وضعیت بازار سرمایه به هیچ وجه عادی نیست
بورس نیوز:
افزایش نرخ بهره بین بانکی در هفته های اخیر موجب انتقاد فعالان بازار سرمایه شده است.
علی سعدوندی کارشناس بازارهای مالی در گفتگو با بورس نیوز در این خصوص بیان کرد: اظهار نظر در مورد نرخ بهره بین بانکی، پیچیدگی های خاص خود را دارد. در مورد تاثیر رویدادها در اقتصاد کلان بر بازار سرمایه، ساده انگاری زیادی وجود دارد و بسیاری از اصولی که در بازارهای جهانی حاکم است، بر بازار سرمایه ما حکمفرما نیست؛ چرا که هر زمان مدیر بازار اراده کند، می تواند با استفاده از پتانسیل های صندوق تثبیت و صندوق توسعه بازار سرمایه اقدام به تزریق نقدینگی به این بازار یا ایجاد رونق کوتاه مدت در بازار سرمایه کند.
وی اضافه کرد: قطعاً نرخ بهره بانکی بر روند بازار سرمایه تاثیرگذار است، چون مهمترین قیمتی که در اقتصاد کشور وجود دارد، نرخ بهره است. اما آنچه از نظر تحلیلگران مغفول مانده این است که نرخ بهره ای که در کتب سال اول دانشگاه به آن اشاره شده، نرخ بهره واقعی است نه نرخ بهره اسمی! واقعیت این است که در ۳۰ سال گذشته نرخ بهره واقعی در اقتصاد ما به شدت منفی بوده و اگر قرار بود بازار سرمایه ما از این نرخ بهره متاثر شود، باید رونق شدیدی پیدا می کرد. حال آنکه چنین اتفاقی رخ نداده و در دو سال گذشته هم بازار سرمایه بازدهی منفی به همراه داشته است. اکثر اوقات نگاه تک بعدی به مسائل به خاطر توجیه وضعیتی است که در آن گرفتار آمده ایم و بعضی از تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه سعی کرده اند مشکلات بازار سرمایه را به نرخ بهره ارتباط دهند. البته که نرخ بهره روی بازار سرمایه اثر گذار است، اما این ادعا که مشکلات فعلی بازار سرمایه ناشی از افزایش نرخ بهره بانکی توسط بازار بانک مرکزی بوده، صحیح نیست. نکته اینجاست که از زمانی که عملیات بازار باز توسط بانک مرکزی آغاز شد، مدیران محترم بانک مرکزی معکوس عمل کردند و به جای آنکه منابع را از طریق عملیات بازار باز از بازار بین بانکی جمع آوری کنند(که البته اگر این کار آن زمان انجام می شد نرخ بهره افزایش می یافت)، معکوس عمل کردند. در نتیجه اقدام به تزریق منابع در بازار بین بانکی کردند که تورم به شدت افزایش و نرخ بهره بین بانکی هم کاهش پیدا کرد و در نهایت فاصله بین نرخ بهره اسمی با تورم به شدت افزایش یافت و نرخ بهره واقعی منفی تر شد. حالا اتفاقی که رخ داده این است که بانک مرکزی تزریق منابع به بازار بین بانکی را به تدریج کاهش داده که سیاست کاملا درستی هم بوده است. ولی نباید تصور کنید اگر نرخ بهره بین بانکی افزایش پیدا کرد، هزینه مالی بنگاه های اقتصادی افزایش خواهد یافت. در شرایطی که اقتصاد ما تورم حدود ۵۰ درصد دارد، هزینه مالی بنگاههای اقتصادی ۱۸ درصد تعیین شده و اینها فجایع اقتصادی بوده در کشور ما رخ داده و موجب شرمندگی فعالان بازار سرمایه است که از بی سیاستهای اقتصادی حمایت می شود. اگر مایل به حرکت و رونق واقعی اقتصاد کشور و رشد بازار سرمایه هستیم، باید از رانتی که در نظام بانکی وجود دارد، جلوگیری شود. وقتی اقتصاد کشور به سامان نیست، میتوان هیاهوی ژورنالیستی ایجاد کرد و ادعا کرد بازار سرمایه به سبب افزایش نرخ بهره بین بانکی دچار مشکل شده است؛ ولی واقعیت این است که بازار سرمایه حامی ندارد؛ قیمت گذاری ها به صورت دستوری انجام می شود و افراد نابلد مسئولیت اقتصاد کشور را به عهده گرفته اند. فعالان بازار سرمایه هم به تمام این مشکلات واقف هستند. این که روی موضوعی که اتفاقاً تاثیر چندانی هم در ایجاد وضعیت فعلی بازار سرمایه ندارد تمرکز کنیم، تحلیل درستی نیست. انتقاد فعالان بازار سرمایه در مورد افزایش نرخ بهره بین بانکی هم انتظار بی جایی بوده و نرخ بهره ای که بر وضعیت بازار سرمایه و اقتصاد کشور تاثیر گذار است، نرخ بهره واقعی است. نرخ بهره واقعی هم در حال حاضر به شدت منفی است و این نرخ بهره، خروج این حجم از نقدینگی از بازار سرمایه را توجیه نمی کند.
سعدوندی در ادامه ضمن غیرمنطقی خواندن وضعیت بازار سرمایه اظهار کرد: وضعیت بازار سرمایه به هیچ وجه عادی نیست و علت اصلی مشکلات بازار سرمایه ضعف مدیریت اقتصادی در کشور است. وزارت صمت به طور مشخص در راستای تخریب صنایع حرکت می کند و قیمت گذاری های دستوری بر پیکره تولید آسیب جدی وارد کرده است. مدیران اقتصادی کشور در چند ماه گذشته ثابت کردهاند تعهدی نسبت به بازار سرمایه ندارند. در شرایط فعلی حتی اگر نرخ بهره بین بانکی به صفر هم برسد مردم رغبتی به سرمایه گذاری در بازار سرمایه ندارند و مادامی که مدیریت حرفهای بر اقتصاد کشور حکمفرما نشده، انتظار بهبود وضعیت بازار سرمایه هم نمی رود.
این کارشناس بازارهای مالی در خاتمه گفت: یکی دیگر از تحلیل های نادرست، بلوایی بود که فعالان بازار سرمایه سال گذشته بابت انتشار اوراق در بازار سرمایه به پا کردند و نتیجه آن شد که فروش اوراق دولتی در بازار سرمایه به شدت کاهش یافت و دیگر تامین مالی برای جبران کسری بودجه از طریق انتشار اوراق انجام نمی شود. اما سوال اینجاست که اگر انتقاد فعالان بازار سرمایه منطقی بود، چرا باز هم شاهد خروج پول حقیقی از بازار سرمایه هستیم؟ اگر عرضه اوراق دولتی مشکل بازار سرمایه محسوب میشد، کاهش عرضه اوراق باید موجب بهبود وضعیت این بازار می شد؛ حال آنکه شاهد بهبودی بازار سرمایه نبودیم و این موضوع نشان دهنده آن است که تحلیلهای فعالان بازار سرمایه، عمدتا تحلیلهای درستی نبوده است.