینده نزدیک فکر میکنم بین بازه زمانی ۳ تا ۶ ماه آینده خلا عقب ماندگی بازار سرمایه از سایر بازارها به دلیل تطبیق ارزش ذاتی و ارزش روز معاملاتی اغلب صنایع و سهام شرکتها جبران شود. هرچند مسئولین نگران هستند که اگر فضای بازار به نفع تقاضا تقویت شود شاید به راحتی نشود بازار را کنترل کرد. اگر دامنه نوسان قیمت و نگرانی خاصی از افت یک روزه و چندروزه و یا افزایش را نداشته باشیم بازار به صورت خودانتزام تعادل خود را به دست میآورد.
عملکرد حقوقیها بهگونهای بوده که انگار آنها، از بازارسرمایه جدا هستند و تنها بهنفع خودشان نه کلیت بورس ماهیگیری میکنند!
آقابزرگی: اغلب کارشناسان و فعالان بازار خط مرزی بین حقیقی و حقوقیها قائل میشوند. اغلب حقوقیها ذینفعان و سهامدارانی مشابه اشخاص حقیقی تلقی میشوند. مثل کدهای PRX سهامداران صندوقهای بازنشستگی و یا شرکتهای سرمایه گذاری که سهامداران شان طیف وسیعی از سهامداران خرد هستند.
به نظر من باید اصل و اساس فعالیت در بازار سرمایه را انتفاع و سودآوری شرکتها و اشخاص و فعالان در نظر بگیریم. نمیتوانیم به شخصی اعم از حقوقی و حقیقی تکلیف کنیم که در قیمت بالا مثلا بخرد و در قیمت پایین عرضه کند. هرگونه تکلیف به اشخاص مشابهت بسیار زیادی به موضوع قیمت گذاری دستوری دارد. نمیشود بازار را به صورت دستوری حرکت داد.
در یک نقطه ثابت با اطلاعات مشابه در وضعیت حال عدهای خریدار و عدهای هم فروشنده هستند. فروشنده و خریدار براساس استراتژی خودش حرکت میکند، اما اگر حقوقیها منابعشان را صرف کنترل بازار و نظام خرید و فروش در اوراق بدهی کنند ما یک فضای ساختاریافته را برای قیمت گذاری دستوری در بازار ایجاد میکنیم. این نه تنها پاسخ مناسبی نداد بلکه فضاهای خیلی آلوده و پرابهامی را در پی داشته است.
مثلا دو نماد اثرگذار در گروه صنایع فلزی که تا یک هفته پیش مورد توجه حقوقیهایی بود که دست اندرکار کنترل شاخص و قیمت بودند به یکبار سیستم کنترلی را کنار گذاشتند و شاهد کاهش قیمت این دو نماد بودیم. این گونه کارها نظام تحلیل را تحت الشعاع قرار میدهد. اگر قرار است که متغیری اثر مثبت و منفی بگذارد و ما مقاومت کنیم و این اثر را به هر دلیلی خنثی کنیم روند طبیعی بازار از بین میرود و این مساله به منزله رهاکردن بازار به حال خودش تلقی نمیشود و این ذات بازار است.
ما دامنه نوسان داریم که به صورت قانونمند میتواند حرکت کند. اما اگر به هر دلیلی اصرار داشته باشیم که این موضوع را محدود کنیم متاسفانه به نتیجه حال حاضر میرسیم که سهامداران خرد و سهامدارانی که از سال ۹۹ آمدند در عین ضرر زیادی که متحمل شدند مجبور شدند از بازار خارج شوند. خودمان با این سیستم سهامداران خرد و سهامدارانی که میتوانند حامی قابل توجهی برای بازار سرمایه باشند را به دست خودمان از بازار خارج میکنیم. موضوع سفته بازی و تخلفات احتمالی موضوعاتی هستند که مراجع میتوانند ورود کنند و این مسائل را بررسی کنند. اما به خاطر اتفاقات جزئی و احتمالی نباید بازار سرمایه را از شکل طبیعی خودش خارج کنیم.
عملکرد و رفتار حقوقیها، ناشی از تضاد منافع در بین حلقه مدیریتی کلان بازارسرمایه نیست؟
آقابزرگی: اصول حاکمیت شرکتی و رعایت تضاد منافع بین ناشرین و ... یک سیستم ناظر بالای سر خود دارد که براساس قوانین وظایف نظارتی مقامات مربوطه است. ما میتوانیم یا از طریق اعمال مقررات و قوانین بسیار بازدارنده این فضا را تغییر دهیم و کنترل کنیم و یا به صورت اصولی و بنیادی سیستم را طوری مستقر کنیم که امکان دخل و تصرف و بهره برداری به نفع عدهای خاص نباشد.
بخش دیگر که از نظر بنده بنیادی محسوب میشود افزایش سهام شناور آزاد شرکتها و خارج کردن کنترل و تکثر افزایش حجم معاملات است. هیچ شخص حقیقی و حقوقی نمیتواند برنامهای برای تغییر حرکت و روند قیمت سهام شرکتها به دلیل گستردگی کف عرضه و تقاضا قابلیت رخنه کردن داشته باشد.
آیا قوانین گذشته نمیخواهد تضاد منافع را از بین ببرد
آقابزرگی: اخیرا در بدو پذیرش شرکتها در بورس و فرابورس نظامی گذاشتند که سهامدار حتما تعهد داشته باشد عرضه مربوطه ۲۵ تا ۳۰ درصد را عرضه کند. با روشهای مختلفی از طریق انتقال سهام سهامداران همان شرکتهایی که سهام شناور آزاد ندارند به یونیتهای صندوقهای بازارگردانی که مکلف هستند با آن کار کنند این اولین قدم برای تضمین گرفتن و افزایش سهام شناور آزاد است که به صورت درونزا از احتمال وقایعی که برخی به نفع خود استفاده خاص کنند جلوگیری کند.
البته ناگفته نماند که این قدر قوانین و مقررات به صورت مضاعف آنچنان افزوده شده که در حال حاضر واقعا بازدارنده است.
یعنی خود ناشر، مدیران ناشر، مقام ناظر، بازارگردان اسیر اجرای مقرراتی میشوند که بی دلیل وضع شده است. ما الان صندوقهای بازارگردانی داریم که درصد قابل توجهی از سهام پذیرش شده در بورس و فرابورس را دارند اما؛ در عین حال کمترین نقش را در فرایند شکل گیری کامل طرف عرضه و تقاضا ایفا میکنند. این مساله قابل پیگیری است. مثلا همین شستا تعداد شرکتهای زیادی در بورس و فرابورس دارد که سهام شناور آزاد مناسب یا بازارگردان مناسبی ندارد. در این فضا چگونه ما نباید روشی که در جهت افزایش سهام شناور آزاد است را برای شرکت اصلی به کار بگیریم. این یکی از ایراداتی است که به مقام ناظر بر میگردد و قابل مشاهده و کنترل است.
انتقاد دیگر اهالی زیستبوم بازارسرمایه، عملکرد نظارتی بر بورسهاست
آقابزرگی: موارد ناهماهنگ و ناخوشایند و بعضا مورد اعتراض بعضی از فعالان بازار حتی بعضی از نهادهای مالی از عملکرد مقام ناظر به وضوح دیده میشود که تا زمانی که این ساختار تحت تاثیر نگاه کنترلی و در حقیقت در چارچوب همان مقوله قیمت گذاری دستوری باشد شاید کمتر شاهد روند طبیعی و معقولانه واکنش ناظر بازار باشیم؛ یعنی آن عده که مسئولیت نظارت بر بازار را دارند خودشان قائل بر این مقررات هستند، اما نگاه کنترلی و انتظاراتی که به غلط از گذشته به وجود آمده مثلا هر زمان اتفاقی میافتد خارج از تشکیلات بورس و فرابورس تماس میگیرند و بورس را به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در کاهش و افزایش میشناسند، متاسفانه به مرور زمان تشکیلات داخلی و حرفهای نیز این موضوع را یکی از شرح وظایف خود شناخته و ما از چارچوب اصلی خارج میشویم.
مثلا در سال گذشته شاهد بودیم مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و ... انتظار دارند که جلسه اضطراری بگذارند و سازمان بورس تکلیف را برای افزایش و کاهش قیمت روشن کند. غافل از اینکه ممکن است دلیل بنیادی برای اصلاح مثبت یا منفی داشته باشد.
اگر به عنوان یک شخص حرفهای در یک سازمان، نهاد مالی و شرکت بورسی خودمان کار میکنیم فضای حرفهای مان باید حرف اول را بزند.
اگر ما میبینیم که اولین رکن و وظیفه سازمان بورس شفافیت، افزایش نقدشوندگی و حرکت به سمت کارایی بازار است باید با هر گونه مانع مخالفت کنیم. به همان دلیل که دو سال پیش یکی از روسای سازمان بورس به دلیل اعتقاد به فضای حرفهای حاکم بازار با مقام بالادست خود اختلاف نظر پیدا کرد و از مسئولیت خود جابجا شد. این جزو بدیهیات است کسی که در شرکتهای بورس، فرابورس و... کار میکند این ادبیات را میشناسد، اما تعهد حرفهای حکم میکند که مدار و نوع حرکت خود را همیشه باید محفوظ و در چارچوب کارشناسی داشته باشند.
پایان بخش نخست