بانک بهتر است یا بورس؟/ خواب مخملی دولت کی پایان می یابد ؟
با وجود برآیند مثبت رخدادها و خبرهای اقتصادی و سیاسی ، بازار سهام ایران این روزها با شرایط مطلوبی روبرو نیست.
بورس تهران اگر چه خبرهای امیدوار کننده در زمینه مذاکرات هسته ای و امکان برچیده شدن تحریم ها پس از توافق جامع را نظاره گر است اما افت ادامه دار قیمت سهام و بی اعتمادی گسترده برای حضور سرمایه گذاران در بازار سرمایه باعث شده تا همه انگیزه ها برای ماندن در این بازار به یأس تیدیل شود. این در حالی است که کاهش نرخ سود بانکی هم نتوانسته بصورت تئوریک دردی از درد های بازار سهام درمان کند و شاید هم بر عکس به خروج سرمایه ها و سپرده گذاری در بانک ها رونق داده است. این میان این پرسش در ذهن متبادر می شود که در شرایط فعلی اقتصاد ایران سرمایه گذاری در بورس بهتر است یا بانک؟
نگارنده بر این باور است که سپرده گذاری در بانک ها در حال حاضر برای مردم جامعه جذابیت بیشتری را در ظاهر خواهد داشت زیرا این علاقه برای عامه جامعه وجود دارد که در بازار یا مکانی سرمایه گذاری کنند که ضمن مشخص بودن تکلیفشان از مالیات و ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک در انها خبری نیست.
در مقابل اما در بورس هنوز تکلیف بسیاری از مولفه های تاثیر گذار همچون نرخ خوراک پتروشیمی، بهره مالکانه معادن ، نرخ خودرو و سایر موضوعات تاثیر گذار از جمله نحوه عملکرد متولیان و ناظر معاملات در کنار افزایش ریسک سرمایه گذاری در این بازار مشخص نیست.
قدر مسلم دولت تدبیر و امید تا حد زیادی برگ برنده خود برای موفقیت در اقتصاد و سیاست را بر روی میز مذاکرات هسته ای امتحان می کند تا به این ترتیب به درمان قطعی چالش های موجود دست یابد. اما طولانی شدن روند مذاکرات اکنون به افزایش ریسک های بازار انجامیده است.
تفکر اصلی دولت در حال حاضر تا حد زیادی به موضوع توافق با غرب معطوف شده و تا این اتفاق محقق نشود در سایر حوزه ها اراده چندانی برای بهبود وجود ندارد. دولت معتقد است که زحمات ان در زمینه ایجاد تدبیر اقتصادی و امید سیاسی دیده نمی شود . به دور از واقعیت نیست که قدرت چانه زنی دولتمردان کشور با غرب تا حد بسیاری افزایش یافته اما این امتیاز به تنهایی کافی نیست.
تمرکز بیش از حد تصور بر روی موضوع مذاکرات هسته ای و غافل شدن از سایر حوزه های تاثیر گذار در مدیریت کلان کشور باعث شده تا با افزایش دامنه نگرانی ها و انتقاد های ریز و درشت حلقه های همفکر با دولت تدبیر و امید در بازار سرمایه برخی دلواپسان زاویه دار با نگرش دولت یازدهم به دنبال گرو کشی و پیشبرد اهداف حزبی خود با به رخ کشیدن این مشکلات در نهاد های حاکمیتی از جمله مجلس باشند تا دستکم با فشار بر دولت اندکی از خواسته های خود را محقق سازند.
خواسته هایی که با وعده های انتخاباتی نیز در آمیخته است. منتقدان همفکر دولت اینک می پرسند اگر در دولت احمدی نژادی ها تصمیم های یک شبه پاشنه اقتصاد ایران را لنگ کرده بود چرا در دولت تدبیر و امید با وجود سپری شدن 700 روز از عمر آن هنوز خواب مخملی تصمیم گیران به پایان نرسیده است؟
خواست اصلی سرمایه گذاران و ذینفعان بازار سرمایه در شرایط فعلی از دولت تدبیر و امید در وهله نخست ارایه برنامه ای مدون و منسجم برای اقتصاد و پس از آن بازار سرمایه است. در حال حاضر به روشنی می توان احساس کرد که وزیر اقتصاد به دلیل عدم برخورداری از شخصیت کاریزماتیک در بدنه دولت فاقد هر گونه وزن لازم برای به تعادل رساندن حوزه های پولی و مالی است.
در شرایطی که بانک ها برای سپرده های دیداری کوتاه مدت نرخ روز شمار 20 درصدی را به صاحبان نقدینگی پیشنهاد می دهند و در سیاست گذاری هم موفقیت واضحی هنوز به دست نیامده است برگزاری هر چند وقت یکبار جلسات با فعالان بازار سرمایه با عنوان های مختلف بی فایده است زیرا از عهده وزیر اقتصاد خارج است.
و سخن آخر اینکه سرمایه بنا به ذات خود ترسو است و دامنه دار شدن اعتراض ها از قبیل تجمع یا نامه های سرگشاده به سران حکومتی تنها به بدتر شدن اوضاع در بازار سرمایه خواهد انجامید زیرا وقتی فعالان بازار سرمایه از بابت عدم کسب منفعت در بازار به تجمع اعتراضی متوسل شوند سایر عامه مردم برای حضور در این بازار برای همیشه منصرف می شوند.
امیر کاویان کارشناس بازار سرمایه
دولت احمدی نژاد حداقل هدفش رو می گفت و مردم هم گول نمی خوردند .
ولی اینها در ظاهر یک چیز می گن و در عمل کار دیگه ای می کنن و از اعتماد مردم سواستفاده کردند .
البته سیاست اینه که امنیت اقتصادی رو ازت میگیرند تا خودت دست به خودکشی بزنی.
برای کوتاه مدت سیاست داهیانه ای است چون اگر بازار بورس رونق بگیرد و بازده آن بیش از بازده سود بانکی باشد احتمالا بسیاری از سپرده های بانکی بطرف بورس سرازیر می شود که این کار بانکها را تا آستانه ورشکستگی پیش می برد. ورشکستگی بانکها یک فاجعۀ تمام عیار برای اقتصاد کشور است و تر و خشک را با هم می سوزاند.
ما سهامداران هم باید با درک درست شرایط یا باید با نگاه بلند مدت در بازار بمانیم و از نوسان گیری های ساده لوحانه بپرهیزیم یا اینکه سرمایه مان را در بانکها سپرده گذاری کنیم و خیالمان راحت شود.
6 ماه قبل هم در همین بخش نظرات گفتم که تا قبل از پایان تحریم ها در گشاده دست ترین حالت حداکثر باید 30% سرمایه مان را در بورس بکار بیاندازیم
در حالی که رهبری فرمودند بی فایده است
حتی اگر مذاکرات به نتیجه برسد ما در زمینه ای جز مذاکرات کارنامه موفقی در این دولت ندیده ایم (مذاکرات همه چیز نیست)