چوب حراج بر سهم ها؛ ثمره اجرای موفقیت آمیز پروژه بورس هراسی
به گزارش بورس نیوز امروز هم بازار با پدیده صف نشینی همراه بود. یک طرف صف خرید و یک طرف صف فروش! اینکه به صف نشینی عادت کرده ایم، مهم نیست؛ ولی قیمت خیلی از سهم ها در عرض چند هفته، افت ۴۰ _ ۵۰ درصدی داشته؛ در حالی که نه نرخ فروش محصولات شرکت ها کم شده، نه دلار و ملک ارزان شده! بزرگوارانی که تا یک ماه پیش، برای خرید صف می کشیدند و از ارزندگی ذاتی و ارزش جایگزینی و... دم می زدند هم سکوت کرده اند و به تعطیلات رفته اند! اتفاق خاصی افتاده و ما بی خبریم؟ یا قرار است بازار را تخریب کنید و وقتی حسابی مفت شد، بخرید و...؟؟
سیگنال جنگلی صادر شد
رشد بازار سرمایه به مذاق خیلی ها خوش نیامد و در روزهای سبز این بازار مرتبا آیه یاس می خواندند و هشدار حباب می دادند و.... حالا که پروژه بورس هراسی شان جواب داده سیگنال خرید املاک جنگلی شان را داده اند و بورس را قمارخانه خوانده اند. کاش یادمان نرود از همان روزی که بازار مسکن را به محلی برای سوداگری تبدیل کردند، آتشی در این بازار به پا شد که خیلی از مردم مان را سوزاند. دیگر از جان بازار املاک چه می خواهند، خدا داند و بس.
حق السکوت چند؟
این روزها از مدیران چند شغله و مدارک جعلی برخی مدیران و حقوق های نجومی و... زیاد صحبت می شود. اما اخیرا یکی از فعالان عالم رسانه از یک پیشنهاد کار عجیب خبر داده! به گفته این بزرگوار، هلدینگ معتبر بورسی به ایشان پیشنهاد کرده ماهانه ۱۲ میلیون تومان بگیرند و از این حرف ها پشت سر مدیران شان نزنند! این پیشنهاد از این جهت عجیب است که پیشنهاد دهنده، هیچ تکذیبیه و جوابیه ای هم ارائه نکرده و معلوم نیست این موضوع صحت دارد یا نه. البته این پیشنهاد زیاد عقلانی نیست؛ چرا که اگر هم درست باشد یعنی باید بپذیریم پیشنهاد دهنده محترم، فراموش کرده اند چه تعداد رسانه فعال و فعال رسانه ای داریم؟ قرار است به همه شان باج دهید؟
بلیط بخت آزمایی هم جواب نداد
جاده مخصوص هم جاده خبرسازی است. از طرفی قیمت ها هر روز بالاتر می رود و از طرف دیگر اهالی این منطقه برای آرام کردن بازار مرتبا مثل فروشندگان بلیط بخت آزمایی، قرعه کشی راه می اندازند تا برندگان خوش شانس یا در واقع خریداران چهار چرخی بنام خودرو را شناسایی کنند و در نهایت هم، نه بازار آرامش یافته و نه خودشان سود کرده اند. بهتر نبود به جای این همه بازی، محصول تولیدی را نقدا می فروختند و در زمان فروش، محصول را دست مشتری می دادند و این چنین بازار سیاه راه نمی انداختند؟
مجوزی که برای چند نفر کره داشت و برای بقیه...
البته الطاف اهالی خیابان سمیه فقط شامل حال اهالی جاده مخصوص نبوده و این بزرگواران برای سرگرم کردن خیلی از حوزه های اقتصادی، برنامه دارند؛ آن هم برنامه ای که برای یک عده، سرگرم کننده است و برای عده ای هم پولساز! و البته برای توده مردم هم هزینه زا! مثلا به چند نفر محدود، مجوز واردات موز می دهند؛ بعد این بزرگواران لطف کرده و مجوزشان را چند صد میلیون تا حتی یک میلیارد تومان بالاتر، به یک سری واسطه می فروشند. بعد واسطه های محترم هم چند درصدی برای جیب خود روی محصول می کشند و در آخر هم مصرف کنندگان باید هزینه تفنن این بزرگواران را از جیب شان بدهند. ناراحت بودید هم می توانید موز نخورید! مثل خیلی چیزهای دیگر که قیدش را زدید...
آنچه در خواب هم نمیدیدیم، در بیداری دیدیم!
و خبر آخر هم اینکه اگر چه شاخص تورم مان رکورد ۱۰ ساله را شکسته و تورم ۵ ماهه اول سال به ۱۵.۲ رسیده؛ ولی حسرت نخورید که چرا هرگز چیزی ارزان نمی شود؛ چون همین جا کنار گوش تان، قیمت خیلی سهم ها در یک ماه تقریبا نصف شده و باز دارندگان شان بر سر و کله می زنند تا زودتر بفروشند و خارج شوند!
موش و گربه بازی در بورس کار قدرتمندان در دلالی ارز و سکه و مسکن است و سرمایه اشخاص حقیقی در بورس هیچ تاثیر در روند بورس و بازار موازی ندارند ولی ایجاد هراس باعث تخریب بورس و از بین رفتن و دود شدن اندک اندوخته می گردد و قصد مسئولان سوق دادن سرمایه به سمت سود ثابت صندوق و اوراق و سپرده است و همین باعث بی نظمی اقتصادی و بی ارزش تر شدن پول ملی یعنی فلاکت عامه مردم می گردند