در عمر بیشاز چهلساله بازار سرمایه هیچگاه بازار، نوسانات سال ۱۳۹۹را تجربه نکرده بود.رشد های غیرمنتظره بازار سرمایه و افت شایانتوجه آن و حضور آحاد مردم در بازار سرمایه و آشتی آنها بعد از افت سالهای ۷۵و ۸۶ و ۸۴و ۹۲و ۹۳ با بازار سرمایه و بزرگ شدن اندازه آن و اقدامات مرتبط دیگر مانند آزادسازی سهام عدالت، همه و همه نشان داد که بازار سرمایه ایران یک بازار روبهرشد و نوینی است که آحاد مردم را به خودش جذب کرده است. اما اتفاقات زیادی نظیر بهبود چشماندازهای مالی کشور ،کاهش ارزش پول ملی، افزایش ارزش ارزهای خارجی در قبال پول ملی و… باعث شد که بازار سرمایه نوسانات بسیار زیادی را داشته باشد.
رشدهای بی نظیر در سال های ۹۸ و ۹۹
ما در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ شاهد رشد های بینظیری در بازار سرمایه بودیم که با هیچیک از بازارها قابلمقایسه نیست:
بازار سرمایه ایران در سال ۹۸، رشد ۲۱۰ درصدی را تجربه کرد و در سال ۹۹رشد ۱۵۵ درصدی. اگر بخواهیم این را مقایسه بکنیم با سایر بازارهای جایگزین باید گفت ارز ۶۶ درصد رشد کرده، سکه ۷۶درصد، طلا ۷۲ درصد، ارزهای نوظهور ۷۱۹ درصد رشد را تجربه کردند، سپرده بانکی ۱۸درصد ، مسکن ۸۱ درصد، اوراق بدهی قابل معامله در بورس ۲۱درصد و صندوقهای با درآمد ثابت هم بازدهی متوسط ۲۳درصد را کسب کردند. بنابراین ما شاهد هستیم که بازار سرمایه ایران با اختلاف معناداری نسبتبه سایر بازارهای امکانپذیر بهجزرمزارزها بیشترین بازدهی را داشته است.
بلایی که سال ۹۹ بر سر سهامداران خرد آورد!
بازار سرمایه در سال ۹۹ با شاخص ۵۸۰۰۰۰ آغاز کرد در مردادماه به بالاتر از ۲۱۰۰۰۰۰ رسید. یعنی رشدی بیشاز ۱۰۰درصد را در بازار سرمایه تجربه کردیم. متأسفانه پیرو رشد قابلتوجهی که اتفاق افتاد بازار سرمایه دچار حباب شد وسپس مواجه شدیم با افت قابلتوجه سهام شرکتها و افت شاخص. در ادامه شاخص به محدوده پایینتر از ۱۱۰۰۰۰۰ نزول کرد و البته روزهای پایانی سال را با یک ۱۳۰۷۰۰۰ به پایان رساند. بنابراین یک رشد ۱۵۵ درصدی نسبتبه اول سال تجربه کرد. با اینحال ما شاهد این بودیم که در مرداد ماه صدور بیشاز صد هزار کد سهامداری اتفاق افتاد و شاید بتوانیم با اطمینان اعلام کنیم که صرفاً در مرداد و شهریور و هر یک از این دو ماه بیشاز دو میلیون سهامدار جدید به سهامداران بازار سرمایه اضافه شدند(منهای سهام عدالت ها).سهامدارانی که کد سهامداری جدید از شبکه کارگزاری دریافت میکردند. بنابراین اکثر سرمایهگذاران عادی در ماههایی وارد بازار سرمایه شدندکه رقم شاخص از رقم موجود شاخص بالاتر بوده است. بنابراین بسیاری از سرمایهگذاران ما دچار خسران و زیان شدند. توجه بفرمایید که بهلحاظ آماری ما الان در بازار سرمایه چهل و پنج میلیون نفر سهام دار داریم که مبلغ سرمایه گذاری آن ها زیر صد میلیون تومان است که غالباً پس انداز خود را سرمایه گذاری کرده اند. این دسته از افراد متأسفانه زمانی وارد بازار شدند که بازار سرمایه رشد خودش را تقریباً متوقف کرده بود و روند نزولی به خود گرفته بود.
ما اگر بخواهیم عارضهیابی جدی از اتفاقات بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹ بکنیم،طبیعتاً یکی از دلایل اصلی، تشویق غیر برنامهریزیشده توسط اشخاص مختلف برای ورود به بازار سرمایه بود.از مسئولین، اینفلوئنسر ها و کارشناسان مختلف مالی گرفته تا مردم عادی که بصورت دهان به دهان، از تجربههای درست و سودهای قبلی برای سایرین تعریف میکردند و آنها را به حضور در بازار سرمایه تشویق میکردند. همچنین مواجه شدیم با اینکه افرادی که که بهعنوان تحلیلگر بازار سرمایه خودشان را معرفی میکردند خود دارای سواد مالی بسیار پائینی بودند. این اتفاق باعث شد که مردم دچار گمراهی بسیاری بشوند و نتوانند تصمیم بگیرند.برای بررسی دلایل نوسانات بازار در سال ۹۹ ابتدا مقدمه ای را با موضوع دسته بندی فعالان بازارسرمایه بیان میکنیم.
طبقه بندی فعالان بازارسرمایه
بنده در ابتدا به دوستان توصیه میکنم که که کتاب ده شاهکلید بازار بورس را مطالعه کنند.( آقای مهندس علی صابریان این کتاب را ترجمه کردند) در این کتاب مطالب زیادی هست و فعالین بازارهای سرمایه را به چهار دسته تقسیمبندی میکند:
دسته اول: نمی دانند که نمی دانند!
اولین دسته، افرادی هستند که نمیدانند که نمیدانند(یعنی فکر میکنند که میدانند). این دسته از افراد، افرادی هستند که بهعنوان مدعیان یا ادعا کنندگان نامبرده میشوند. معمولاً این دسته از افراد دچار این توهم هستند که خودشان دانش قابلتوجه و بالایی از بازارهای مالی دارند. این افراد در ایران در اثر رشد همهجانبه بازارهای مالی درآمدها و سودهای اتفاقی قابل توجهی را به دست آوردهاند. بنابراین دچار خودشیفتگی شدند. این دسته از افراد مردم را تشویق میکنند که وارد بازار سرمایه بشوند.
این تجربه را ما در سالهای ۷۴،۷۵،۷۶،۸۳،۸۴،۹۳،۹۲ که افتها و رشد های قابلتوجهی را در بازار سرمایه داشتیم تجربه کردیم. ولی در سال ۹۹ با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی، طبیعتاً شدت و اثر این اتفاق خیلی زیاد بود. اکثر افرادی که در بازار سرمایه، مردم عادی را به سرمایه گذاری بورس تشویق میکردند از این دسته افراد بودند. متأسفانه قانون بازار سرمایه هم نتوانسته است در این سالها مشاورین سرمایهگذاری حقیقی را تأیید صلاحیت کند.
دسته دوم: نمی دانند که میدانند!
دسته دوم آنهایی هستند که نمیدانند که میدانند. این دسته از افراد معمولاً فعال در بازار سرمایه نیستند و در حقیقت اخلالی هم در نظام بازارهای مالی ایجاد نمیکنند. تعدادشان هم محدود است.
دسته سوم: می دانند که نمی دانند!
دسته سوم که خیلی تعدادشان بالاست ، گروهی اند که میدانند که نمیدانند. این دسته از افراد معمولاً افرادی هستند که دنبال دستهاول و دسته چهارم که عرض خواهم کرد هستند.و چشمبسته فعالیت آنها را کپی یا اجرا میکنند. عمده افرادی که ورودشان در سال ۹۹ می باشد از این دسته از افراد هستند.
دسته چهارم: میدانند که میدانند!
دسته چهارم هم کسانی هستند که میدانند که میدانند.این افرادمعمولادسترسی سریع به اطلاعات و قدرت تحلیل دارند و از قدرت مالی نسبتاً بالایی برخوردار هستند. ولی متأسفانه به دلیل توسعه شبکههای اجتماعی و عدم نظارت سازمان بورس بر شبکههای اجتماعی معمولاً دسته اول بر دسته چهارم غالب شدند. دسته چهارم معمولاً دستهای از افراد هستند مانند شرکتهای مشاور سرمایهگذاری که سالها در بازار سرمایه آبرویی به دست آورده اند. این دسته از افراد قبل از هر توصیه ای به افراد ، ابتدا خود اطمینان حاصل میکنند.
دستهاول بهخاطر عدم وجود نظارت طبیعتاً دچار این محدودیتها نیستند و شایعهپراکنی هایی میکنند که این این شایعهپراکنیها در بازار سرمایه میتواند اثرگذار باشد و ما الان شاهد این اتفاق هستیم.البته الزاماً همه این ها، افرادی نیستند که اطلاعات غیرمفید و نادرست را به سرمایهگذاران بدهند، ولی متأسفانه برخی از این دسته از افراد هم در سال ۹۹ دچار خطاها و اشتباهاتی شدند.یکی از دلایل نوسانات بازار سرمایه در سال ۹۹ همین افراد دسته اول هستند.
دلایل نوسانات بازار در سال ۹۹
نظرات غیرکارشناسی و شایعات
یکی از دلایل اصلی نوسانات فعالیت افرادی بود که در طبقه بندی ذکر شده در دسته اول قرار گرفتند که بازار را تحت تاثیرات نظرات غیر کارشناسی و بعضا شایعه ها میکردند.
خطاهای محاسباتی در پیش بینی نرخ ارز
اتفاقات دیگری هم بوجود آورنده نوسانات بازار سرمایه بود.من جمله نوسان قابلتوجه ارز باعث شد که سرمایهگذاران از بُعد ارزش جایگزینی و قدرت سودآوری در محاسبات خودشان دچار خطاهای جدی بشوند. ما،در مقطعی که شاهد رشد قابل توجه بازار بودیم سرمایهگذاران تصور اینرا داشتند که سال ۹۹ دلار از قیمتهای سی هزار تومان هم فراتر خواهد رفت بنابراین محاسبات خودشان را با محفوظات ارزش جایگزینی و قدرت سودآوری با دلار سی هزار تومان محاسبه میکردند.
تخمین های حد بالا دلیل هجوم به بازارسرمایه
در سال ۹۹ اتفاقاتی هم در بازارهای جهانی افتاد. نظیر رشد قابلتوجه کامودیتی ها.بعنوان مثال قیمت مس حدود صددرصد رشد کرد از ۴۷۰۰ دلار در ابتدای سال ۹۹ به ۹۱۰۰ دلار در انتهای سال ۹۹ رسید. این اتفاقالبته با شدت کمتری در روی هم افتاد و همچنین در بسیاری از محصولات پتروشیمی. این اتفاقات باعث شد که مردم دچار خوشبینی بیشتر از حد بشوند.
این خوشبینی بیشازحد باعث شد که ما در محاسباتمان دچار خطای محاسباتی بشویم ،و این نگاه خوش بینانه باعث over stimation یا تخمین حد بالا در درآمدهای آتی شرکتها شد و باعث شد که سرمایهگذاران هجوم قابلتوجه و بیشتری به سمت بازار سرمایه بیاورند.
سپس ما شاهد متورم شدن تقاضا در مقابل عرضه شدیم .لذا قیمتها بیشازحد رشد کرد. ما در اقتصاد مالی معتقدیم که هر گونه تفاوت مثبتی که بین قیمت واقعی و بنیادی یک دارایی و ارزش معاملاتی آن وجود داشته باشد،آن را بهعنوان حباب تلقی میکنیم. البته با این تفسیر ما حباب منفی نداریم چون تفاوت این دو موضوع را بررسی میکنیم .ولی بههرحال میتوانیم تفاوت معناداری که بین ارزشهای ذاتی و قیمتهای معاملاتی ایجاد میشود را به حباب تعبیر کنیم.
افت سریع نتیجه رشید سریع!
اگر ما شاهد یک فرایند پیوسته و دائمی در رشد های کوتاهمدت و ناگهانی در قیمتهای یک یا چند دارایی باشیم این اتفاق منجر به این میشود که ما شاهد افزایش قدرت سودآوری بنگاه ها شویم و بعد با این انتظاراتی که ما در مقدمه گفتیم، شاهد حضور سفتهبازان خواهیم بود.در ادامه قیمتها بهطور قابلتوجهی رشد میکنند. با ادامه این روند، به مقطعی می رسیم که از نظر بسیاری از کارشناسان، سرمایهگذاری و ماندگاری در آن بازار معنی ندارد. بنابراین ما با همان سرعتی که شاهد رشد بودیم شاهد افت قیمتها خواهیم بود. (بعضاً به همان سطحی که رشد از آن آغاز شده است).
متأسفانه این اتفاق در بازار سرمایه ما افتاد. یعنی ما سال ۹۹ را با رشدی که ادامه رشد سال ۹۸ بود آغاز کردیم.در ادامه سال، شاهد هجوم سرمایهگذاران عادی و ناآگاه نسبت به مفاهیم مالی بودیم که بهصورت مستقیم وارد سرمایه گذاری در بازار سرمایه شدند. این اتفاق منجر به این شد که قیمتها رشد قابلتوجهی پیدا کنند.در همین مقطع بود که شاهد یک over stimation یا تخمین حد بالا از درآمدهای آتی بنگاهها شدیم. و بنابراین هر چقدر که مثلاً p/e-ttm بازار از ارقام بالای ۳۰ درصد هم فراتر رفت باز با over stimationکه داشتیم درآمدهای ماههای آتی شرکتها را بالا تخمین میزدیم و بنابراین به p/e فوروارد زیر ۱۰ و بعضاً زیر ۵ در محاسبات می رسیدیم. بنابراین به این نتیجه میرسیدیم که هنوز قیمتها undervalue هستند و سرمایهگذاری مجدد میکردیم و سرمایهگذاران جدید را وارد بازار میکردیم یا افراد جدیدی را تشویق میکردیم که حضور در بازار سرمایه یا جابجایی سایر داراییها با سرمایهگذاری سهام داشته باشند.بنابراین مواجه شدیم با رشد بیرویه قیمت سهام و در مردادماه و شهریورماه شاهد افت بازار بودیم.
این اتفاق را ما در سالهای ۹۲ ،۹۳ ،۸۴ ،۸۸ ،۷۵ ،۷۶ هم تجربه کردیم .متأسفانه در هر زمانی فرصتی پیش میآمد که مردم عادی هم بتوانند از منافع بازار سرمایه بهرهمند بشوند ما با کمتدبیری ها، این دسته از افراد را با زیان قابلتوجه مواجه ساخته ایم که باعث فراری شدن آن ها از بازار سرمایه شده است و صدها سال طول میکشد تا مجدداً اعتماد این دسته از افراد را به دست بیاوریم. ما در سال ۹۹ با شدت خیلی بالاتری شاهد این اتفاق بودیم. بنابراین علیرغم اینکه بازار سرمایه در سال ۹۹، ۱۵۵ درصد رشد کرد ،شاهد خسران قابلتوجه سرمایهگذاران در بازار سرمایه بودیم. در این بحث ما شاهد یکسری خطاها شدیم.
خطاهایی که قاتل بازارسرمایه شدند!
یکی از پرکاربردترین خطاهای سال ۹۹ از نظر بنده این بود که همزمان با رشد روزافزون شاخص بازار، خیلی از کارشناسان بازار سرمایه هم این جمله را تکرار میکردند که “اینبار قضیه فرق دارد”.
یعنی وقتیسرمایه گذاران، افراد باتجربه بالای بیست سال در بازار سرمایه را مورد مشورت قرار میدادند پاسخ می گرفتند که اینبار قضیه فرق میکند .یکی از دلایلی که معتقد بودند اینبار فرق میکندکاهش ارزش پول ملی بود. خیلیها بهاشتباه معتقد بودند که که اقتصاد کشور دارد به سمت اقتصاد ونزوئلایی حرکت میکند.لذا ما در اینجا باید شاهد رشد قابلتوجهی نظیر آنچه که در بورس ونزوئلا در در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ اتفاق افتاد باشیم. بنابراین معتقد بودند که اینبار این اتفاق نظیر تجربیات گذشته نیست.
وارن بافت یک جمله معروفی دارد که میگوید من به شما توصیه میکنم که چگونه پولدار شوید، هر موقع که همه حریص هستند که بازدهی بالاتری به دست بیاورند شما باید بترسید و هر موقع که بقیه ترسیدهاند شما باید حریص باشید وآن جا سرمایهگذاری بکنید.
متأسفانه اینبار خیلی از کارشناسان به این نتیجه نرسیده بودند که موقع خروج از بازار هست. این باعث شد که حجم عرضهها هم بهشدت کاهش پیدا بکند، سیل قابلتوجه علاقه به سمت بازار وجود داشت. بنابراین این اتفاقات تصمیم به خروج کارشناسان را هم مدام به تأخیر میانداخت. بنابراین خیلی از کارشناسان حرفهای بازار سرمایه در اتفاقات سال ۹۹ از خروج از بازار جا ماندند. و این باعث که ما شاهد وقایع ناگوار بازار سرمایه در سال ۹۹باشیم.
بههرحال که همیشه رشد بازار سرمایه طی ده بیست سال گذشته از سایر بازارهای جایگزین بالاتر بوده و و با این شعار هم خیلی از سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در بازار سرمایه تشویق شدند.همینطور که در آمارها دسترسی داریم ما از سال ۷۸ تا سال ۹۹ یعنی در یک دوره تقریباً ۲۲ ساله بهجز ۵ سال همواره بازدهی بالاتری از بازار پول در بازار سرمایه تجربه کردیم و بعضاً بازده هایی را تجربه کردیم که چند برابر بازار پول بوده اند.یعنی در سال ۹۷ بازده هشتاد و ششدرصدی را تجربه کردیم.
در بازار سرمایه نباید انتظار داشتهباشیم که سهام بسیاری از شرکتها به قیمتهایی برسند که در روزهای اوج خودشان رسیده بودند ولی حتما میتوانیم این امید را داشتهباشیم که بخش زیادی از کاهش قیمتی را که از بسیاری از شرکتها داشته اند جبران شود.ولی این باز به این معنی نیست که شاهد این باشیم که خسارت مردم در سهامی که دچار هیجانات زیاد و تشویقات زیاد شبکههای اجتماعی شده و به چندین برابر ارزش ذاتی خود رسیده است هم مشمول این دسته شوند. بااینحال از نگاه ما با فرض ثبات بسیاری از متغیرها میتوانیم شاهد رشد احتمالی برای سهام شرکتها در سال ۱۴۰۰ باشیم.
نسبت هایی برای شناسایی حباب در بازار
چند نسبت داریم که معمولاً از این نسبتها استفاده میکنیم برای اینکه به این نتیجه برسیم که بازارهای مالی ما دچار حباب هستند یاخیر.
نسبت ارزش بازاربه نقدینگی
یک نسبتی هست بنام نسبت ارزش بازار به نقدینگی که به آن نسبت بافت هم گفته می شود. بهصورت تاریخی معمولاً ارزش بازار ما بین ۵۰ تا ۶۰ درصد نقدینگی می باشد. در مردادماه۹۹ که اولین سیگنالها برای وجود پدیده حباب در بازار سرمایه داده شد این نسبت بسیاری از این اعداد فراتر رفته بود. اگر به اعداد نقدینگی دقت کنیم ما اول سال ۹۸ رقم نقدینگی مان ۱۸۸۰ هزار میلیار تومان(همت) بوده، پایان سال یا ابتدای سال ۲۴۷۰ همت بوده و انتهای سال ۹۹، ۳۴۰۰ همت بوده است.در همین بازه ها یعنی درسال ۹۸ اندازه بازار ۶۰۰ همت بوده است. در پایان سال ۹۸به ۱۸۰۰ همت رسید.انتهای سال ۹۹ به ۵۰۰۰ همت رسید. توجه بکنید که در پایان مرداد و و شهریور ماه ۹۹ مجموع بورس و فرابورس از ۹۰۰۰ همت هم فراتر رفت و الان شاهد این ۵۰۰۰ همت هستیم . بخشی از این ارزش بازار اصطلاحاً در چند ماه گذشته آب رفته است.
فرابورس هم در سال ۹۸، ۲۵۰ همت بود و در انتهای سال به ۸۰۰ همت رسید و در سال ۹۹ به ۱۸۰۰ همت رسید. بخشی از این افزایش ها ناشی از افزایش قیمت سهام شرکتهاست و بخشی هم ناشی از ورود سهام شرکتهای جدید به بازار است.
همین موضوع را اگر با قیمتهای ارزی که در ابتدای سال ۹۹ حدود ۱۵۰۰۰ تومان بوده و در انتهای سال ۹۹ هم به حدود ۲۴۰۰۰ تومان رسیده مقایسه کنیم، ارزش مجموع بورس و فرابورس ۱۴۰ میلیارد دلار در سال ۹۸ بوده و در پایان سال ۹۹ به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است.اگر بخواهیم به صورت رشدی مقایسه کنیم چهل و سه درصد دلاری بازار سرمایه در سال ۹۹ بازدهی داشته است.
اگر این ارقام را با میزان نقدینگی مقایسه کنیم، ما به این نتیجه میرسیم که:
نسبت ارزش بازار به نقدینگی در ابتدای سال ۹۸، ۴۵ درصد،انتهای سال ۹۸ ،۷۳ درصد شده و در انتهای ۹۹ این نسبت ۲ شده است. نسبتی که بهصورت میانگین در یک بازه بیست ساله در بازار سرمایه در بین ۵۵ تا ۶۰درصد بوده است، در انتهای سال ۹۹ به عدد ۲ رسیده است! توجه داشته باشید که این نسبت در مردادماه از ۳ هم فراتر رفته بود. یعنی در مردادماه رقم نقدینگی بین۲۷۰۰ همت بود،ارزش بازار هم ۹۰۰۰ همت فراتر رفته بود. یعنی این نسبت به بالای ۳ رسیده بود.
این نسبت یک زنگ خطر برای بازار سرمایه در آن مقطع زمانی بود. الان هم با توجه به اینکه ما شاید قبول بکنیم که بازار سرمایه پوست انداخته است و دیگر سهم قابلتوجهی در اقتصاد کشور دارد و نباید انتظار داشتهباشیم که مثل روند گذشته این نسبت بین ۵۰ تا ۶۰ درصد باشد.اما با این حال، بهنظر میرسد که هنوز نسبت ۲ نسبت بالایی است و باید دلایل موجه تری داشته باشیم که اثبات بکنیم که بازار سرمایه ما در صورت رشد قابلتوجه مجدداً دچار حباب خیلی جدی در این منظر نخواهد شد.
نسبت ارزش بازار به GDP
برای همین منظور از یک نسبت دیگری هم استفاده می شود.این نسبت مقایسه ارزش بازار با GDP است. البته ما متأسفانه مدتهاست که دسترسی به رقم دقیق GDP نداریم و اختلافهای معناداری در ارقام GDP وجود دارد. ارقامی که بنده استفاده کرده ام، داده اعلامی صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ هست.در سال ۹۸ ما حدود ۵۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی داشتیم در مقطعی که ارزش بازار ما حدود ۱۵۰ میلیارد دلار بوده است. این نسبت در آن مقطع حدود ۳۰ درصد بوده است.در سال ۹۹ هم حدود ۵۵۰ میلیارد دلار تولید ناخالص کشور بوده و این در مقطعی بوده که ارزش بازار ما حدود ۲۰۰میلیارد دلار بوده است و این نسبت حدود ۳۶ درصد بوده است.
اگر از این منظر بخواهیم بررسی کنیم. با توجه به اینکه بازار سرمایه سهم مهمی در اقتصاد کشور دارد،شاید این نسبت،نسبت بالایی نباشد.هرچند اگر نگاهی بکنیم به سودهای اعلامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس شایدیک بخشی از این نظر را راجع به تأثیرپذیری این نسبت و تصمیمگیری آن در بازار سرمایه تعدیل بکنیم. آنچه که این روزها بهعنوان سودهای اعلامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اعلام کنیم حدود ۲۰۰۰۰۰ میلیارد تومان است و شاید باید انتظار داشتهباشیم که این ارقام در سال ۱۴۰۰ با اعلام بودجههای شرکتها رشد بسیار قابلتوجهی داشته باشد.
خیلی از کارشناسها معتقد هستند که سود اعلامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس در سال ۱۴۰۰ با فرض عدم تغییر محسوس قیمت ارز ،بین چهل تا ۴۰ و ۴۵ درصد در مقایسه با سال ۹۹ روبهرشد خواهد بود بنابراین شاید بتونیم انتظار داشتهباشیم که این نسبت بهبود پیدا بکند.
با اینحال آنچه که میشود از این دو موضوع برداشت کرد این است که ما در مردادماه شاهد over stimation بودیم. این روزهایی که بازار سرمایه روندی نزولی را طی می کرد بخش قابلتوجهی از آن روند نزولی، روندی بود که باید اتفاق میافتاد و باید اصلاح صورت میگرفت. طبیعی است که همه شما دوستان میدانید زمانیکه ما مواجه هستیم با حرکت شتابزده بازار سرمایه در یکجهت در روند صعودی و یا روند نزولی معمولاً قیمتها بیشاز آنچیزی که باید بالا یا پایین شود تغییر میکند. و بنابراین ما در افت بازار هم شاهد یک over panic بودیم که بصورت جدی در بازار سرمایه ایجاد شد.و تعدادزیادی از سرمایهگذاران را علی رغم میلیشان، وادار به خروج از بازار سرمایه کرد.
روند برعکسی که در چند ماه اول سال داشتیم را در نیمه دوم سال تجربه کردیم. یعنی ما در چند ماه اول سال شاهد متورم شدن دائمی تقاضا در مقابل عرضه بودیم و این منجر به رشد قیمت سهام شرکتها میشد و در ششماهه دوم سال شاهد متورم شدن دایمی عرضه در مقابل تقاضا بودیم و این هم مواجه شد با افت قابلتوجه سهام شرکتها و بعضاً قیمت سهام شرکتها به اعدادی رسید که p/e فوروارد آنها به زیر ۵ هم رسید. و در برخی از صنایع فلزی و برخی صنایع پتروشیمی شاهدp/e فوروارد زیر ۵ بودیم. در این مقطع شرکتهای ما نظیر شرکت فولاد مبارکه و نظیر شرکتهای فولادی و معدنی ما خیلی از شرکتهای پتروشیمی ما به p/e فوروارد زیر۵ هم رسیدند و مواجه شدیم با حضورآن دسته از سرمایهگذارانی که به بیان وارن بافت با مشاهده ترس مردم وارد بازار شدند و سرمایه گذاری کردند. و روند نزولی بازار سرمایه خوشبختانه خوب متوقف شد و روند صعودی را طی کرد.
البته بنده معتقدم که باید اجازه دهیم که بازار سرمایه بهصورت ارگانیک کار خودش را انجام دهد. بازار سرمایه پیچیدگیهای خیلی زیادی در مقایسه با بازار پول،بیمه و لیزینگ دارد. ما در بازار سرمایه شاهد بازیگران و ابزارهای متعددی هستیم.بنابراین هرگونه دستکاری در تصمیمگیریها منجر به تغییر جهت مقطعی بازار سرمایه میشود.ولی نمیتواند یک رشد پایدار یا یک ثبات پایدار را به بازار سرمایه بدهد.
دامنه نوسان نامتقارن تصمیمی عجولانه!
ما متأسفانه در این مقطع بهاجبار به واسطه هجوم اعتراضات زیادی که به سمت فعالین بازار سرمایه و مسئولین بود، شاهد تصمیمگیریهای بعضاً عجولانه ارکان بازار سرمایه بودیم. یکی از این تصمیمگیریها شاید تجربه دامنه نوسان نامتقارن بود. هرچند که من با وجود دامنه نوسان اساساً در بازار مالی ایران مخالف هستم ولی به دلیل برخی از محدودیتها و نبود بعضی از ابزارها بعضاً در این سالها بهاجبار این ابزار وجود داشته است.دامنه نوسان نامتقارن تصمیمگیری را برای سرمایهگذاران سخت میکند. هرچند که در آن مقطع شاید که این تصمیمگیری کمک کرد که به کاهش هیجانات ناشی از فشار عرضه در بازار سرمایه ولی اگر این ابزار بهصورت پایدار وجود داشته باشد برخی از پیشبینیها را دچار اشکال خواهد کرد.
سرمایه گذاری مستقیم بلای جان سرمایه گذاران تازه وارد!
یکی از اشتباهات بزرگی که در بازار سرمایه در سال ۹۹ همزمان با آشتی مردم و تصمیم به پذیرش ریسک مردم به دلیل وجود تورم، در بازار سرمایه اتفاق افتاد، این بود که مردم را تشویق به سرمایهگذاری مستقیم در بازار سرمایه کردیم. متأسفانه این اتفاق باعث شد که رفتارهای سرمایهگذاران ما هیجانی شود و رفتارهای هیجانی سرمایهگذاران و تصمیمگیری سریع آنها منجر به این شد که نفوذ شبکههای اجتماعی و تأثیرپذیری آنها بر روی این دسته از افراد افزایش پیدا کند. و بعد طبیعتاً منجر به فزایندهتر شدن رشد بازار سرمایه شد.
خیلی از ما معتقدیم که اگر بازار سرمایه با آن شتاب در ماههای ابتدایی سال رشد نمیکرد امروز شاهد ارقام ارزش بازار و شاخص بالاتری در بازار بودیم و حتما شاهد زیان بسیاری از سرمایهگذاران نبودیم. بایدتلاش میکردیم از طریق فرهنگسازی مردم را تشویق کنیم به سرمایهگذاری غیرمستقیم در بازار سرمایه از طریق صندوقهای سرمایهگذاری. البته که باید زیرساختها را هم فراهم بکنیم و تعداد بیشتری صندوق سرمایه گذاری در بازار با تنوع های مختلف برای درجه های مختلف ریسک پذیری افراد طراحی بکنیم. ولی خب اکثر سرمایهگذارها به لحاظ فرهنگی به دلیل فرهنگسازی غلطی که انجام شد بهصورت مستقیم وارد بازار سرمایه شدند و شاهد خسارت بیشتر آن ها بودیم.
ما در بسیاری از مقاطع با این پدیده مواجه بودیم که سرمایهگذاران تصمیم خروج از بازار را داشتند ولی به دلیل وجود صفهای طولانی قادر به این کار نبودند. درصورتیکه اگر غیرمستقیم و از طریق صندوقها سرمایه گذاری، وارد بازار سرمایه شده بودند، قدرت نقد شوندگی خیلی بالاتری را بدست میآورند. این اشتباه اساسی زیان مردم را افزایش داد.
سواد مالی، کلید واژه موفقیت بازار سرمایه
مردم احتمالاً از وجود چنین ابزارهای مطلع نباشند و بهصورت سنتی و تاریخی از دوستانی که قبلاً بازار سرمایه را در سالهای قبل تجربه کردهاند سوال میکنند و یا به رسانه ملی مراجعه می کنند. وقتیکه ما از طریق این رسانه ها مردم را تشویق میکنیم به حضور مستقیم در بازار سرمایه، طبیعتاً ممکن است این انتظار را هم داشتهباشیم که زیان ایجادشده برای سرمایهگذاران افزایش پیدا بکند و بازار هم دچار نوسان جدی شود.چرا که این افراد دسترسی به اطلاعات کم تری دارند و قدرت تحلیلی بالایی هم ندارند و ما باید در راستای ارتقای سواد مالی در سال ۱۴۰۰ تلاش بکنیم.
بازار سرمایه باید نظیر آنچه که رئیس بانک مرکزی در عرض دو سال گذشته رفتار کرده یک سخنگوی واحد داشته باشد.مردم باید حرف را از یک کارشناس آگاه و بهروز بشنوند. اینکه هر لحظه هر کسی در هر مقامی راجعبه بازار سرمایه که دارای پیچیدگیهایی بسیار بالاتری از بازار پول و بیمه و لیزینگ هست اظهار نظر بکند ممکن است منجر به گمراهی سرمایهگذاران شود. همچنین باید کمک شود که تعداد بیشتری از شرکتهای مشاوره سرمایه گذاری و سبدگردانی تشکیل شوند تا مردم هم بتوانند از خدمات این دسته از از فعالین استفاده نمایند. البته باید مکانیسمی برای طبقه بندی و رتبه بندی این شرکتها هم فراهم شود.
انتظار داریم که امسال با تدابیری بتوانیم نوسانات بازار سرمایه را تبدیل به یک نوسانات منطقی بکنیم. هرچند که نفس این بازار با ریسک عجین هست. ولی بههرحال میتوانیم با تدابیری ، برخی از این نوسانات را کاهش بدهیم .