اثر قیمت بنزین روی هزینه حمل و نقل
به گزارش بورس نیوز ، حامد قدوسی در یادداشتی نوشت:
افزایش ناگهانی قیمت بنزین خیلی شهروندان را نگران کرده است که هزینه حمل و نقل مسافر و بار به همان نسبت افزایش قیمت بالا خواهد رفت. دقت کنیم که این رابطه خیلی ضعیفتر از یک-به-یک خواهد بود. تخمین سرانگشتی ما در اینجا و خیلی مطالعات با تفصیل و دقت بیشتر توسط دیگر در جای دیگر، میگوید که دو-سه برابر شدن قیمت بنزین، نهایتا افزایش هزینه بخش حمل و نقل (که بیشترین اثرپذیری از سوخت را دارد) چیزی حدود ۵۰ درصد و یا کمتر خواهد بود (و نه ۲۰۰ درصد). من محاسباتی که پارسال نوشته بودم را این جا دوباره منتشر میکنم. یک راننده تاکسی/اسنپ/شخصی در تهران را در نظر بگیرید. چنین خودرویی به طور متوسط روزانه ۳۰ لیتر بنزین مصرف میکند. حال ببینیم «هزینههای» ارایه خدمات قبل/بعد آزادسازی چه طور خواهد بود. عناصر اصلی هزینه تولید خدمات برای یک ماشین متوسط را بشکنیم:
۱) هزینه فرصت وقت راننده: ۴۰ هزار تومان در روز، ۲) هزینه سرمایهای و استهلاک و تعمیر خودرو: ۲۰ هزار تومان در روز، ۳) هزینه بیمه و جریمه احتمالی و پارکینگ و الخ: ۱۰ هزار تومان در روز، ۴) هزینه سوخت: ۳۰ هزار تومان در روز
با این هزینهها، یک خودرو مسافرکش حدود سه میلیون تومان در ماه هزینه دارد. طبعا تخمین ما متوسط است و برای خودرو/مسیر/افراد مختلف کمی بالا و پایین خواهد بود. حال قیمت سوخت را از ۱۰۰۰ به ۳۰۰۰ برسانیم. ببینیم کل هزینه ارائه خدمات حمل و نقل (با فرض ثبات بقیه عناصر در دور اول)، چه قدر بیشتر میشود:
۱) هزینه فرصت وقت راننده: ۴۰ هزار تومان در روز، ۲) هزینه سرمایهای و استهلاک و تعمیر خودرو: ۲۰ هزار تومان در روز، ۳) هزینه بیمه و جریمه احتمالی و پارکینگ و الخ: ۱۰ هزار تومان در روز، ۴) هزینه سوخت: نود هزار تومان در روز
با این هزینهها، پس از آزادسازی قیمت سوخت، یک خودرو مسافرکش حدود پنج میلیون تومان در ماه هزینه دارد. یعنی پس از آزادسازی، با این که قیمت سوخت «دو برابر» بیشتر شده بود، هزینههای ارائه خدمات حمل و نقل تقریبا «نیم برابر» بیشتر شد. با توجه به سهمیه ۱۵۰۰ تومان برای تاکسیها، این عدد را به عنوان یک تخمین حد بالا در ذهن داشته باشید. دوست دیگری با محاسبات مشابه نشان داد که اثر روی قیمت کرایه بار و وانت از این هم کمتر خواهد بود.
خب پس در آن بخش اقتصاد که بیشتر تاثیرپذیری را از قیمت سوخت دارد، آزادسازی قیمت سوخت و سه برابر کردن آن، تورم ۵۰ درصدی ایجاد کرد. طبعا این تورم روی قیمت تمام شده بقیه کالاها هم اثر می گذارد چون همه بخشها باید از خدمات حمل و نقل استفاده کنند. ولی نکته این جا است که «سهم هزینه حمل و نقل» از کل هزینههای بخشهای مختلف اقتصاد عدد خیلی بزرگی نیست و در حد سه تا حداکثر ده درصد است. یعنی اگر هزینه حمل و نقل دو برابر شود، قیمت مثلا یک یخچال یا یک کیلو هندوانه، چیزی حدود «دو ضرب در سه صدم تا یک دهم» برابر افزایش پیدا میکند.
ممکن است بگویید خب اینها را میفهمیم ولی ما در عمل دیدهایم که هر سال قیمتها درست به اندازه افزایش کرایه تاکسی زیاد شده است، این را چه طور توجیه میکنید؟ اولا آمار و ارقام دقیق همه این مشاهده حسی ما را تایید نمیکند و سالهایی وجود دارد که این دو عدد با هم بالا نرفتهاند (ولی ذهن ما تمایل دارد آن سالها را کمتر به خاطر بسپارد). ثانیا این مشاهده حتی در سالهایی که تورم و کرایه تاکسی با هم بالا رفتهاند، دچار خطای خلط همزمانی و علیت است. آن تورمی که هر سال مشاهده میشد تورم طبیعی اقتصاد بود که چون پیشاپیش در کرایه تاکسی به صورت رسمی منعکس میشد، جامعه از آن به عنوان شاقولی برای تخمین تورم آن سال استفاده میکرد. در نتیجه در سالهایی که کرایه تاکسی زیاد نشده است هم تورم داشتیم چون ریشه و علت اصلی تورم کرایه تاکسی نبوده است. «کرایه تاکسی فقط با تورم آن سال همبستگی داشته است و در غیاب گرانی بنزین هم تورم رخ میداد.»