بازارگردان های نابازیگر و سالار در گل مانده!

به گزارش بورس نیوز، بورس تهران امروز هم به رنگ خون بود؛ آن هم خون اعتماد سهامدارانی که دار و ندارشان را در این بازار سرمایه گذاری کردند. ولی افسوس که نه فقط بورس که کل بازارهای کشور چوب دعواهای سیاسی آقایان را می خورند. یکی تهدید به اعدام می کند و دیگری با افتخار فریاد می زند درایت ما نبود، پودر شده بودید و.‌.‌. در نهایت هم بالایی ها برای هم کری می خوانند و پایینی ها، چوبش را می خورند. ولی جالب تر از آن، رفتار بازارگردان هایی است که گویا حتی الفبای بازارگردانی را نمی دانند. خیلی شرکت ها بازارگردانی را شوخی گرفته اند و خیلی ها هم آن را حرف زور می دانند و زیر بارش نمی روند؛ مبادا مجبور شوند دست به جیب شده و چند میلیارد تومانی صرف منابع صندوق بازارگردانی کنند. البته بعضی ها هم لابلای انتقادات گفتند بازارگردان بازار ارز، نشسته و تماشا می کند و گاهی هم پوزخند می زند که آرزوی دلار ۲۰ هزار تومانی بر جوانان عیب نیست؛ آن وقت شما به ما خرده می گیرید؟ و صد البته که حرف حساب جواب ندارد....

رکود چند قدم آن طرف تر مسلخ سهم ها

اما چند قدم آن طرف تر از مسلخ سهم ها، اوراق بدهی روی دست فروشندگان باد کرده بود و می گفتند اهالی پاستور برنامه داشتند این ۳ هفته ۲۰ هزار میلیارد تومان اوراق بفروشند؛ اما فقط ۱.۷ هزار میلیارد تومان فروخته اند! گفتیم چرا کسی نمی خرد؟ مگر نمی گویید خودرو و سکه و مسکن و... حباب دارد و ممکن است بترکد؟ گفتند سری که درد نمی کند، دستمال نمی بندیم! سود بانکی همین روزها ۲۱ درصد می شود؛ ما چرا اوراق ۱۸ درصدی بخریم؟؟؟

سواستفاده پایین دستی ها از در گل ماندن پدرخوانده 

بعضی بانک ها انگار در بلبشوی اقتصادی خوب می تازند. مدیرعامل یکی از بانک های بورسی رو به دوربین می گوید هر چه می خواهید از بنگاهداری ما بنویسید! یکی دیگر در شرایطی که انتظار می رفت از محل تسعیر ارز سود شناسایی کنند از زیان ۹۰۰ میلیارد تومانی تسعیر ارز خبر می دهد و بازار را شوکه می کند! بانک های غیر بورسی هم که کلا میلی به شفافیت ندارند و کلا صورت مالی منتشر نمی کنند! اعتراض هم نکنید که بالا دستی شان خود در مهار بازار ارز، در گل مانده و وقت رسیدگی به مشکلات کوچک را ندارد.

توری برای قوت مردم

در همین گیر و داری که ما غرق بحر مشکلات و نابسامانی ها بودیم، همسایگان خارجی برای بعضی کالاهای ما از جمله مواد غذایی و میوه و تره بار و پوشاک و حتی سیمان ما، تور پهن کرده اند؛ چراکه صادرات قاچاق با توجه به افت شدید ارزش پول ملی، هم برای صادرکنندگان غیر رسمی جذاب است و هم برای خریدار! چه چیزی از آن بدتر که لب مرز ها مفت بخرند؟ اصلا هم مهم نیست که بازار داخل با کمبود مواجه شود و بهم بریزد و چند ماه دیگر مجبور شدیم صف بکشیم تا با کوپن همین ها را بخریم.
البته یک محموله بزرگ دارو هم کشف شد که اول در بوق و کرنا کردند که قاچاقی از ایران رفته و متولیان بازار دارو ناله کردند که ما تحریم دارو هم هستیم و.‌‌‌‌‌.. آخرش گفتند نخیر، این محموله داروی ایرانی نبوده، ما و قاچاق دارو آن هم به کشور دوست و برادر؟ ما که نفهمیدیم جریان چه بود؛ ولی خدا کند راست باشد و بیماران مان حداقل بی دارویی نکشند؛ همین که حسرت خودرو و مسکن به دل شان بماند، کافی است.