چالشهای صنعت انرژی و تأثیر آن بر صنایع بزرگ/ ناترازی برق و گاز چگونه اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد؟
الناز افشار مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری کارکنان صنعت برق در گفتگو با رسانه بورس نیوز، در خصوص رشد بازار و سقفشکنی شاخص بیان کرد: با توجه به رشد اخیر شاخص و شکستن سقف تاریخی آن پیشبینی میشد که سهامداران به اصلاح پرتفوی خود بپردازند و با دستبهدست شدن سهمها شاهد اصلاح کوتاهمدتی بازار باشیم کما اینکه پولبک شاخص به ناحیه شکسته شدن سقف تاریخی دور از انتظار نیست و باید به این نکته توجه کرد که اصلاح در کوتاهمدت نشانه ریزش سنگین نیست.
وی ادامه داد: در جامعه آماری مؤلفههای اقتصادی دیگر و مقایسه آن با شاخص کل از ضرورتهای تصمیمگیری فعالان بازار سرمایه است که باید مدنظر قرار بگیرد. با نگاهی به قیمت فعلی دلار و حذف ارز نیما و ارزش جایگزینی و ناترازیهای مالی دولت هنوز هم اعتقاد دارم بازار سرمایه ارزانترین بازار در بین رقبای خود بوده و اینکه بعد از رشد اخیر کمی نیاز به اصلاح داشته باشد امری بسیار طبیعی خواهد بود و با توجه به حرکت به سمت تکنرخی شدن ارز و انتشار اخباری، همچون افزایش نرخ ارز تسعیر شرکتها از دلاری نیمایی به ارز توافقی را هم میتوان یکی از عوامل محرک رشد بازار دانست.
"نهاد نظارتی بازار پول برای کاهش مؤثر نرخ بهره و اوراق دولتی پیش رو چراغ سبز نشان داده است و یکی دیگر از نگرانیهای اهالی بازار سرمایه در حال مرتفع شدن است. این نشانهها حاکی از چشمانداز مثبت و ادامهدار بودن روند صعودی در بازار سرمایه است."
افشار ارزیابی خود از بازار سرمایه در شرایطی که جنگ و تحولات منطقهای وجود دارد، شرح کرد: بازار سرمایه همچنان در سایه ریسک تحولات منطقه قرار دارد، اما با توجه به اینکه تحولات زیادی را در منطقه در چندماهه اخیر شاهد بودیم بازار دیگر از این تحولات شوکه نمیشود و سرمایهگذاران با ترس کمتری در بازار فعالیت میکنند که حجم بالای معاملات این موضوع را تصدیق میکند.
وی در خصوص تأثیر ارز توافقی بر پتروشیمیها و فلزیها عنوان کرد: گروه پتروشیمی بهطور تقریبی در حدود ۳ میلیارد دلار سود خالص، گروه آهن و فولاد در حدود ۴ میلیاد دلار و فلزات گرانبها سودآوری در حدود ۲ میلیارد دلار دارد که با حذف دلار نیمایی و جایگزینی ارز توافقی یقیناً تأثیر بسزایی را در سودآوری این دسته از شرکتها در سال مالی بعد تجربه خواهیم کرد. درواقع تا به امروز رانت مابهالتفاوت قیمت دلار نیمایی و بازار آزاد در جیب دلالان میرفت و با رویکرد جدید این عایدی نصیب خود شرکتها خواهد شد و باید توجه داشته باشیم که این شرکتها هم از رشد نرخ ارز و هم رشد قیمتهای جهانی میتوانند منتفع شوند و این دو متغیر ریسکهای هم را میپوشانند و ریسک کاهش سودآوری شرکتها را نیز کاهش میدهند.
الناز افشار دربارهی تأثیراتی که ناترازی انرژی بر صنایع بزرگ و حساس میگذارد توضیح داد: سیاست خاموشی به صنایع بزرگ، شاید آسانترین و راحتترین راه برای مدیریت بحران برق و گاز در شرایط اضطرار باشد، اما پرهزینهترین راه نیز هست. چرا که این اقدام آسیبهای سنگینی به اقتصاد زده و قیمت محصولات مهمی همچون میلگرد، ورق، آهن، سیمان و... را افزایش خواهد داد و بالتبع آن افزایش تورم بخشی را به دنبال خواهد داشت.
قطع برق میتواند آسیبهای جدی به تولیدکنندگان فولاد، سیمان، پتروشیمی و ... وارد کند. اولین و مهمترین آسیب، توقف تولید است. کارخانهها برای تولید محصولات خود نیاز به انرژی مداوم دارند و هرگونه قطع برق میتواند باعث توقف خطوط تولید شود. این توقفها میتواند هزینههای بالایی برای تولیدکنندگان داشته باشد. توقف تولید نهتنها به کاهش درآمد منجر میشود، بلکه میتواند قراردادهای موجود را نیز تحت تأثیر قرار دهد و موجب از دست رفتن مشتریان شود.
وی ادامه داد: از طرف دیگر، کاهش کیفیت محصولات را میتواند به دنبال داشته باشد. برای مثال فرآیند تولید فولاد نیازمند کنترل دقیق دما و فشار است و قطع برق میتواند باعث عدم تعادل در این فرآیندها شود. این عدم تعادل میتواند منجر به تولید محصولات باکیفیت پایینتر و درنتیجه کاهش ارزش آنها در بازار شود. کاهش کیفیت محصولات میتواند به از دست رفتن اعتماد مشتریان و کاهش سهم بازار منجر شود.
همچنین، قطع برق میتواند باعث آسیب به تجهیزات کارخانه شود. بسیاری از ماشینآلات و تجهیزات صنعتی بهگونهای طراحیشدهاند که نیاز به برق پایدار دارند و قطع ناگهانی برق میتواند باعث خرابی یا کاهش عمر مفید آنها شود. تعمیر یا تعویض این تجهیزات هزینههای بالایی را به تولیدکنندگان تحمیل میکند. بهعلاوه، هزینههای نگهداری و تعمیرات غیرمنتظره میتواند بودجههای تخصیصیافته برای توسعه و بهبود تولید را تحت تأثیر قرار دهد.
درنهایت، قطعی برق و گاز یک چالش جدی برای صنایع است که تأثیرات گستردهای بر تولیدکنندگان و قیمت محصولات آنان دارد. نوسازی زیرساختهای برق و مدیریت بهینه مصرف انرژی میتواند گامی مؤثر در جهت کاهش مشکلات ناشی از قطعی باشد.
متاسفانه شرایط اقتصادی برای مردم بسیار دشوار شده و این موضوع امنیت مردم و کشور را تهدید می¬کند.
از طرفی اگر قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی بالا رود ، مردم متحمل فشار اقتصادی میشوند، اما از سوی دیگر، اگر قیمت گذاری به همین روش کنونی بماند، فشار اقتصادی و آسیب آن برای مردم و کشور بسیار بیشتر است ( مثلا سالهای 76 تا 84 با اینکه، قیمت بنزین به قیمت جهانی یعنی حدود 1 دلار نزدیکتر بود، اما تورم، کمتر و اوضاع اقتصادی بهتر بود ).
تعیین دستوری قیمتها ( در اقتصادهای کشورهایی مانند ایران، کوبا ونزوئلا و ...) ریشه اصلی مشکلات است و نتایج زیر را دارد:
۱- قیمت دستوری باعث کاهش تولید و درآمد و مشکلات اقتصادی شرکتها و همچنین کسری بودجه دولت ، تورم و بیکاری و کم بودن حقوقها میشود. مثلا یک نانوایی یا هر بنگاه اقتصادی یا شرکتی که محصولش توسط دولت، بصورت دستوری تعیین میشود، نمیتواند به نیروی کار ، حقوق بالا بدهد.
۲- قیمت دستوری، باعث مصرف بسیار زیاد و اسرافگرایانه سوخت و منابع (بنزین، گاز، برق، آب و...) ترافیک، ناترازی سوخت، آلودگی شدید هوا در کشور و در نتیجه، خشکسالی و خشکی ذخایر آب و در نتیجه تهدید حیات در کل کشور میشود (افزایش بارندگی پس از هر دوره کاهش رفت و آمد و مصرف سوخت در سالهای 98 و 99 و عید نوروز سالهای گذشته استان تهران یکی از نشانه های این موضوع است)
اگر مردم میدونستن، تعیین دستوری قیمت انرژی توسط دولت و مجلس ( مخصوصا بنزین) ، چه آسیبهای وحشتناکی برای مردم و کشور داره (مشکلاتی که در متن بالا گفته شد و بدتر از همه خشکسالی که این مملکتو نابود میکنه ) دولت رو مجبور میکردن قیمتا رو به خود مردم بسپاره( عرضه و تقاضا در بازار)
پیشنهاد راه حل:
مهمترین عامل برای حل این مسائل، ایجاد انگیزه اقتصادی با آزادسازی قیمتهاست.
پیش نیاز همه اصلاحات اقتصادی و حل ناترازیها ، جلب اعتماد مردم است از راههای زیر:
۱- حذف بودجه عمومی نهادهای پر هزینه و غیر مولد مانند صدا و سیما و نهادهای مذهبی و...
۲- بستن مسیرهای قاچاق و رانت و فساد ( بویژه برای نهادهای قدرت )
۳- حذف هزینه های غیر ضروری خارج از کشور و بهبود روابط خارجی
۴- دریافت مالیات از همه نهادهای اقتصادی از جمله نهادهای حاکمیتی
۵- ارائه سهمیه سوخت و انرژی به همه مردم دارای کد ملی ( نه به بیگانگان و اتباع خارجی)
سپس انجام اصلاحات اقتصادی.
قیمت دستوری کالا و خدمات و سوخت، نابود کننده اقتصاد کشور و کسب و کار مردم است، بهترین راه حل برای آن، پرداخت سهمیه مستقیم سوخت و انرژی به مردم و سپس آزادسازی قیمت بر اساس عرضه و تقاضا و است. اینکار به سود همه مردم و دولت است و بسیاری از معضلات اقتصادی و زیست محیطی کشور را حل میکند.
در گام اول بدلیل حساسیت بالا روی بنزین، میتوان قیمت دیگر حاملهای انرژی را به تدریج آزادسازی سازی کرد و با سهمیه صرفه جویی شده بنزین توسط افراد (سهمیه بنزین در کارت بانکی افراد و خانوارها اعمال شود) ، هزینه های رفت و آمد و قبوض انرژی را پرداخت کرد. که انگیزه بالایی برای صرفه جویی همه حاملهای انرژی و بنزین (حتی بدون تغییر قیمت آن در مرحله اول) به همراه دارد.
تا زمانیکه قیمت سوخت و انرژی دستوری است، هیچگاه مصرف بهینه و استفاده فراگیر از انرژی پاک ( خورشیدی، بادی و ..) و سرمایه گزاری در وسایل نقلیه عمومی و تولید خودروهای بهتر اتفاق نخواهد افتاد ، نه توسط دولت و نه مردم ، و این موضوع تنها با واقعی سازی قیمت انرژی ( قیمت بین المللی و شناور وابسته به عرضه و تقاضا ) و پلکانی بودن آن ، قابل انجام است و هر کاری که اصلاح قیمت را شامل نشود ، عوامفریبی است. اگر این اصلاحات انجام نشود در آینده ای نزدیک ، قحطی و خاموشی بسیار شدیدتر خواهد شد و کشور را به سمت شرایط بسیار وخیم تر و فروپاشی می برد.
منابعی که متعلق به نسلهای آینده هم هست و از طرفی، مصرف آن باعث آلودگی و آسیب زیاد به محیط زیست و سلامت مردم و اقتصاد میشه، نباید رایگان در نظر بگیریم، اتفاقا خیلی هم قیمتش بالاست. بهتر نیست بجای سوزاندن اسرافگرایانه آنها در خودرو های تک سرنشین و دیگر مصارف غیر بهینه انرژی ، پول آنرا صرف ایجاد اشتغال و درآمد بالا و تقویت حمل و نقل عمومی برای مردم کنیم؟
البته لازمه این اصلاحات اقتصادی، اعتماد بین مردم و دولت هست.