"بورس" و روشهای مدرن سوءاستفاده از سپردههای بانکی
به گزارش گروه تحقیق و مطالعات بورسنیوز، درحالیکه این روزها تمام دغدغه مدیران و مسئولان قوا و البته سازمان بورس، متوجه تشکیل جلسات و گردهماییهای نخنما در راستای به تاراج گذاشتن ثروت ملی و سرمایه سپردهگذاران بانکی در جهت خرید سهام شرکتهایی که "اضافه ارزش" دارند بوده، رسیدگی و نظارت بر انواع و اقسام تخلفات و بینظمیهای معاملاتی در نمادهای ریز و درشت فعال در بازارسرمایه کشور بهعنوان مهمترین وظیفه این سازمانها، باید توجه و اهتمام بیشتری به آن شود.
اتخاذ تصمیماتی غیرکارشناسی و مخاطرهآمیز در خصوص استفاده از ثروت ملی و سرمایه سپردهگذاران بانکی از سوی افرادی ذینفع در شورای عالی بورس متشکل از سهامداران شرکتهای مشاور سرمایهگذاری، سبدگردانها، نمایندگان بانکمرکزی و خانه ملت، بهمنظور خرید و جلوگیری از زیان سفتهبازان در حالی در هفتههای اخیر به تیتر اول اخبار بازارسرمایه کشور مبدل شده که حتی با نگاهی سادهلوحانه به نحوه معاملات برخی منابع بانکی و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک میتوان متوجه رشد قارچگونه این نوع "استفاده" شاید هم «سوءاستفاده» مدرن!!! میلیاردها تومان از سرمایههای مردم شد.
هنگامی که رئیس کمیسون اقتصادی مجلس در برنامهای تلویزیونی "جلوگیری از فساد و دستکاریهای قیمتی سهام شرکتها را و نه جلوگیری از ریزش بازار را مهمترین دغدغه مجلس شورای میداند" باید اطمینان پیدا کرد که این ونوع شفافسازی باید حتی به مجلس نیز برود تا دامنه تشکیل فساد برای نمایندگان خانه ملت ملموستر و واضحتر شودچراکه با این وجود قانونشکنی و تخلفات پیاپی ناظران بازار در شرکتهای بورس و سازمان بورس در چگونگی متوقف و بازگشایی نمادها و مچینگ قیمتی به قدری مشهود است که توقع جلوگیری از تخلفاتی به مراتب بزرگتر از این نهادها عجیب و ناممکن به نظر میرسد.
در شرایطی که در هفتههای اخیر به طور پیاپی شاهد مطرح شدن طرحهایی که همچنان مخالفان خود را دارد نظیر «مجاز کردن سرمایهگذاری بانکها در بازار سهام» آنهم پس از چند سال طرح انواع و اقسام وعدههای خروج بانکها از سهامداری و بنگاهداری توسط روسای بانکمرکزی و به ویژه جناب آقای رئیسکل، افزایش میزان سقف مجاز سرمایهگذاری صندوقهای با درآمد ثابت در سهام شرکتهای بورسی و غیر بورسی و حتی استفاده از ثروت ملی و متعلق به بیش از ۸۵ میلیون نفر ایرانی به منظور خرید سهامهای دارای اضافه ارزش شرکتهای عمدتا خصولتی؛ در شورای عالی بورس و نهادهای تصمیم گیرنده هستیم.
بد نیست نگاهی به نحوه استفاده مدرن! مدیران بانکی از منابع و سرمایههای سپرده گذاران در سرمایه گذاری در بازار سرمایه بیندازیم تا شاید بسیاری از تصمیم گیران و سیاست گذاران از خواب غفلت بیدار شوند.
فروش در قیمتهای ۱۱.۰۰۰ ریالی به اشخاص حقیقی شاید به دلیل عدم اعتقاد مدیران سرمایهگذاری بانک انصار به ارزندگی سهم "ثباغ"
بازبینی در تصمیمگیری و اعتقاد راسخ مدیران سرمایهگذاری بانک انصار در خصوص خرید ۲۸میلیونی سهم "ثباغ" از سهامداران حقیقی (که برای ناظر پوشیده نخواهد ماند چه کسانی هستند)، آنهم در قیمتهای بیش از ۲۵.۶۰۰ ریالی هر سهم (عدم حمایت در روزهای بعد و افت بیش از ۴۰ درصدی و تشکیل صف فروش هر روزه)
و در آخر شاید پیبردن بهعدم توانایی این شرکت در تحقق سودی مناسب در قیمتهای ۱۴.۰۰۰ ریال آن هم یک ماه پس از خرید این سهم در قیمتهای بیش از ۲۵.۶۰۰ ریال و فروش این سهم به تنها ۹۱ نفر از سهامداران حقیقی «همانهایی که پیشتر ذکر شد» (تشکیل صف خرید از تاریخ ۱۳۹۹/۰۶/۲۶ تا تاریخی که شاید مدیران بانک احساس کنند سهام این شرکت ارزنده بوده و نیاز به بازخرید سهام اشخاص حقیقی آن هم با سودی چند ۱۰ میلیارد تومانی دارد)
همانگونه که در جدول و نمودارهای فوق نیز مشاهده می شود مدیران سرمایهگذاری بانک انصار به نحوی سهوی یا خدایی ناکرده عمدی با فروش سهام شرکت "ثباغ" در قیمتهای پایین و البته بازخرید سهام این شرکت در قیمتهای بالا به گونهای کاملا ناخواسته (!!!) موجب ثروتمندسازی اشخاص حقیقی نامعلوم!!!( همانهایی که برای ناظر نامعلوم نخواهند ماند) و خرجی برای سپردهگذاران بانک به ارمغان آوردهاند.
این موضوع شاید تنها یکی از دلایل استقبال و البته طرح مداوم لزوم به کارگیری منابع بانکی حاصل از سپردههای مردم در خرید سهام و اوراقی با ریسک بالا توسط به اصطلاح کارشناسان و سیاستگذاران باشد.
منابعی که میبایست در اختیار بنگاههای اقتصادی کوچک و حساس گذاشته شود تا منجر به اشتغال و بهبود درآمدی قشر ضعیف شود، همانطور که بعضی از مخالفان بنگاهداری بانکها و تزریق سرمایهگذاری بانکها در بازار سهام بیان میکنند، شاید صرف سوءاستفاده، خرید و فروشهای معنادار و سودسازیهای میلیاردی برای اشخاصی که برای سهامداران حقیقی خرد نامعلوم!!! و مطمئنا برای ناظر معلوماند، بشود.
متاسفانه همانگونه که در جداول فوق ملاحظه مینمایید نه تنها معاملات معنادار مدیران سرمایهگذاری این بانک در آستانه ادغام منجر به تحقق زیانی ۳۹۲ میلیارد ریالی در نماد "ثباغ" و البته سپردههای بانکی سپردهگذاران از همه جا بیخبر شده بلکه دامنه خرید و فروشهای شاید مشکوک این دوستان خیرخواه به صندوقهای بادرآمد ثابت این بانک نیز رسیده است.
نگاهی به معاملات و ورود خروج صندوق با درآمد ثابت امید انصار به سهام مختلف نظیر "ثباغ" و "سخزر" زوایای دیگری را از اینگونه معاملات در این بانک و البته کارگزاری منتسب به آن آشکار میسازد.
اما با دیدن این جدول چه بسا بسیاری از کارشناسان هم نظر و یا حتی همکار با مدیران سرمایهگذاری این صندوق سرمایهگذاری (که بر خلاف تمام دنیا مدیریت این صندوق و به لطف قانونگذاری سازمان بورس در وضع قوانین بر عهده کارگزاری منتسب به این بانک است)، نمیتوان بر اساس یک یا چند معامله و یا شناسایی زیان، عملکرد مدیران سرمایهگذاری مورد ارزیابی قرار داد اما؛ کافیست نگاهی به جایگاه و بازدهی این صندوق در بین صندوقهای فعال در بازار سرمایه انداخت تا نتیجه عملکرد "موفق!!!!" این صندوق بیش از پیش آشکار شود.
همانگونه که در لیست صندوقهای موجود در سایت fipiran بر اساس ضعیفترین بازدهی دیده میشود، صندوق با درآمد ثابت امیدانصار با ثبت بازدهی ۱۹.۱۳درصد و البته بیش از ۱۴درصد سرمایهگذاری در سهام، یکی از ضعیفترین عملکرد صندوقهای با درآمد ثابت کشور را نصیب خود کرده است.
شناسایی زیانهای چند ۱۰میلیارد تومانی از شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقهای با درآمد ثابت تحت مدیریت بانکها و شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و سبدگردانیهای خصوصی را شاید میتوان حاصل از چهبسا بیخبری؛ غفلت و اشتباهات انسانی یا خدایی ناکرده اقداماتی جهتدار در راستای منافع از سوی نهادها و افراد تاثیرگذار بوده که بد نیست با نگاهی اجمالی میتوان نقش تاثیرگذار بعضی از این نهادها را مرور نماییم.
۱- سازمان بورس و اوراق بهادار و واحدهای نظارتی این نهاد
هنگامی که به وبسایت رسمی سازمان بورس مراجعه میکنید به طرز جالب توجهی تعداد بالای معاونتهای نظارتی بر نهادهای مالی و تخلفات و حقوقی خودنمایی میکند. حتی نگارنده تا پیش از این نمیدانست که در سازمان بورس و اوراق بهادار " اداره پیشگیری و ارتقای سلامت بازار سرمایه " را نیز داریم.
همانگونه که در نمایه فوق مشاهده میشود، بخش عمدهای از بخشهای اجرایی سازمان بورس کشور مربوط به مدیریتها و ادارات نظارتی است که این موضوع موید این نکته بوده که "نظارت" به عنوان اصلیترین وظیفه سازمان بورس کشور است.
اما متاسفانه این روزها آنقدر از صبحانهها و جلسات عجولانه افراد اثرگذار سازمان بورس در خصوص حلوفصل کدخدامنشانه ریزش بورس و جلوگیری از فروش سهام نهادهای حقوقی میشنویم، اسمی از اشخاص متخلف یا زندانی شدن آنها به دلیل دستکاری قیمتی و جلوگیری از بروز انواع و اقسام فسادها و تخلفات مالی نمیشنویم.
بهتر است سازمان بورس کشور به جای پرداختن به مسایلی همچون تاثیر در روند معاملات بازار که شاید کمتر ارتباطی به آن دارد! تمرکز اصلی خود را بر تقویت بدنه ضعیف سازمان و وظایف نظارتی به عنوان هدف اصلی تشکیل این سازمان بگذارد تا شاید دیگر کارشناسان و سهامداران از همهجا بیخبر دم از معاملات معنادار سرمایهگذاریها، بانکها و برخی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک سخنی بیان نکنند.
آنچه متاسفانه در سالهای اخیر شاهد آن بودیم تغییرات پیاپی در سطوح عالی و میانی سازمان بورس بوده و در حالی که بدنه سازمان بورس که اتفاقا موثرترین افراد در بهبود روند این سازمان هستند با جابهجاییهای درون سازمانی، همه پستهای مدیریتی را یکی پس از دیگری به یکدیگر تعارف میزنند.
آیا نهاد نظارت بر صندوقهای سرمایهگذاری سازمان بورس، تاکنون مدیران صندوقها را بدلیل ظن دستکاری و منتفع شدن از معاملات به نهادهای نظارتی بالادستی معرفی کردهاند یا آنها هم همچون همه فعالین قدیمی بازارسرمایه میدانند که متاسفانه بعضی از مدیران معرفی شده در صندوقهای سرمایهگذاری یا مدارک تحلیلگری مورد نیاز آنها، اجاره گرفته شدهاند یا کسانی هم هستند که شاید حتی اجازه بررسی معاملات صندوقهایشان را هم ندارند.
بورس نیوز آمادگی خود را اعلام میدارد که با مدیران سازمان بورس، در خصوص نحوه تعیین و نظارت بر عملکرد مدیران و صندوق های آنها گفتوگویی داشته تا شفافسازیهایی که به بهبود عملکرد بازار کمک میکنند، انجام شود
۲- بانک مرکزی
"رئیسکل بانک مرکزی ضمن تاکید بر اهمیت خروج بانکها از بنگاهداری از طریق واگذاری اموال و دارائیهایشان گفت: بانکها با تداوم واگذاری سهام خود در شرایط فعلی بازار سرمایه میتوانند ضمن کمک به تعمیق این بازار در راستای اصلاح و کاهش ناترازی خود اقدام کنند. وی در ادامه بانکها را به فراهم کردن امکان بهره مندی از شرایط مناسب این بازار برای افزایش سرمایه از محل صرف سهام به عنوان یک روش متداول و مرسوم در نظام مالی دنیا توصیه کرد. "
این بخشی از یکی از چند ۱۰ اظهارنظر جناب آقای رئیسکل در خصوص لزوم فروش سهام شرکتهای زیر مجموعه بانکها و بازگشت منافع و درآمدهایش به چرخه تولیدی و طرحهای کشور است.
بسیاری از کارشناسان مخالف ورود منابع بانکها و سرمایهگذاری آنها در بازارسرمایه بر این معتقدند در شرایطی که اغلب کسب و کارهای کوچک که نقش مهمی در اشتغالزایی دارند، یکی پس از دیگری در حال تعطیل شدن هستند جایز است منابع بانکها در اختیار مدیران بانکها برای سفتهبازی در بازار سهام و شاید پولدار کردن بعضی اشخاص حقیقی خاص قرار گیرد یا با تزریق به بنگاههای اقتصادی در قالب سرمایه در گردش، بانکها کمی هم به وظیفه اصلی خود برسند.
آیا ناظران بانک مرکزی تخلفات و روند سرمایهگذاری با سپردههای مردم را در بازارسرمایه رصد میکند؟
آیا تحقق زیانهایی در حدود ۷۰ تا ۸۰ میلیارد تومان آنهم در تنها دو معامله ذکر شده بالا در بازار سهام، در بانکها نا ترازی به وجود نمیآورد؟
در کجای دنیا اولویت سرمایه گذاری بانکها در بازارسرمایه بوده تا کمک به بنگاههای اقتصادی؟
چگونه در شرایطی که مردم عادی حتی قادر نیستند وامهای چند میلیونی کوتاه مدت از بانکها آن هم به دلیل عمل جراحی و درمان عزیزان خود اخذ کنند، مجوز سرمایهگذاری بانکها در بازار سهام را با مبالغ چند صد تا چند هزار میلیاردی صادر میشود؟
آیا نمیتوان و نمیشد تا تصمیم بهتری را برای این بازار اتخاذ کرد؟
آیا برنامهریزی برای جلوگیری از خطرات و ریسکهای احتمالی آن گرفته شده است؟
جناب آقای رئیسکل، خروج از بنگاهداری بانکها و کنترل بازارهای مالی فراتر از شعارها بوده و اصلاحات در نظام بانکی نیاز به عمل و چشم پوشی از منافع سودجویانه چند ده هزار سهامدار منتفع در مقابل ۸۵ میلیون نفر مردم عادی کشور را دارد.
۳- تصمیم گیران و سیاست گذاران شورای عالی بورس
"سعید اسلامی بیدگلی، دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری و نماینده کانونهای سرمایهگذاری در شورای عالی بورس نیز نوشت: رئیس کل بانک مرکزی بهعنوان عضو و دو نماینده مجلس بهعنوان ناظر در جریان جلسات شورای عالی بورس هستند. شورای عالی بورس اختیارات لازم برای اخذ تصمیمات را داشته است. امیدواریم با همکاری هم بتوانیم به ثبات بازارهای مالی کشور کمک کنیم. "
این جملات پاسخ چند روز گذشته آقای سعید اسلامی بیدگلی به رییس کمسیون برنامه و بودجه مجلس در توجیه مجاز بودن بانکها به سرمایهگذاری در بورس بوده اما؛ شاید سوالی پیش بیاید.
آیا این تصمیمها ناشی از خروجی مراکز پژوهشی مانند (مرکز پژوهشهای مجلس) است؟
آیا پیشنهادها و تصمیمهای اتخاذ شده با مدلهای اقتصادی و مشورت مراکز دانشگاهی اخذ شده است؟
آیا این پیشنهادها و تصمیمگیریها ناشی از خرد جمعی تمامی فعالان بازارسرمایه و سهامداران است؟
آیا تاکنون پیشنهادها و راهکارهایی بهمنظور بهبود بازارسرمایه از اقتصاددانها، کارشناسان و فعالان واقعی بازارسرمایه اخذ شده است؟
یا اینکه نهایتا مباحث در نامههای سرگشاده یا در کف شبکههای اجتماعی مطرح و چکشکاری میشود؟
و یا اینکه خدایی ناکرده بنابهاظهار برخی افراد در اتاقهای دربسته و معطوف به منافع بعضی از افراد، تصمیمهایی بر بازار تحمیل میشود؟!
آیا در شورای عالی بورس، تضاد منافع مطرح نمیشود؟
صندوق سرمایه گذاری سبحان با ثبت ضعیفترین عملکرد ماهانه و شاید سالانه در میان صندوقهای سرمایه گذاری در سهام در افت اخیر بازار سرمایه
صندوق سرمایه گذاری آرمان سپهر آشنا با ثبت ضعیفترین عملکرد ماهانه در میان صندوقهای مختلط
۴- قوه قضاییه
بنا به بیان بسیاری از کارشناسان و خیرخواهان بازارسرمایه مبنی بر عملکرد نظارتی سازمان بورس در مواجهه با فسادهای سازماندهی شده در این بازار زمان آن نرسیده تا دستگاه قضایی که رئیسی جدید و مصمم با برخورد هرگونه "تباهی مالی" را سریعا پیگیری میکند، با تشکیل کارگروهی قدرتمند به طوری مجزا به رصد کردن معاملات و کدهای معاملاتی اشخاص حقیقی که مورد شناس مقام ناظر بازار هستند، بپردازد چراکه به نظر میرسد با روند شکل گرفته در بازار سرمایه و ادامه این روند و گسترش بازار میتوان شاهد مباحث نوینی از سرقتها و اختلاسهایی مدرن در آیندهای نهچندان دور بود.
گفتنی است؛ بورس نیوز آمادگی دارد هرگونه توضیحات درباره شفاف سازی در این زمینه را منعکس کند.
البته اینم یک طرحی است که همیشه در تاریخ تکرار شده. وسر بزرگان رو همیشه با لشگرهای احمق و ابله و ظاهرپرست بریده اند.
الله اعلم