بورس‌نیوز(بورس‌خبر)، قدیمی ترین پایگاه خبری بازار سرمایه ایران

      
پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۵

با این رشد خودکشی، چند سال دیگر از دنیا سبقت خواهیم گرفت؟!

کد خبر : ۱۳۲۶۸۰
چه خودکشی جرم باشد و چه بروندادی از بیماری‌های روحی و روانی افراد، جا دارد که برای مقابله با آن اقدامات متناسبی را در دستور کار قرار دهیم که نمی‌دهیم!

به گزارش «تابناک»، در حالی که بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه 800 هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند (به طور میانگین یه نفر در هر چهل ثانیه یا عبارت بهتر، در هر دو دقیقه، سه نفر)، آمار و ارقام ثبت شده از این رویداد در کشورمان، حکایت از آن دارد که تعداد خودکشی های منجر به فوت در ایران به نسبت میانگین جهانی به مراتب کمتر است و به همین دلیل ساده جا دارد که به خود بنازیم!

این در حالی است که آمار خودکشی های منجر به فوت در کشورمان در سالهای اخیر روند پر شتاب افزایشی را تجربه کرده و به شدت در حال ترقی است؛ تا آنجا که اگر میانگین گیری کشوری مد نظرمان نباشد، درخواهیم یافت در برخی مناطق کشور از میانگین جهانی خودکشی منجر به فوت جلو زده‌ایم و این آمار دهشتناک به مدد نرخ بسیار پایین خودکشی در دیگر نقاط کشور است که دیده نمی‌شود.

آن گونه که آمارها نشان می‌دهد، نرخ خودکشی منجر به مرگ در جهان، 11.5 نفر در هر صد هزار نفر است که در کشورمان عددی کمتر از 6 نفر در صد هزار نفر است اما با نگاهی به آمار تفکیکی در این باره درخواهیم یافت که این نرخ در برخی شهرهای غربی کشور، گاه از 11.5 نفر در صد هزار نفر هم متجاوز می‌شود و به همین نسبت، در بسیاری شهرهای دیگر، عدد کمتر از 6 نفر در صد هزار را نشان می‌دهد.

بدین ترتیب می‌توان دریافت که غره شدن به آمار خوب کشورمان در این باره هیچ جایگاهی نخواهد داشت و می‌بایست به مانند کشورهایی که آمار خودکشی شان بالاست، اقدامات عاجل و جامعی برای کاهش این نرخ مرگ و میر در دستور کار قرار داد و اولویت این اقدام را شهرهایی مانند ایلام دانست که رکوردار خودکشی منجر به مرگ در کشور هستند؛ درست کاری که جهانیان در دستور کار قرار داده‌اند و نامگذاری دهم سپتامبر به عنوان «روز جهانی پیشگیری از خودکشی»، از جمله بروندادهای آن است. 

اهمیت به کار بستن این اقدامات پیشگیرانه در کشورمان زمانی آشکار تر خواهد شد که نیم نگاهی به آمار ثبت شده پزشکی قانونی در سالهای گذاشته بیاندازیم؛ آمارهایی که حکایت از آن دارند که میزان خودکشی منجر به مرگ در سال ۸۹ نسبت به سال قبل (سال 88) ۱۷ درصد افزایش داشته، در سال 90 رشدی 9.5 درصدری به نسبت سال قبلش را تجربه کرده و به همین منوال ادامه یافته تا در نتیجه در سال گذشته به عدد 4055 خودکشی منجر به مرگ رسیده است.

اختلاف 3122 فوت ناشی از خودکشی در سال 88 با 4055 مرگ مشابه در سال 92، حکایت از رشدی چشمگیر دارد اما درک آن زمانی آسان تر می‌شود که سخنان یکی دو سال پیش فرمانده ناجا درباره آن را به یادآورده و بدانیم: «آمار خودکشی در کشور دو برابر قتل است».

اینجاست که اختصاص یافتن یک و نیم درصد مرگ و میرها در کشور به خودکشی، به شدت نگران کننده به نظر می‌رسد؛ به ویژه آنکه بدانیم از هر بیست مورد اقدام به خودکشی، یکی به مرگ منجر می‌شود و اغلب افرادی که به این شیوه رخت از جهان می‌بندند،  در سنین 15 تا 44 سال قرار دارند و نیروی فعال جامعه به شمار می‌آیند. به این نکته می‌توان اضافه کرد که خودکشی دومین علت مرگ در نوجوانان و جوانان (محدوده سنی 10 تا 24 سال) است.

در حقیقت همه این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا جهانیان را به این نتیجه برساند که یک روز در تقویم جهانی را به این روز اختصاص داده و برنامه جامعی برای کاهش میزان خودکشی تدارک ببینند و بر اساس آن ۱۹۴ کشور عضو را موظف به کاهش میزان خودکشی تا ۱۰ درصد در کشور‌هایشان کرده و هر ساله گزارش پیش رفت اقداماتشان را تهیه کرده و ارائه دهند.

این در حالی که جز ارائه گاه به گاه آمارهای مرگ و میر در کشور که آمار خودکشی نیز بخشی از آن را شکل می‌دهد، تقریبا هیچ اقدام دیگری در این راستا در کشورمان شکل نگرفته و جز کلیاتی محدود (مثل این نکته که در کل کشور قریب به۷۰ درصد آمار خودکشی را مردان و ۳۰ درصد را زنان تشکیل می‌دهند)، آگاهی بخشی دیگری در جامعه صورت نگرفته است.

این اتفاق که به نظر ناشی از نشکستن تابوی خودکشی در کشورمان است، از این رو نگران کننده به نظر می‌رسد که در سایه نپرداختن به خودکشی ها، رنج و عذابی که با خودکشی افراد به خانواده و اطرافیان ایشان وارد می‌شود هم ندید گرفته می‌شود و علاوه بر آن، علت ماجرا نیز مکشوف نشده و در نتیجه، لا ینحل باقی می‌ماند.

به عبارت بهتر، وقتی بپذیریم یک یاس و ناراحتی روحی شدید موجب شده که فردی برای پایان دادن به زندگی خود گام بردارد، به ناچار باید بپذیریم شدید ترین ناراحتی و چه بسا بیماری روانی شایع در جامعه ندید گرفته شده و هیچ نهاد و مسئولی خود را در قبال آن مسئول نداسته است؛ با درک این گزاره سخت نیست که نتیجه بگیریم هیچ بیماری روانی شایع در جامعه و اثرات آن برای هیچ نهاد و مسئولی مهم نیست؛ آیا معنای این نتیجه گیری چیزی جز این است که باید انتظار شدت گرفتن لطمات وارده بر اثر این غفلت ها را داشته باشیم؟!
اشتراک گذاری :
نظرات کاربران
ارسال نظر
نظرات بینندگان
حسین
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۰
با تشکر از مطلب خوبتون، مشکل اینجاست که ما همیشه صورت مسئلرو پاک میکنیم وبا گفتن اینکه ما جزو کشورهایی هستیم که کمترین آمار خودکشی داره فقط مونده اگه نهادیم متولی این امر باشه جایزه بگیره در حالیکه خیلی از کسانیکه در ایران خودکشی میکنن به خاطر زشتی این عمل علت مرگ رو اطرافیان و خانواده پنهان میکنن و آمار ما بالاتر از این هست....