ایران، گرگ قبرستان می خواهد!
به گزارش بورس نیوز، رضاشاه سفری یک ماهه داشت به ترکیه. یکی از همراهان خاطره جالبی دارد: روزی در میان گفتگوها، یک مرتبه آتاتورک یکی از روزنامههای محلی را در دست میگیرد که راجع به اختلاس یکی از کارمندانِ یکی از وزارتخانهها نوشته بود. آتاتورک آن روزنامه را به «عصمت اینونو» نخست وزیر ترکیه نشان داده و دستور رسیدگی میدهد. رضاشاه با تعجب میپرسد چرا به روزنامه نگاران اجازه میدهد چنین مطالبی را نوشته و مامورین دولت را زیر سوال ببرند؟ من در ایران به هیچیک از جراید اجازه نمیدهم که کوچکترین انتقادی از رفتار مامورین دولت بکنند!
آتاتورک در جواب داستان جالبی نقل میکند: روزی یک خانمی ثروتمند و زیبا به یکی از رمالها مراجعه میکند و میگوید که شوهرم مرا خیلی دوست دارد، اما من او را دوست ندارم و میخواهم طلاقم بدهد! رمال که نمیخواسته چنین مشتری پولداری را زود از دست بدهد روی کاغذ، چیزی نوشته و به خانم میدهد تا در یکی از شبهای تاریک، کاغذ را در قبرستانی دفن کند، اما در زمان دفن کردن، نباید اصلا به «گرگ» فکر کند چرا که در این صورت، نوشته تاثیری نخواهد داشت. خانم، کاغذ را مدام به قبرستان میبرده، اما بلافاصله به یاد گرگ میافتاده و نمیتوانسته کاغذ را دفن کند و ناچار برمی گشته.
آتاتورک در ادامه میگوید روزنامه نگاران به منزله آن گرگ اند که به محض اینکه مقامی بخواهد اختلاس کند و رشوهای بگیرد بلافاصله آن گرگ یعنی (افشاگری روزنامه ها) در خیالش مجسم خواهد شد و دست از پا خطا نخواهد کرد! بدون وجود روزنامههای آزاد، حتی اگر بر هر مقام دولتی یک مامور مخفی هم گذاشته شود باز هم قادر به کنترل فساد نخواهد بود چرا که ممکن است آن مامور مخفی با آن مقام ساخت و پاخت کرده باهم بخورند! (برگرفته از نوشته علی مرادی مراغهای بر اساس کتاب روزها از پی سالها).
تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر خواهان جامعهای به دور از ویژه خواری، رانت خواری، امضاهای طلایی، آقازادگی و خویشاوندسالاری هستیم به این چهار نکته توجه کنیم:
۱- از گرگها حمایت کنیم! انگلیسیها میگویند: «دولت انگلیس در هر کشور دو سفیر دارد، یکی سفیر حکومت و یکی خبرنگار گاردین و چه بسا در بسیاری موارد نظر خبرنگار گاردین بر نظر سفیر ترجیح داده میشود.» این جمله انگلیسیها به این خاطر است که آنها عمیقا باور دارند مطبوعات کتاب مقدس دموکراسی است.
۲- گرگ بی دندان نباشیم: اگر رسانهها به میزان ۱۰۰% آزاد باشند، اما چرخش آزاد اطلاعات رخ ندهد آن گرگ بدون دندان خواهد بود و بی خاصیت. بر همه ماست که خواهان اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات باشیم. برای آنکه به قدرت انتشار اطلاعات پی ببرید کافیست به این فکر کنید که اگر لیست کسانی که در طول سالهای اخیر ارزهای دولتی، پستهای دولتی، وامهای دولتی و امتیازات دولتی (که همه شان شیرین هستند) میگرفتند منتشر میشد کار ما به اینجا نمیکشید.
۳- آزادنگار باشیم. همه ما نمیتوانیم روزنامه نگار باشیم، اما همه ما میتوانیم یک آزادنگار باشیم. اطلاعات خود را به بهترین فرد/نهاد/سامانهای که میدانیم منتقل کنیم. آمارهای جهانی نشان میدهد ۴۳% از مفاسد مالی به وسیله گزارشهای مردمی و ۲۵درصد از سوی کارمندان گزارش میشود. دیر یا زود قانون حمایت از افشاگران (آزادنگاران) تصویب خواهد شد. همه ما میتوانیم یک کنشگر توسعه، یک مبارز راه روشنایی باشیم.
۴- حریم ممنوعه نداریم؟! در جامعه ما هیچ کس و هیچ نهادی عاری از خطا و اشتباه نیست. حتی نهاد مذهب. بگذارید مثالی بزنم. در سال ۲۰۰۱، تیم افشاگری با نام «Spotlight» در روزنامه بوستون گلوب آمریکا تشکیل شد با تمرکز بر سوء استفادههای جنسی کلیسا. آن تحقیقات به سونامی عظیم افشاگری علیه رسوایی جنسی در کلیساهای کاتولیک جهان انجامید. «اسپات لایت» نشان داد که نه تنها کلیسای کاتولیک، این فساد درون سیستم خود را پنهان کرده بلکه برخی مقامات بانفوذ نیز در این لاپوشانی نقش داشته اند. کلیسای کاتولیک در آمریکا در ۱۰ سال اخیر مجبور به پرداخت بیش از ۳ میلیارد دلار برای درمان و هزینههای قضایی شده است.
انسانهای عادی در هر لباس و مقامی، مانند ما در معرض خطا و اشتباه هستند. ما حریم ممنوعه نداریم!
توسعه با فساد به دست نمیآید. فساد نیز خود به خود رفع نمیشود. همه باید کمک کنیم با آزادسازی حریمهای ممنوعه، گردش آزاد اطلاعات و آزادنگاری، گرگها خواب را از چشم کفتارها بگیرند. توسعه پشت دیوارهای فساد است.