افزایش حمایت دولتی و تکیه بر دانش جوانان ایرانی
به گزارش بورس نیوز، خودروسازی در ایران تاریخچهای جالب دارد. از مونتاژ شروع شد به تولید خودروی ملی و نیمه ملی رسید و دوباره بهسوی مونتاژ صددرصدی حرکت کرد. گویی هیچ برنامه مشخصی برای این حوزه که در میتوانست بهخوبی جای بخش عظیمی از درآمدهای نفتی را پر کند، وجود نداشته و البته ندارد.
سوء مدیریت، اشتباهات استراتژیک، تعریف نادرست از آیندهصنعت، تحریم، اشتباه در محاسبات، نقدینگی و صدها دلیل دیگر ازجمله معضلات پیش روی این صنعت بزرگ است. ایران زمانی که صنعت خودروی خود را شکل داد، هنوز بسیاری از کشورها در خواب این مهم به سر میبردند اما انتخابهای اشتباه از سوی ما و تصمیمات درست از سوی سایر کشورها، ما را از فاز پیشرفت به فاز عقبگرد رساند و در مقابل تصمیمات آگاهانه، کشورهای رقیب ما را بهسرعت به قله موفقیت رساند.
اما دلیل اینهمه ضعف در این صنعت چیست؟
1- قدیمی بودن تکنولوژی تولید در صنایع مکمل همانندقطعهسازی
2- تحریمها
3- بدقولی و بدعهدی شرکای خارجی
4- نبود حمایتهای قانونی با تأثیر حداکثری
5- کاهش قدرت خرید مردم
6- نبود فضای رقابتی برای کیفی سازی
7- اعمالنظر و نفوذ افراد غیر صاحبنظر در صنعت خودرو
8- دولتی بودن خودروسازهای مهم کشور
9- خصوصیسازی اشتباه درصنعت خودروو البته قطعهسازیها
10- نبود اولویت تأمین نیازهای خودروسازان از سوی صنایع دیگر مانند فولاد و آلومینیم
و...
متأسفانه بخش اعظمی از دستگاههای فعال در صنعت قطعهسازی کشور و البته صنعت خودرو، قدیمی است و اساساً تولید محصولات جدید با تکنولوژیهای روز امکانپذیر نخواهد بود. صنعت قطعهسازی کشور جز در مواردی خاص مانند معدود مجموعههایی که با سرمایهگذاری رنو فرانسه بهروز شدند، بیشتر کپیسازانی هستند که تنها با مهندسی معکوس کار خود را پیش میبرند اما در قرن 21 دیگر شما نمیتوانید تنها کپیکار باشی بلکه باید توان ایدهپردازی،طراحی و تولیدبا بهترین فرآیند را نیز در اختیار داشته و کیفیت را فدای هیچچیز نکنید. این مهم در تمام این سالها حلقه گمشده صنعت خودرو و قطعه بوده است.
پس از برجام اتفاقات خوبی در صنعت خودرو رخ داد اما بازهم به دلیل کندی روند انجام کارها و کاغذبازیهای بیمورد، اتفاقی که سالها در آرزوی آن بودیم رخ نداد.
وقتکشی و به سفر و همایش بسنده کردن تنها اتفاق مهمی بود که در همه این سالهای پسابرجام در بخش قطعه و خودرو رخ داد و حاصل آن شد خودروهای بدون قطعه پسابرجامی!
تحریمها جلوی رشد صنعت خودرو را گرفتند و این مهم تنها در یک حوزه یعنیتأمین قطعهموردنیاز هزینه تحمیلی به صنعت خودرو گاهی تا 10 برابر پیش میرود و در این زمان تنها 2 راهکار در جلوی پای صنعت خودرو موجود است. 1) تعطیل کردن خط تولید 2) رفع نیاز قطعهای با کمک دلالها و کشورهای ثالث با چند برابر قیمت واقعی. این مهم نیز هزینه بسیاری برای خودروساز به همراه دارد.
در بخشی دیگر از فعالیتهای خودرویی، بدعهدی شرکای بهظاهر بزرگ و مستقل همانند: پژو، سیتروئن، رنو، مزدا، کیا، هیوندای و دهها برند دیگر، تمام دکترین صنعت خودرو را با چالشی به نام نابودی و بازگشت به نقطه آغاز مواجه کرد.
بیشک خودروساز ایرانی با تمام نیازهای مالی و کمبودهای نقدینگی، با برنامهریزی وارد مشارکت با طرفهای خارجی میشود و روی حرف ایشان نیز هزینههای بسیار کرده و آمادهی جهشی بزرگ میشود اما؛ تنها یک تشر از سوی ارباب ایشان یعنی آمریکا برای زیر پای گذاشتن همه عهد و پیمانها کافی است تا از فرانسوی و آلمانی گرفته تا ژاپنی و چینی نبودن را به بودن ترجمه دهند و باز یادشان برود که چگونه برای بودن در بازار ایران دست و پای خود را گمکرده بودند!
بیشک هزینه ایجاد خط تولید جدید، آموزشهای خاص داخلی و خارجی و تجهیز قطعهساز برای تولید جدید، هزینهبر بوده و این همان بلایی است که شرکای خارجی با قراردادهای پسابرجامی بر سر ایرانخودرو، سایپا، بهمن و کرمان موتور و سایر خودروسازها و البته قطعهسازان آوردند.
متأسفانه در تمام این سالها از حمایتهای دولتی از صنعت خودرو گفته شد اما هیچگاه کسی پیدا نشد تا بگوید این حمایتها چه بوده است؟ آیا برای واردات تکنولوژی رایزنی از سوی دولت و وزارت امور خارجه به نفع خودروساز شد؟ آیا گمرکات کشور برای واردات تجهیزات به خودروسازان آفر خاصی دادهاند؟ آیا قانونگذار برای رفع نیاز مالی و تأمین بخشی از نقدینگی این صنعت بزرگ، قدمی برداشته است و یا اینکه تنها برای رأی آوردن و بردن رقابتهای سیاسی از این صنعت و تاختن به پیکر بیجان آن استفادهشده است؟
متأسفانه رکود اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم دلیل دیگری برای از بین رفتن فرصتهای صنعت خودرو در تمام این سالها بوده است. صنعت خودروی کشور به دلیل همان دلایل ریزودرشتی که در بالا ذکر شد بازارهای صادراتی محدودی دارد بنابراین تنها بازار داخل را میتواند در دکترین خود ببیند که این مهم نیز با توجه به اقتصاد بیمار و کاهش در؟آمد خانوارهای ایرانی بسیار محدودشده است.
بنابراین صنعت خودرو یا باید به فروش اعتباری روی آورد که این مهم خودش یکی از عوامل بالا رفتن میزان بدهیهای صنعت به قطعهساز و سیستم بانکی شده است و یا باید دست از تولید خودرو با تیراژ بالا بردارد که این مهم نیز صرفه اقتصادی را کم میکند.
متأسفانه در زمان بحرانهای اقتصادی صنعت خودرو سیبل دولت، مجلس، کارشناسان، رسانهها و حتی مردم کوچه و بازار میشود. دلیل همه مشکلات کشور میشود صنعت خودرو، دلیل نباریدن باران نیز به این صنعت و کیفیت خودروهای تولیدی آن مربوط میشود!
اما کسی نمیپرسد چرا در شرایط بحرانی صنایع مکمل صنعت خودرو مانند فولاد و آلومینیوم، پشت این صنعت را به بهانه صادرات خالی میکنند و هیچکس حتی جرات نمیکند به ایشان بگوید لطفاً کمی ملاحظه بفرمایید!
به همه این دلایلی که گفته شد، شما اشتباهات مدیریتی مدیران گذشته صنعت خودرو و حتی روسای دولتها را که اضافه کنید، حاصلش میشود ضرر، ضرر و بازهم ضرر که در ماههای گذشته در صورتهای مالی و عملکرد دو خودروساز بزرگ کشور کاملاً مشهود بوده است.
این صنعت به جان و روح تازه نیاز دارد و این مهم میسر نخواهد شد مگر با استفاده از تجارب بزرگان، اعتماد به توان مهندسان داخلی و کمی دور شدن از خودخواهی و فامیل بازی که این آخری...!
صنعت خودروی ایران میتوانست و شاید هنوز هم بتواند جای درآمدهای نفتی را در بودجه کشور بگیرد اما این مهم به همتی نیاز دارد که باید از سوی همه مدیران ارشد کشور و صنعت تامین و تجهیز شود.
لطفاًآشکارا نقاط ضعف عملکردی خود را قبول و برای تبدیل آنها به نقطه قوت و قدرت گرفتن مجدد صنعت خودرو، مقاومت خود را در برابر بهبود و نوآوری کم کنید.
با تشکر از کم کردن مقاومت شما در برابر نوآوری!
محمد علی رفیعی