ابوالفضل پورعرب: به خاطر بازی پینگپنگ با نیکی کریمی توبیخ شدم!
ابوالفضل پورعرب گفت: در اصل نمیخواهم کار بازیگری را انجام دهم و صحبتی هم که با آقای معیریان و سجادی برای کار انجام دادم در رو دربایستی ماندهام. من مانند یک ساعت زنگ زدهام که زنگهایش را زده است بنابراین ترجیح میدهم فیلم بسازم تا آنکه بازی کنم.
این بازیگر سینما در جدیدترین اظهارنظرش گفت: دغدغه من بازی نیست اما سینما هست و انشاالله اگر بشود، خودم فیلم میسازم. دلم میخواهد در جو بهتری و با آرامش کار کنم.
پورعرب درباره غیبتاش در سینما گفت: من نرفته بودم که بخواهم بیایم. در اصل این تعابیری بود که رسانههای زرد برای من کردند. بیتاثیر هم نبود که برخی تماس نمیگرفتند تا حتی حالم را بپرسند.
این بازیگر که شامگاه جمعه (14 شهریور ماه) در برنامه تلویزیونی هفت حضور پیدا کرد، ادامه داد: من به واسطه اجابتی که باید در برابر شما مردم داشته باشم، مقابل شما هستم و باید بگوییم که دعاهای شما مردم بود که مرا نجات داد، البته پزشک هم بسیار موثر است اما دعاهای شما نیز موثر بود و من از شما ممنونم.
او که مدتی از بیماری سرطان رنج میکشید، گفت: سه بار در بیمارستان بستری شدم که پزشکان برای سومینبار بیماری مرا خوش خیم اعلام کردند و خوشبختانه به خیر گذشت.
پور عرب درباره ادامه کارش توضیح داد: واقعا میترسیدم که کارم را شروع کنم. چون فیلمهایی که دیدیم آن چیزی نبود که من دوست داشته باشم. دههای که من وارد سینما شدم، دههای بود که باید باید به خواستگاری میرفتی و با پدر دختر دعوا می کردی تا تو را به خانهاش راه بدهد. در دههی دوم دختر و پسر یکدیگر را بیرون می دیدن، این سینمای مطلوبی برای من نیست چون تمام رسانهی ما اینترنت و کامپیوتر نیست. شبکه فیس بوک برای ما نیست.
این بازیگر ضمن اعلام اینکه صفحهای در شبکه اجتماعی فیس بوک ندارد، گفت: تا کنون 6 سایت به نام من است که من از هیچکدام شان خبر ندارم. سایت من صدا و سیماست و توقع دارم آن سازمان جواب مرا بدهد.
او ضمن انتقاد از انتشار خبر فوتش در صدا و سیما گفت: زمانی که در یک برنامه شرکت میکنم و خبر فوت من را در آن اعلام میکنند با وجود این همه دوست و آشنا در این سازمان برای من سوال پیش میآید. ما هم پدر، مادر، فرزند و ... داریم. هیچکس نگفت، که او سرطان دارد و هر کدام مثالی زدند، یکی گفت معتاد است، ایدز داشته و.... هیچکس این خبر را تکذیب نکرد. مقابل خانه به پسرم میگویند که پدرت فوت شده است! بچه من شوکه شد و خبر را تکذیب کرد که ای کاش این کار را نمیکرد و حداقل به ختم خودم میرفتم. واقعا این مسخره بازیها چیست؟
پور عرب گفت: من با خانم کریمی بعد از اجرای فیلمی در گچسر، پینگ پنگ بازی کردیم. فردای آن روز ما را مورد بازخواست قرار دادند! الان چه دههای است واقعا؟ سه دهه است که سینما این طور شده است. بعد میگویند چرا سینما نمیفروشد! تمام این اتفاقات من را متحیر کرده است.
بازیگرفیلم« نرگس» با انتقاد از دیالوگ این روزها در فیلمها گفت: زمانی من در یک فیلم از مرسی استفاده کردم، به من گفتند چنین چیزی قابل پخش نیست، لغت فرانسوی است اما امروز از دیالوگهایی مانند خفن، دورش بزن و ..... استفاده میکنند! این دیالوگها یعنی چه؟ این اصطلاحات اصلا برای ما نیست. به اعتقاد من سختگیریهای دوران ما به مراتب بهتر بود. یک مملکت این همه هنرپیشه و کلاس نمیخواهد. چرا برای فیلمبرداری ، صدابرداری و ... ثبت نام نمیکنند! چون میدانند این کارها نیاز به تجهیزات دارد.
او گفت: من هنرپیشه هستم و دلیل نمیشود زمانی که سنم بالا می رود بتوانم تدریس کنم. یک بار برای تدریس در دانشگاه از من دعوت شد. هر چقدر که با خودم فکر کردم به نتیجه رسیدم که آنها هم استاد نیستند چه برسد به من!
پورعرب در پاسخ به مجری برنامه که از او پرسید، چطور شد که ابوالفضل پور عرب سوپر استار سینمای ایران شد، گفت: زیرا آن زمان کسی نبود. یک روز پسری از پدرش پرسید، بابا فلان باغ برای ماست؟ پدرش گفت، امروز برای ماست. پسر گفت، یعنی چه؟ پدر گفت، امروز نوبت ماست. ما هم در کنار کسانی مانند مرحوم شکیبایی بودیم.
این بازیگر ادامه داد: با مردم رو راست بودیم و تلاش خودمان را میکردیم که فیلم بد نشود و نگویند بابت پول هر کاری را انجام دادهاند اما آن زمان آرتیست کم بود. مثلا آقای هاشم پور در یک سال هشت فیلم بازی میکردند و زمان جشنواره که میرسید، میگفتند پرکارترینها هستند، پرکارتینها نکته منفی بود.
او درباره خاطرهاش با فیلم «عروس» گفت: خدا رحمت کند نعمت حقیقی (فیلمبردار) را، او بزرگترین خاطره ما در فیلم «عروس» ساخته بهروز افخمی بود. آن فیلم برای من پرخاطره بود چون من با هیجان و مکافات برای این فیلم انتخاب شدم. چون آن فیلم اولین کارم بود به روی همه آدمهایی که در آن بودند، تعصب دارم. در کل مردم و منتقدین آن فیلم را دوست داشتند و نظرشان نسبت به آن مثبت بود.
پورعرب درباره ایفای نقش در فیلم «نرگس» ساخته رخشان بنی اعتماد گفت: خاطرات این فیلم به خاطر خانم فریماه فرجامی برایم چندان شیرین نیست و دوست نداشتم او در فیلم زیر ماشین برود در واقع دوست داشتم، او در فیلم زنده بماند. خانم فرجامی آنقدرخوب بازی میکردند که من تحت تاثیر قرار گرفته بودم. متن فیلم هم خوب بود و خانم رخشان بنی اعتماد هم کارگردان خوبی هستند. در کل همه چیز دست به دست هم میدادند تا یک فیلم خوب شود.
این بازیگر درباره بازیاش در فیلم «مردی شبیه باران» ساخته سعید سهیلی گفت: یک روز داشتم راه می رفتم که یک بسیجی به من گفت، تو خیلی بی معرفت هستی در هر فیلمی بازی کردی اما برای دل ما بسیجیها یک فیلم بازی نکردی! خیلی به من برخورد و بعد از آن فیلم «مردی شبیه باران» بازی کردم. پیش از آن هم نمایشنامهای در تلویزیون بازی کردم که تنها کاری بود که من با جنگ ارتباط داشتم و گرنه به جز آن در فیلم دیگری که مرتبط با جنگ باشد بازی نکرده بودم.
او همچنین درباره ایفای نقش اش در فیلم «دستهای آلوده» ساخته سیروس الوند گفت: الوند آدمی است که از دیالوگ نمیگذرد و دیالوگهایش حساب و کتاب دارد و به روی آن فکر شده است.
پورعرب درباره بازیگران جوان امروز سینمای ایران و ماندن آنها در کنار مردم گفت: ما بازیگری به نام کرم رضایی داشتیم که پایش درد میکرد و چهرهاش چندان زیبا نبود اما آنقدر خوب بازی میکرد که زیبا جلوه می کرد. ماندن بازیگران را مردم تعیین میکنند و این به رفتارشان با مردم بر میگردد.
بازیگر فیلم «چند می گیری گریه کنی» گفت: این چند وقت که از سینما دور بودم چندان از اتفاقاتی که پشت صحنه رخ می دهد با خبر نیستم اما میبینم که بچههای با استعدادی هم به سینما اضافه شدهاند و این خوب است اما اینکه چطور وارد این حرفه شدهاند را پیگیر نبودهام و نمیدانم با پارتی وارد شدهاند یا از راه های دیگر که بخواهم قضاوت کنم. کسانی که من میشناسمشان مانند محمد رضا فروتن، شهاب حسینی، امین حیایی، بابک حمیدیان، فریبرز عرب نیا خوب بازی میکنند.
او همچنین درباره راز ماندگاری یک بازیگر گفت: زمانی که با زحمت وارد این حرفه شوند قدر میدانند و ماندگار میشوند مانند جمشید مشایخی. او مانند کتاب حافظ میماند.
پورعرب ادامه داد: اگر به مردم احترام نگذاریم، آنها هم به ما احترام نمیگذارند. در خیابان و پشت صحنه باید یک هنرپیشه با مردم ارتباط برقرار کند.بازیگر میتواند تختی باشد. در هر صنفی که شما بروید، تختی وجود دارد و میتواند بدرخشد.
این بازیگر ضمن قدردانی از مادرش که سه سال برای او زحمت کشیده است، گفت: زمانی برای برنامهای به مجموعه تئاتر شهر رفتم،البته مردم از من دعوت کرده بودند و نه مسئولان و چون من دوست دارم با مردم حرکت کنم به آنجا رفتم.چند دقیقهای روی صحنه رفتم تا صحبت کنم. بعد از آن تصاویری از من که بیمار بودم پخش شد و بلافاصله تماسهایی با من گرفته شد. نمیدانم، میخواستند بابت بیماریام مژدگانی دریافت کنند؟ واقعا نمیدانم چه مژدگانی برایشان داشت! بلافاصله به خانه مادرم رفتم که با آن تماس نگیرند تا خدای نکرده برایش اتفاقی بیفتد.باید به کجا شکایت کنیم؟چرا واقعا این کارها را با ما میکنند؟
او درباره سیاستهای این روزهای سینمای ایران گفت: سیاستهای ما همیشه ناقص است و زیرا هر رییس جمهور که میرود و رییس جمهور بعدی که میآید کارهای خودش را انجام میدهد. ما به تجربههای یکدیگر احترام نمی گذاریم. در سینما هم چنین است. خانه سینما از نامش مشخص است. عدهای میگویند رای میدهیم برای خانه سینما. اگر آنجا یک خانه است که دیگر رای نمیخواهد! بسته یا باز باشد. باید مشکل آن را پیگیری کنیم.
پور عرب گفت: چرا من باید کارت خانه سینما را آنجا بگذارم و بیرون بیایم؟ رای گیری میشود و ما اصلا از کاندیدای آن خبر نداریم. از مدیران مملکتم توقع دارم که برای ما بیشتر تلاش کنند. بیمه ما را درست کنند تا به خاطر اینکه کسی یارانه نمیگیرد، بیمهاش کنند! میگویند شما بیمه نیستید چون حق عضویت ندادی پس نمیتوانی عضو خانه سینما شوی، خوب شاید اصلا من ندارم که حق عضویت بدهم!
بازیگر«نیش» گفت: آقای میرزاییان فوت شد اما خانه سینما هیچ اطلاعیهای نداد! او هم مانند من بیمار شد، او فوت کرد اما من فوت نکردم. خیلی پیگیر نیستند. اگر مُردم فقط توقع دارم که دوستانم یا تلویزیون بگویند چرا من مُردم.
او درباره ی دستمزد این روزهای بازیگران گفت: شنیدهام دستمزدها بالا رفته است حالا نمیدانم برای همه بالا رفته یا برای برخی از آدمها. به هرحال خبر دارم که دستمزدها بالا رفته است. دستمزدها هم مانند فوتبال است. زمانی من برای یک فیلم دو میلیون تومان دستمزد گرفتم که همه جا پر شد فلانی این مقدار دستمزد گرفته است!هر کسی یک قیمتی دارد.
پور عرب همچنین درباره کارگردانانی که با آنها کار کرده است، گفت: من همه کارگردانی که با آنها کار کردم را دوست دارم. زمانی که آقا جهانگیری فوت کرد من بیمارستان بودم و بیشتر به مرگ فکر میکردم که بهشت زهرا و... را چکار کنم و زمانی که خبر فوت او را شنیدم بسیار ناراحت شدم. من با همه کسانی که کار کردم دوست داشتم حالا اگر فیلمی خوب در نیامده است ما تمام زحمات خودمان را کشیدیم.
این بازیگر درباره کسانی که دوست داشته با آنها کار کند اما نتوانسته گفت: من با مهرجویی کار نکردم یعنی شرایط پیش نیامد،نشد که در فیلم«اعتراض» آقای کیمیایی هم کار کنیم.
او در صحبت به مردم گفت: خواهش میکنم بیشتر به سینما بروند و کمتر به کپیهایی که وجود دارد توجه کنند. قدری از هنرمندانشان حمایت کنند.
پورعرب همچنین در صحبت با هنرمندان گفت: عینکی که هنرمندان به چشمانشان میزنند طوری نباشد که در پشت آن پنهان باشند. البته در برخی جاها هست که آدم گرفتار است و شرایط خوبی ندارد، مردم این موضوع را درک کنند و ببخشند و نگویند که تحویلشان نگرفتهاند.
این بازیگردرباره برنامه آیندهاش گفت: با آقای سجادی صحبت کردم تا فیلمی را بازی کنم. فیلمی هم به نام «نقطه صفر» ساخته آرش معیریان هم قرار است، بازی کنم که از مهر ماه کلید میخورد. همچنین اگر قسمت بشود دست نوشتههایی هم دارم که قرار است، منتشر شود.
این بازیگر سینما در جدیدترین اظهارنظرش گفت: دغدغه من بازی نیست اما سینما هست و انشاالله اگر بشود، خودم فیلم میسازم. دلم میخواهد در جو بهتری و با آرامش کار کنم.
پورعرب درباره غیبتاش در سینما گفت: من نرفته بودم که بخواهم بیایم. در اصل این تعابیری بود که رسانههای زرد برای من کردند. بیتاثیر هم نبود که برخی تماس نمیگرفتند تا حتی حالم را بپرسند.
این بازیگر که شامگاه جمعه (14 شهریور ماه) در برنامه تلویزیونی هفت حضور پیدا کرد، ادامه داد: من به واسطه اجابتی که باید در برابر شما مردم داشته باشم، مقابل شما هستم و باید بگوییم که دعاهای شما مردم بود که مرا نجات داد، البته پزشک هم بسیار موثر است اما دعاهای شما نیز موثر بود و من از شما ممنونم.
او که مدتی از بیماری سرطان رنج میکشید، گفت: سه بار در بیمارستان بستری شدم که پزشکان برای سومینبار بیماری مرا خوش خیم اعلام کردند و خوشبختانه به خیر گذشت.
پور عرب درباره ادامه کارش توضیح داد: واقعا میترسیدم که کارم را شروع کنم. چون فیلمهایی که دیدیم آن چیزی نبود که من دوست داشته باشم. دههای که من وارد سینما شدم، دههای بود که باید باید به خواستگاری میرفتی و با پدر دختر دعوا می کردی تا تو را به خانهاش راه بدهد. در دههی دوم دختر و پسر یکدیگر را بیرون می دیدن، این سینمای مطلوبی برای من نیست چون تمام رسانهی ما اینترنت و کامپیوتر نیست. شبکه فیس بوک برای ما نیست.
این بازیگر ضمن اعلام اینکه صفحهای در شبکه اجتماعی فیس بوک ندارد، گفت: تا کنون 6 سایت به نام من است که من از هیچکدام شان خبر ندارم. سایت من صدا و سیماست و توقع دارم آن سازمان جواب مرا بدهد.
او ضمن انتقاد از انتشار خبر فوتش در صدا و سیما گفت: زمانی که در یک برنامه شرکت میکنم و خبر فوت من را در آن اعلام میکنند با وجود این همه دوست و آشنا در این سازمان برای من سوال پیش میآید. ما هم پدر، مادر، فرزند و ... داریم. هیچکس نگفت، که او سرطان دارد و هر کدام مثالی زدند، یکی گفت معتاد است، ایدز داشته و.... هیچکس این خبر را تکذیب نکرد. مقابل خانه به پسرم میگویند که پدرت فوت شده است! بچه من شوکه شد و خبر را تکذیب کرد که ای کاش این کار را نمیکرد و حداقل به ختم خودم میرفتم. واقعا این مسخره بازیها چیست؟
پور عرب گفت: من با خانم کریمی بعد از اجرای فیلمی در گچسر، پینگ پنگ بازی کردیم. فردای آن روز ما را مورد بازخواست قرار دادند! الان چه دههای است واقعا؟ سه دهه است که سینما این طور شده است. بعد میگویند چرا سینما نمیفروشد! تمام این اتفاقات من را متحیر کرده است.
بازیگرفیلم« نرگس» با انتقاد از دیالوگ این روزها در فیلمها گفت: زمانی من در یک فیلم از مرسی استفاده کردم، به من گفتند چنین چیزی قابل پخش نیست، لغت فرانسوی است اما امروز از دیالوگهایی مانند خفن، دورش بزن و ..... استفاده میکنند! این دیالوگها یعنی چه؟ این اصطلاحات اصلا برای ما نیست. به اعتقاد من سختگیریهای دوران ما به مراتب بهتر بود. یک مملکت این همه هنرپیشه و کلاس نمیخواهد. چرا برای فیلمبرداری ، صدابرداری و ... ثبت نام نمیکنند! چون میدانند این کارها نیاز به تجهیزات دارد.
او گفت: من هنرپیشه هستم و دلیل نمیشود زمانی که سنم بالا می رود بتوانم تدریس کنم. یک بار برای تدریس در دانشگاه از من دعوت شد. هر چقدر که با خودم فکر کردم به نتیجه رسیدم که آنها هم استاد نیستند چه برسد به من!
پورعرب در پاسخ به مجری برنامه که از او پرسید، چطور شد که ابوالفضل پور عرب سوپر استار سینمای ایران شد، گفت: زیرا آن زمان کسی نبود. یک روز پسری از پدرش پرسید، بابا فلان باغ برای ماست؟ پدرش گفت، امروز برای ماست. پسر گفت، یعنی چه؟ پدر گفت، امروز نوبت ماست. ما هم در کنار کسانی مانند مرحوم شکیبایی بودیم.
این بازیگر ادامه داد: با مردم رو راست بودیم و تلاش خودمان را میکردیم که فیلم بد نشود و نگویند بابت پول هر کاری را انجام دادهاند اما آن زمان آرتیست کم بود. مثلا آقای هاشم پور در یک سال هشت فیلم بازی میکردند و زمان جشنواره که میرسید، میگفتند پرکارترینها هستند، پرکارتینها نکته منفی بود.
او درباره خاطرهاش با فیلم «عروس» گفت: خدا رحمت کند نعمت حقیقی (فیلمبردار) را، او بزرگترین خاطره ما در فیلم «عروس» ساخته بهروز افخمی بود. آن فیلم برای من پرخاطره بود چون من با هیجان و مکافات برای این فیلم انتخاب شدم. چون آن فیلم اولین کارم بود به روی همه آدمهایی که در آن بودند، تعصب دارم. در کل مردم و منتقدین آن فیلم را دوست داشتند و نظرشان نسبت به آن مثبت بود.
پورعرب درباره ایفای نقش در فیلم «نرگس» ساخته رخشان بنی اعتماد گفت: خاطرات این فیلم به خاطر خانم فریماه فرجامی برایم چندان شیرین نیست و دوست نداشتم او در فیلم زیر ماشین برود در واقع دوست داشتم، او در فیلم زنده بماند. خانم فرجامی آنقدرخوب بازی میکردند که من تحت تاثیر قرار گرفته بودم. متن فیلم هم خوب بود و خانم رخشان بنی اعتماد هم کارگردان خوبی هستند. در کل همه چیز دست به دست هم میدادند تا یک فیلم خوب شود.
این بازیگر درباره بازیاش در فیلم «مردی شبیه باران» ساخته سعید سهیلی گفت: یک روز داشتم راه می رفتم که یک بسیجی به من گفت، تو خیلی بی معرفت هستی در هر فیلمی بازی کردی اما برای دل ما بسیجیها یک فیلم بازی نکردی! خیلی به من برخورد و بعد از آن فیلم «مردی شبیه باران» بازی کردم. پیش از آن هم نمایشنامهای در تلویزیون بازی کردم که تنها کاری بود که من با جنگ ارتباط داشتم و گرنه به جز آن در فیلم دیگری که مرتبط با جنگ باشد بازی نکرده بودم.
او همچنین درباره ایفای نقش اش در فیلم «دستهای آلوده» ساخته سیروس الوند گفت: الوند آدمی است که از دیالوگ نمیگذرد و دیالوگهایش حساب و کتاب دارد و به روی آن فکر شده است.
پورعرب درباره بازیگران جوان امروز سینمای ایران و ماندن آنها در کنار مردم گفت: ما بازیگری به نام کرم رضایی داشتیم که پایش درد میکرد و چهرهاش چندان زیبا نبود اما آنقدر خوب بازی میکرد که زیبا جلوه می کرد. ماندن بازیگران را مردم تعیین میکنند و این به رفتارشان با مردم بر میگردد.
بازیگر فیلم «چند می گیری گریه کنی» گفت: این چند وقت که از سینما دور بودم چندان از اتفاقاتی که پشت صحنه رخ می دهد با خبر نیستم اما میبینم که بچههای با استعدادی هم به سینما اضافه شدهاند و این خوب است اما اینکه چطور وارد این حرفه شدهاند را پیگیر نبودهام و نمیدانم با پارتی وارد شدهاند یا از راه های دیگر که بخواهم قضاوت کنم. کسانی که من میشناسمشان مانند محمد رضا فروتن، شهاب حسینی، امین حیایی، بابک حمیدیان، فریبرز عرب نیا خوب بازی میکنند.
او همچنین درباره راز ماندگاری یک بازیگر گفت: زمانی که با زحمت وارد این حرفه شوند قدر میدانند و ماندگار میشوند مانند جمشید مشایخی. او مانند کتاب حافظ میماند.
پورعرب ادامه داد: اگر به مردم احترام نگذاریم، آنها هم به ما احترام نمیگذارند. در خیابان و پشت صحنه باید یک هنرپیشه با مردم ارتباط برقرار کند.بازیگر میتواند تختی باشد. در هر صنفی که شما بروید، تختی وجود دارد و میتواند بدرخشد.
این بازیگر ضمن قدردانی از مادرش که سه سال برای او زحمت کشیده است، گفت: زمانی برای برنامهای به مجموعه تئاتر شهر رفتم،البته مردم از من دعوت کرده بودند و نه مسئولان و چون من دوست دارم با مردم حرکت کنم به آنجا رفتم.چند دقیقهای روی صحنه رفتم تا صحبت کنم. بعد از آن تصاویری از من که بیمار بودم پخش شد و بلافاصله تماسهایی با من گرفته شد. نمیدانم، میخواستند بابت بیماریام مژدگانی دریافت کنند؟ واقعا نمیدانم چه مژدگانی برایشان داشت! بلافاصله به خانه مادرم رفتم که با آن تماس نگیرند تا خدای نکرده برایش اتفاقی بیفتد.باید به کجا شکایت کنیم؟چرا واقعا این کارها را با ما میکنند؟
او درباره سیاستهای این روزهای سینمای ایران گفت: سیاستهای ما همیشه ناقص است و زیرا هر رییس جمهور که میرود و رییس جمهور بعدی که میآید کارهای خودش را انجام میدهد. ما به تجربههای یکدیگر احترام نمی گذاریم. در سینما هم چنین است. خانه سینما از نامش مشخص است. عدهای میگویند رای میدهیم برای خانه سینما. اگر آنجا یک خانه است که دیگر رای نمیخواهد! بسته یا باز باشد. باید مشکل آن را پیگیری کنیم.
پور عرب گفت: چرا من باید کارت خانه سینما را آنجا بگذارم و بیرون بیایم؟ رای گیری میشود و ما اصلا از کاندیدای آن خبر نداریم. از مدیران مملکتم توقع دارم که برای ما بیشتر تلاش کنند. بیمه ما را درست کنند تا به خاطر اینکه کسی یارانه نمیگیرد، بیمهاش کنند! میگویند شما بیمه نیستید چون حق عضویت ندادی پس نمیتوانی عضو خانه سینما شوی، خوب شاید اصلا من ندارم که حق عضویت بدهم!
بازیگر«نیش» گفت: آقای میرزاییان فوت شد اما خانه سینما هیچ اطلاعیهای نداد! او هم مانند من بیمار شد، او فوت کرد اما من فوت نکردم. خیلی پیگیر نیستند. اگر مُردم فقط توقع دارم که دوستانم یا تلویزیون بگویند چرا من مُردم.
او درباره ی دستمزد این روزهای بازیگران گفت: شنیدهام دستمزدها بالا رفته است حالا نمیدانم برای همه بالا رفته یا برای برخی از آدمها. به هرحال خبر دارم که دستمزدها بالا رفته است. دستمزدها هم مانند فوتبال است. زمانی من برای یک فیلم دو میلیون تومان دستمزد گرفتم که همه جا پر شد فلانی این مقدار دستمزد گرفته است!هر کسی یک قیمتی دارد.
پور عرب همچنین درباره کارگردانانی که با آنها کار کرده است، گفت: من همه کارگردانی که با آنها کار کردم را دوست دارم. زمانی که آقا جهانگیری فوت کرد من بیمارستان بودم و بیشتر به مرگ فکر میکردم که بهشت زهرا و... را چکار کنم و زمانی که خبر فوت او را شنیدم بسیار ناراحت شدم. من با همه کسانی که کار کردم دوست داشتم حالا اگر فیلمی خوب در نیامده است ما تمام زحمات خودمان را کشیدیم.
این بازیگر درباره کسانی که دوست داشته با آنها کار کند اما نتوانسته گفت: من با مهرجویی کار نکردم یعنی شرایط پیش نیامد،نشد که در فیلم«اعتراض» آقای کیمیایی هم کار کنیم.
او در صحبت به مردم گفت: خواهش میکنم بیشتر به سینما بروند و کمتر به کپیهایی که وجود دارد توجه کنند. قدری از هنرمندانشان حمایت کنند.
پورعرب همچنین در صحبت با هنرمندان گفت: عینکی که هنرمندان به چشمانشان میزنند طوری نباشد که در پشت آن پنهان باشند. البته در برخی جاها هست که آدم گرفتار است و شرایط خوبی ندارد، مردم این موضوع را درک کنند و ببخشند و نگویند که تحویلشان نگرفتهاند.
این بازیگردرباره برنامه آیندهاش گفت: با آقای سجادی صحبت کردم تا فیلمی را بازی کنم. فیلمی هم به نام «نقطه صفر» ساخته آرش معیریان هم قرار است، بازی کنم که از مهر ماه کلید میخورد. همچنین اگر قسمت بشود دست نوشتههایی هم دارم که قرار است، منتشر شود.
منبع:خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر
اخبار روز
خبرنامه