تلخکامی یکساله!
بورسنیوز:
در سالگرد ریزش تاریخی بازار بازهم یک روز تلخ دیگر را داشتیم تا در این یک سال سهامداران بازندههای اصلی بازارهای مختلف باشند. چه یک سال سخت و دشواری بود و چقدر تلخ گذشت البته که روزهای تکوتوک مثبت را داشتیم؛ ولی در این یک سال اوضاع روزبهروز بدتر شده است. امروز و روز گذشته هم روز خوبی نبود و خوب پیش نرفت؛ اما به نظر شرایط از دید برخی همچنان امیدوارکننده است بهخصوص حالا که نرخ نیما کمی بهتر پیش میرود.
در این کویر بیخبری و ناامیدی باید اذعان داشت بازار تحتتأثیر اخبار و تحولات است و منتظر یک پدیده بنیادی و خبری است تا بتواند از این شرایط فاصله بگیرد و فضای متفاوتتری را در بازار رقم بزند البته همچنان جو ناامیدی و بیانگیزگی جریان پول بهوضوح در بازار به چشم میخورد و این موضوع چند روزی است خود را در حجم معاملات و نحوه معاملات سهمها نشان میدهد.
ناامیدی به بازار و عدم ایجاد جو مثبت موجب این شده است که جریان پول از بازار فاصله گرفته و اولین تبعات این اتفاق چیزی نیست جز اینکه شاهدیم که بازار بیانگیزه و جو منفی و اگر هم کاری باشد بازی روی کوچکترهاست.
این روزها شاهدیم دوباره بازی روی سهمهای کوچک قوت گرفته و پروژه بازی در این سهمها و همچنین توجه به نمادهای کوچک افزایشیافته است موضوعی که چند روز قبل هشدار آن را داده بود بودیم و حالا بازار اسیر و گرفتار آن شده است البته اسارتی شیرین برای برخی است.
البته این پروژه و این اتفاق رویداد عجیبی نیست و مسبوق به سابقه بوده است و به نظر کار سهامداران این است که اتفاقاً از دل این رویداد فرصتهای ویژهای را بیرون بکشند بله قطعاً کار سخت و دشواری خواهد بود، اما میتوان در مورد این موضوع کمی بادقت بیشتری پیش رفت و گزینههای نوسانی خوبی را در بازار پیدا کرد که البته بعد بنیادی و گزارشی آنها نیز مهم است.
بگذارید این فضای تلخ امروز را ناامیدانه پیش نبریم و کمی امیدوار باشیم.
وقتی در مورد گزارش صحبت میکنیم به نظر بهتر است کمی بیشتر به آن بپردازیم چرا که معتقدیم در نبود تحولات و اتفاقات قوی بنیادی جریان گزارش سود شرکتها میتواند موجهای کوتاهی را در بازار رقم بزند که یک بازدهی حداقلی را در این دوره کمفروغ نشان میدهد.
در واقع در جمعبندی دو مطلب بالا باید اذعان داشت وقتی نرخ دلار نیما با سرعتی لاکپشتی حرکت میکند و از سوی دیگر ریسکهای ریزودرشت از نرخ سود گرفته تا موارد دیگر روی سر بازار وجود دارد فشار خرید بهواسطه افت حجم معاملات در سهمهای کوچک بیشتر میشود و این موضوع تحتتأثیر گزارشهای ۱۲ماهه قرار گرفته که باعث میشود در شرایط فعلی سهمهایی با حجم و اندازه کوچک و البته گزارشهای منطقی در بازار موردتوجه قرار گیرند.
این چیزی است که چهره فعلی بازار را نشان میدهد و البته امروز همه چیز خیلی بدبینانه و ضعیف پیش رفت؛ ولی این را نیز در نظر داشته باشید هرچه طی روزها و هفتههای آتی سرعت تغییرات در دلار نیما بیشتر شود گرایش و توجه بازار به سمت سهمهای بزرگ و بنیادی بیشتر خواهد شد و این موضوع را آرامآرام در بازار شاهد خواهیم بود. البته تمام مشکل ما این روزها این است که زمان قاتل روزهای ماست.
از بعد تکنیکال نقاط فعلی نقاط تعیین تکلیف مهم و حساس و حیاتی بازار است و باید تغییر شاخص یا قیمتها را در بازار شاهد باشیم امیدواریم حداقل این بار تکنیکالی و چارت به داد بازار برسد چرا که صورت مالی و اکسل و این موارد نتوانست آن انتظار ویژه را برآورده سازد!
حقیقت امر امروز بازار حرفی برای گفتن نداشت و همین که نوشتیم هم از سر بازار زیاد بود …اما حرف در مورد سالگرد سقوط زیاد است … و امروز در ادامه ویژه نوشتار سالگرد سقوط به این موضوع میپردازیم که کار به چه شکل پیش رفت و چه اتفاقاتی رخ داد تقریباً میتوان گفت که ماجرا از روزهای پس از عید آغاز شد.
حلقههای برخی افراد و فعالان بازار شروع به زمزمهای کرد که نمیدانیم از روی دلسوزی بود و یا پس از فروش سهمهای خود چنین رویهای را پیش گرفتند؛ اما این حلقه افراد چه در جلسات با سازمان بورس چه در جلسه با ارگانها و نهادها مدام نسبت به رشد بازار و سرعت آن هشدار میدادند از سرعت رشد بازار گلایه داشتند معتقد بودند اتفاقات سال ۹۹ تکرار میشود و برای فرار از این تکرار باید جلوی آن گرفته شود
کار کمکم بالا گرفته بود و حساسیتها بیشتر شده بود به یاد داریم در یکی از جلسات دوستی از فعالان بازار این سؤال را مطرح کرد که چطور میتوان این سرعت را به شکلی منطقی مدیریت کرد پاسخ بسیاری از افراد این بود که اجازه بدهید کار پیش برود و در نهایت حقوقیها و صندوقها عرضهکننده بازار باشند و این سیستم به این شکل به تعادل برسد و در همان مقطع نیز تأکید میشد عرضههای اولیه و برخی ریز ابزارها و تصمیمات میتواند راهگشا باشد.
اما سرعت تحولات همچنان باقدرت پیش میرفت و درست در این نقطه بود که اولین اشتباه تاریخی برخی از فعالان بازار رقم خورد. همیشه این موضوع را نوشتیم و بارها نیز بیان میکنیم که پای سیاسیون نباید به بازار باز شود چرا که این افراد به بازار مسلط نبوده و نیستند و تصمیمات آنها از سر عدم تسلط به شرایط بازار است.
این حلقه و این افراد باتوجهبه دسترسیهایی که داشتند سراغ سیاسیون رفته و سه طیف نمایندگان مجلس، قوه قضاییه و برخی وزرای اقتصادی را نسبت به موضوع حساس و هوشیار کردند که ایداد چه نشستهای بحران سال ۹۹ در حال تکرار شدن است هرچه سریعتر باید جلوی آن گرفته شود و در نهایت این هشدارها کار خود را کرد و در جلسهای در هیئت دولت رئیسجمهور شخصاً به وزیر اقتصاد و سایر افراد توصیه کرد که نسبت به بازار سرمایه حساس باشند تا شرایط عجیبی پیش نیاید و دقیقاً این نقطه عطف ماجرا بود حالا کاسههای داغتر از آش فعال شده و دومین اشتباه بزرگ و تاریخی که کمتر از اولی نبود و فضا را خاصتر کرد رقم خورد بازاری که بالا آمده بود و منتظر یک تلنگر بود و حتی میتوانست خودبهخود متعادل شود به شکل دیگری پیش رفت.
سازمان بورس نهادی که باید در قامت نهاد ناظر حضور داشته باشد تلفن را برداشت و زنگها به صدا درآمد جلسات خصوصی و عمومی تلفنها برای متعادلکردن بازار و افزایش عرضهها شدت گرفت که توصیه میشد و یا بهتر است بگوییم دستور داده میشد که اقدام به عرضه سهم در بازار نمایند؛ میتوانیم حداقل ۱۰ تا ۱۵ حقوقی را همین حالا نام ببریم که با این تلفنها ترغیب به عرضه در بازار شدند و این بزرگترین اشتباه سازمان بورس در آن مقطع بود.
چرا که ماجرا به طور کامل از دست آنها خارج شد چرا این را عرض میکنیم؟! وقتی نهادی که باید سیاستگذار و ناظر باشد نقش بازیگر بازی را ایفا میکند به این معنی است که داور لباس دیگری پوشیده و قصد تغییر نتیجه را دارد و این حسی بود که به فعالان بازار منتقل شد که آی چه نشستهاید بازار قرار نیست رشد کند و سازمان بورس میخواهد جلوی رشد بازار را بگیرد...
این دقیقاً شاهبیت جملهای بود که بارهاوبارها از کسانی که در آن مقطع در بازار فروشنده بودند شنیدیم؛ یعنی این هم همه و زمزمه در بازار بین فعالان شکل گرفت که قرار است به هر شکل ممکن و با هر قیمتی شده ترمز بازار کشیده شود و اینجا بود که علاوه بر عرضه آن دسته از سهامداران ما شاهد عرضه قوی برخی فعالان این حوزه در روزهای اوج آن مقطع بودیم و شد آنچه نباید میشد و عرضهها شدت گرفت و چیزی که قرار بود یک اصلاح موقت باشد به یک ضربه تمامعیار و جبرانناپذیر تبدیل شد که از آن مقطع تا به امروز موج بیاعتمادی را در بازار ایجاد کرده و فضای عجیبی را پیش برده است؛ و جالب اینجاست که پس از این ماجرا شاید سازمان بورس دستور آتش به بازار را داد؛ اما دیگر نمیتوانست در جمعوجور کردن آن آتش دستوردهنده باشد و کار از دست او خارج شد و این خارجشدن کار از دست سازمان بورس دقیقاً همان چیزی است که باعث شد تا به امروز اعتماد به بازار بازنگشته و ما شاهد رفتارهای اینچنینی باشیم …
خوب حالا بسیاری از خود میپرسند این یک روایت است نقش نامه نرخ خوراک کجاست؟!
کسانی که در بازار فروختند اطلاعات نهانی داشتند؟! موضوع نرخ خوراک کجای این بازیست؟! چرا همه چیز دقیقاً منطبق بر هم پیش میرفت؟
اما یک نکته را بدانید این تجربه بزرگی برای همه ما شد که نباید در بازار مداخلههای غیرمنطقی و غیراصولی کرد چرا که ممکن است جایی عنان از دست همه خارج شده و نتایج غیر قابل توصیفی رقم بخورد کمااینکه امروز هم شاهد آن هستیم که سازمان بورس و یا هر نهاد دیگری قدرت ایجاد تغییرات مثبت را بهواسطه مداخلات خود ندارند.
هابیل خاوری کارشناس بازار سرمایه