به گزارش بورس نیوز، مذاکره نه دوباره مرگ بر امریکا و انگلیس و بقیه ما میتوانیم، ملت ایستادگی کرده است، احتیاجی نداریم نفتمان را نقد می فروشیم ، تحریمها اثری ندارد و هزاران صحبت از این قبیل که بر سر زبان دولت مردان است. گفتار درمانی بس است. این دم خروس تورم است که بیرون زده این دولت و آن دولت و دیگری و من نبودم ندارد.
اجناس خودشان دیگر خجالت می کشند گرانتر شوند، چون کسی دیگر تاب خرید حداقلی را ندارد.
گوشت حذف شد، ماهی حذف شد، لبنیات حذف شد، میوه حذف شد و... آمارهایی که خودتان اعلام می کنید که اجناس است، اما کسی نمی خرد یا توان خرید ندارد.
قیمتها در کنار قدرت خرید مردم در بحبوحه قیمت سر سام آور مسکن و اجاره نشینی نشان میدهد. ایران به مذاکره نیاز دارد تا بتواند با دنیا تعامل پایاپایی در جهت منافع ملت داشته باشد. اساس دولتها حمایت از ملت هاست نه تحمیل خواستهها و ایدئولوژیک گذشته. دنیا عوض شده و اگر برخلاف نظم بین الملل در عرصه سیاست اقتصاد فرهنگ و ... حرکت کنند تبدیل به کشوری منزوی خواهند شد یا استثمار نوین و تحت سلطه ابرقدرتی جهت دوشیدن منافع ملی اشو میشود طعمه چرب و لذیذ قدرتهایی مثل چین و روسیه. البته روسیه با تجاوز به اوکراین نشان داد فقط در حرف و کلام و همچنین تبلیغات قدرت به حساب میآید، اما همین قدرت به اصطلاح پوشالی سالیانی است با عناوین مختلف ایران و دیگر دوستان منطقهای دور و نزدیک را به واسطه چین و اقلام و اجناس و... فریب داده تا از اروپا و دیگر کشورهای صنعتی و پیشرفته دوری کنند و در زمانی که بحران طبیعی یا مصنوعی و یا بازی جدید توسط یکی از این دو قدرت اتفاق بیافتد کشوری مثل ایران دچار مشکل میشود و مسئولان توانایی کنترل افزایش قیمتها در داخل مملکت را ندارند و اینجاست که میتواند نیاز یا عدم نیاز ایران به دوستی بینالمللی را مشخص کند.
اما تکیه بر این قدرتها خود سبب شده که القا شود ما آقا بالا سر میخواهیم. دو کشوری که خود به تنهایی قدرت رویارویی با غرب و یا همان آمریکا را ندارند و اینجاست که منافع ملتهای خود را حفظ و منافع کشورهایی استثمار نوین شده خود مثل ایران، کرهشمالی، ونزوئلا و ... را خرج میکنند تا قدرت و نفوذ خود را در برابر امریکا و اروپا نشان دهند پس طبیعی است از رفاقت بترسند.
بخصوص ما ایرانیها مهمان نوازیم و رفیق باز می گویید نیستیم. دوتا رفیق داریم نفت تخفیف دار، واردات و صادرات و...
چرا باید سیاستهای خرد و کلان مملکت را همسو با سیاست چین و روسیه در قبال امریکا ستیزی و کسب رتبه اقتصادی بالاتر توسط این دو به شرط نابودی اقتصاد خود بگذاریم. متاسفانه مسئولان مملکت باید بدانند و بشویم اهرمی برای فشار میز مذاکره در جهت منافع دیگری و ملت فقط هزینه و تاوان هولناک این رویارویی را میپردازد. افزایش قیمت اجناس و پوشاک و خدمات و مسکن و... خود گواه قدرت اقتصادی مملکت است.
از خواب و رویای خوش بیرون بیایید نه که دست دوستی نداشته باشید. دوستی به شرط اقتدار و صلابت ایران و ایرانی با این دو دوست یکی با پیشینه حمله قحطی و باج خواهی و ... یکی با پیشینه نابودی صنایع ایران با صادارت ارزان به ایران. نشود صفویه و پایان اقتدارش، چرا ایران باید کارت بازی و سکوی پرتاب چین و روسیه باشد؟ چرا باید التماس آنان را کنیم تا در نظام بینالملل پشتوانه و تکیهگاه باشند؟ آیا قدرت خیالی روسیه در تجاوز به اوکراین دیدگاهتان را به قدرتها تغییر نداد؟ آیا نمی بینید چین در حال نفوذ در دیگر کشورهاست با جاده ابریشم سازی و نفوذ پولش.
چرا اقتصاد جمعی ملت برای دولت اولویت نیست؟
چه در داخل یک کشور و چه در روابط خارجی آن، رشد و توسعه اقتصادی تابع سهیم کردن ملت است. در تصمیم و اراده دولت در تمام بخشها غرب از طریق اصل تفکیک قوا، قوۀ قضائیه مستقل، نظام حقوقی فراگیر و قانون گرایی، سهیم کردن را نه تنها به یک امر ضروری تبدیل کرده است بلکه در مواقع اجبار کرده است . مثل دوستهای جشم بادامیمان. چین مردم خود را مجبور کرده تا در پیشرفت امور، این روحیه را داشته باشند.
در غرب، ترس از قانون و در چین ترس از حکومت، مردم را به این سو سوق میدهد. رشد و توسعه اقتصادی کاری جمعی است. تمام نهادهای دولت باید به این سو حرکت کنند چرا دولت اینقدر خودش را بزرگ می کند که درآمدش هزینه و کفاف مخارجش را نمی دهد و دست در جیب مردم و منابع می کند یا دست جلوی دیگر کشورها دراز می کند. ظرفیت بخش خصوصی البته خصولتی نه خصوصی با شرایط خاص و دخالت اقشار مردم در این روندها در بخشهای خدماتی رفاهی تولید و صنایع و... که سبب توزیع ثروت می شود عامل پیشرفت کشورهای اقتصادی بزرگ شده است البته به شرط پیش بینی پذیر بودن اقتصاد نه تا صنایع و... که بخشی خصوصی وارد شد و درامد شناسی شد دولت دست در جیب درامد بکند با عوارض مالیات و.
اگر خلاف جهت منافع ملی حرکت کرد می توان با اعمال قانون نه دست درازی به سود یا پروژه آن را کنترل کرد و در جهت منافع ملی حتی حمایت بیشتری از بخش دولتی کرد.
در کشورهایی که پدیده قدرت، پخش نشده امکان رشد و توسعه اقتصادی نیز نخواهد بود. حدود هفتاد و پنج درصد اقتصاد چین نزد بخش خصوصی است مگر دوستتان نیست. کمال همنشینی کجا میرود.
این به این معناست که حزب کمونیست چین که نود میلیون نفر عضو دارد و کنترل اجتماعی- سیاسی جامعه را در دست دارد، حاضر شده قدرت اقتصادی را با مردم و بخش خصوصی سهیم شود.
ولی روسیه از آنجا که هیچ جنبهای از قدرت در آن پخش نیست، کشوری توسعه یافته نیز در رده چین، آلمان یا ژاپن محسوب نمیشود.
چه بسا اگر روسیه توان ارائه کالا و خدمات داشت به طور طبیعی تلاش میکرد در بازارهای کشورهای اروپای شرقی حضور و نفوذ داشته باشد، ولی چون عاری از اقتصاد تولیدی است در یک حُبابِ حسِ ناامنی محبوس است.
اگر قدرت در روسیه پخش بود و کالا و خدمات روسی تولید میشد، دیگرنیازی به تسخیر نظامی اوکراین نبود بلکه کافی بود ۴۴ میلیون اوکراینی به استفاده از موبایل، خودرو، لوازم منزل، مصالح ساختمانی، کفش و پوشاک و کتب درسی روسی عادت کنند و به تدریج وابسته شوند؛ کاری که چین انجام داده به طوری که حدود ۶۰ درصد از آنچه مردم آمریکا به طور روزانه مصرف میکنند در چین ساخته شده و ما و منطقه هم عادت کرده ایم.
چرا مصر و پاکستان وضعیت نامساعدی دارند؟ چون سیستم هر دو نه حاضر است در سیاست سهیم شود و نه در ثروت.
برای برخی گویی اگر نتوانند دیگران را کنترل کنند و آنها را به تبعیت از خود هدایت کند هویت خود را از دست میدهد. فرقی نمیکند این کنترل در سیاست باشد.
زمانی اقتصاد اولویت پیدا میکند که «من» ها، «ما» شوند و آنجاست که میتوان در دیگر کشورها نفوذ کرد. این ما شدن با تحریم درست نخواهد شد آزاد باشید تا بتوانید حرکت کنید.
شعار توزیع ثروت با سهام عدالت و یارانههای متعدد و سهامهای دارا و پالایش همخوان است، اما همسو نیست، چون هنوز راس هرم ،خود دولت است تا این هرم نشکند تا تحریم برداشته نشود اقتصاد ایران تورمزاست و احتمال از همگسستگی آن هر روز بیشتر از دیروز می شود.
ارسالی از مخاطب