وقتی طوفان گرد و غبار خوزستان را در بر میگیرد، اما نبض مناطق نفتی همچنان به تپش ادامه میدهد

به گزارش بورس نیوز، خوزستان دوباره زیر باران گرد و غبار کمر خم کرده. آسمان خاکستری، نفسها سنگین و شهر به نظر میرسد که به خواب رفته است. ادارات تعطیل، بچهها از رفتن به مدرسه معاف و خیابانها خلوتتر از همیشه شدهاند. اما در این سکوت، گروهی هنوز بیدارند، هنوز در دل گرما و گرد و غبار، چرخهای صنعت نفت را به حرکت درمیآورند: کارکنان عملیاتی صنعت نفت، افرادی که به نظر میرسد تعطیلی فقط یک آرزوی دور برای آنهاست. گرد و غبار، قصه تکراری خوزستان است؛ جایی که آلودگی و غبار به بخشی از زندگی تبدیل شدهاند. از بیابانهای اطراف تا بادهایی که خاک عراق و عربستان را به همراه میآورند، هر از چند گاهی شهر قفل میشود. مسئولان نیز چارهای جز اعلام تعطیلی ندارند تا مردم کمتری آسیب ببینند. اما برای گروهی، این تعطیلیها فقط یک حسرت کوتاه است. آنها کارکنان عملیاتی نفت هستند، افرادی که در دکلهای حفاری، واحدهای بهرهبرداری، پالایشگاه آبادان و ... روز و شبشان فرقی ندارد.
وقتی کار تعطیلی را نمیشناسد، صنعت نفت مانند قلبی است که اگر یک لحظه متوقف شود، کل کشور به لرزه در میآید. چاههای نفت، خطوط لوله، پالایشگاهها و ... هیچگاه نمیتوانند خاموش بمانند. به همین دلیل، کارکنان عملیاتی، از حفار و واشکول و موتورمن تا کارکنان پالایشگاهها و واحدهای بهرهبرداری باید همیشه آماده کار باشند. حتی وقتی گرد و غبار چشمانشان را میسوزاند و نفس کشیدن سخت میشود، آنها با ماسک و کلاه ایمنی در میدان هستند.
در یک بار که گرد و غبار شدت یافته بود، خبرگزاری بورسنیوز گزارشی از کارکنان عملیاتی در دکلهای حفاری منتشر کرد که یکی از آنها با خندهای تلخ گفت: «تعطیلی؟ آن برای کسانی است که پشت میز مینشینند. ما که اینجا هستیم، فقط میتوانیم از دور حسرتش را بخوریم. زن و بچهام الان خانه هستند، ولی من باید تا پایان شیفت بمانم.» این حرف دل بسیاری است. افرادی که شیفتهای دو هفتهای، گرمای پنجاه درجه و دوری از خانه برای آنها عادی شده است.
حسرت یک روز آرام در تعطیلات گرد و غباری برای کارگران نفت فقط یک دردسر اضافی است. فیلترهای ماسک پر از خاک میشود، چشمانشان میسوزد و گاهی حتی نمیتوانند درست نفس بکشند. اما کارشان را رها نمیکنند، زیرا میدانند اگر آنها نباشند، تولید نفت متوقف میشود. یکی از تکنسینهای میدان یادآوران در روزی که همه ادارات تعطیل بودند، گفت: «ما به خاک و گرما عادت کردهایم، اما وقتی میشنویم همه تعطیلاند و ما هنوز اینجا هستیم، دلمان یک لحظه میگیرد. ای کاش حداقل یک روز میتوانستم پیش بچههایم باشم.»
این حسرت تنها برای یک نفر نیست. بسیاری از کارکنان عملیاتی، به ویژه جوانانی که تازه به این صنعت وارد شدهاند، میخواهند بیشتر دیده شوند. نه تنها به خاطر حقوق و مزایا، بلکه به خاطر اینکه احساس کنند زحماتشان به چشم میآید.
پس بیایید کمی به حال کارکنان عملیاتی نفت توجه کنیم. نفت، خون در رگهای اقتصاد ایران است. اما این خون را کسانی زنده نگه میدارند که روزها و شبها در دل خطر و گرد و خاک کار میکنند. آنها نه به دنبال تعریف و تمجیدند و نه چیزی بیشتر از حق خود میخواهند. یک کمپ استراحت تمیزتر، یک مرخصی درست و حسابی، یا حتی یک تشکر ساده، گاهی از صد تا پاداش برایشان باارزشتر است. البته این به این معنی نیست که از آیتمهای انگیزشی برای جبران زحماتشان غافل شویم.
حالا که گرد و غبار دوباره خوزستان را تعطیل کرده، بد نیست یک لحظه به این فکر کنیم که این افراد با همه سختیها چه کار میکنند. شاید اگر کمی بیشتر به فکر آنها باشیم، بتوانیم روزی کاری کنیم که آنها هم طعم یک تعطیلی واقعی را بچشند.
انتهای پیام/







