بورسنیوز:
به نظر نمیرسد حتی هیچ یک از مدیران خوشوعده کشور نیز توان کتمان شرایط وخیم و نگرانکننده صندوقهای بازنشستگی را داشته باشد. انواع انتصابات غیرکارشناسی و ضعف علمی - تخصصی بدنه مدیریت صندوقهای بازنشستگی تا جایی پیش رفته که بدون اتخاذ تصمیماتی جدی و تأثیرگذار نمیتوان امیدی به بهبود وضعیت داشت.
سالهاست که انباشتی از ناکارآمدی، بیسوادی و سوءاستفادههای مالی از منابع صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای زیرمجموعه این صندوقها، منجر به افزایش چشمگیر و روزافزون هزینهها در بودجه عمومی سالانه دولتها گردیده است.
اینکه چرا تاوان تصمیمگیریهای نادرست توسط افراد بی تخصص را پرداختکنندگان حق بیمه و یا مالیاتدهندگان باید بدهند رخدادی است که میتوان نمونههای آن را در سطوح مختلف مدیریت دولتی در کشور مشاهده کرد.
۳۰ سال حق بیمه پرداختی توسط کارگران و کارمندان به صندوقهای بازنشستگی در چه شرکتهایی سرمایهگذاری شده است؟ وضعیت سرمایهگذاریهای این صندوقها کفاف پرداخت حقوق بازنشستگی کارگران در آینده را خواهد داد؟ آیا تا کمتر از ۱ دهه آینده میبایست شاهد سقوط دومینووار صندوقهای بازنشستگی باشیم؟ در صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی بهعنوان بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور چه میگذرد؟ سرمایهگذاریهای این صندوق در سهام شرکتها تا چه حد نگرانکننده است؟
در این گزارش چهارشنبههای داغ به سراغ شرکت پتروشیمی آبادان یکی از زیرمجموعههای شرکت سرمایهگذاری نفت و گاز تأمین (وابسته به صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی) میرویم تا به بررسی نمونههایی از سوءمدیریت و ناکارآمدی در شرکتهای زیر مجموعه صندوقهای بازنشستگی بپردازیم.
پتروشیمی آبادان تلفیقی از سوءمدیریت:
تحقق ۸۳۰ میلیارد تومان زیان در سال مالی ۱۴۰۱ و شناسایی بیش از ۱۴۱ میلیارد تومان زیان در سهماهه نخست سال مالی ۱۴۰۲، نمونهای کامل از شرایط نامساعد این مجتمع پتروشیمی قدیمی دارد. مجتمع پتروشیمی آبادان که در سال ۱۳۴۵ بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده PVC در کشور تأسیس گردید، اکنون تبدیل به شرکتی زیانده و در حال تخریب شده است.
عدم سرمایهگذاری بهموقع سهامداران عمده (تأمین اجتماعی و...)، انتصابات افرادی غیرمتخصص در سمتهای مدیریتی در ادوار گذشته، روند عجیب استخدام نیرو و سوءاستفاده از جایگاههای مدیریتی و... تنها برخی از مهمترین رخدادهای ویرانکننده این شرکت در سالهای گذشته است.
پتروشیمی آبادان و بررسی عوامل یک سقوط:
۱- نیروی انسانی:
بی شک در سالهای گذشته بهدفعات از اعمالنفوذ مدیران دولتی، نمایندگان مجلس و... در استخدام نیروهای فرمایشی و سفارشی در شرکتها شنیدهاید. ایرانخودرو، سایپا، ذوبآهن اصفهان و... تنها برخی از شرکتهای دولتی قربانی سوءمدیریت و استخدامهای بیحسابوکتاب در سالهای گذشته بودهاند.
پتروشیمی آبادان نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد، شرکتی با تولید سالانه ۳۰.۰۰۰ تن پیویسی که بیش از ۱.۰۷۴ پرسنل رسمی، قراردادی و پیمانکاری را در خود جایداده است. نیروهایی که مشخص نیست آیا با دلایل فنی و نیازهای تخصص محور مجتمع استخدام شدهاند و یا بهرسم احترام با سفارش مدیران بالادستی.
برای درک بیشتر نقش مخرب و تعیینکننده هزینههای نیروی انسانی در این شرکت بد نیست نگاهی اجمالی به برخی حقایق آماری بی اندازیم.
• مقایسه هزینه نیروی انسانی و هزینه مواد اولیه:
درحالیکه بخش عمده بهای تمام شده اکثر واحدهای پتروشیمی کشور، هزینههای ناشی از مواد اولیه مصرفی میباشد، پتروشیمی آبادان باتکیهبر تعداد بالای نیروی انسانی و صرف هزینههای عجیب، موفق به ثبت رکوردهای جدیدی در این حوزه گردیده است.
نسبتهای خیرهکننده جدول فوق چرایی تحقق زیان ۸۳۰ میلیاردتومانی سال مالی ۱۴۰۱ را بیشازپیش آشکار میسازد. به عبارتی ۴۳ درصد کل مبالغ فروش بهعنوان حقوق مستقیم، غیرمستقیم و مزایا پرداخت به پرسنل پرداخت میگردد.
شاید مشاهدهکردن مقایسه این نسبت با شرکت پتروشیمی غدیر خالیازلطف نباشد. در شرایطی که نسبت حقوق و دستمزد به کل فروش در شرکت پتروشیمی آبادان بیش از ۴۳ درصد را نشان میدهد، این نسبت در پتروشیمی غدیر تنها ۸ درصد است.
به عبارتی پتروشیمی غدیر با فروشی بالغ بر ۴.۲۵۸ میلیارد تومان در سال تنها ۳۳۴ میلیارد تومان هزینههای حقوق و دستمزد پرداخت میکند درحالیکه شرکت پتروشیمی آبادان با تنها ۱.۰۸۲ میلیارد تومان فروش سالانه، ۴۶۱ میلیارد تومان حقوق پرداختی را به ثبت رسانده است.
• رشد هزینههای نیروی انسانی:
یکی دیگر از نکات قابلتوجه صورتهای مالی حسابرسی شده شرکت پتروشیمی آبادان، رشد معنادار بیش از ۱۳۰ درصدی هزینههای حقوق و دستمزد در مقایسه با سال ۱۴۰۰، آنهم با وجود کاهش در حدود ۲۰ درصدی درآمدهای شرکت میباشد.
• مقایسه تعداد نیروهای انسانی پتروشیمی آبادان و پتروشیمی غدیر:
بی شک ریشه افزایش عجیب و سهم بالای هزینههای حقوق و دستمزد در پتروشیمی آبادان، تعداد بالای پرسنل فعال در این شرکت میباشد. اینکه چه تعداد از پرسنل شرکت بر اساس رابطه یا واسطه و بدون درنظرگرفتن نیازهای فنی و تخصصی جذب شدهاند سؤالی است که شاید جواب آنها را بتوان از مدیران استانی، نمایندگان مجلس ادوار مختلف و البته مدیران عامل این شرکت در سالهای اخیر پرسید.
همان گونه که در جدول فوق نیز مشاهده میگردد، علیرغم آنکه تولید پتروشیمی آبادان در حدود یکچهارم (۴/۱) تولید PVC در پتروشیمی غدیر است بااینوجود تعداد پرسنل این شرکت ۳ برابر پرسنل فعال در مجتمع غدیر میباشد.
لازم به ذکر است که در سالهای گذشته یکی از مهمترین دغدغههای مدیران عامل پتروشیمی آبادان فراهم نمودن زمینه کاهش تعداد پرسنل بوده است و حتی طرحهایی نظیر بازنشستگی پیش از موعد نیز در دستور کار شرکت بوده است که به نظر نمیرسد توفیق خاصی دراینخصوص حاصل شده باشد.
بد نیست نگاهی هم به یکی دیگر از جنبههای مخرب حقوق و دستمزد پرسنل در شرکت پتروشیمی آبادان بیاندازیم:
بر اساس بند حسابرس در صورتهای مالی حسابرسی شده سال مالی ۱۴۰۱، شرکت در حدود ۴.۲۲۵ میلیارد ریال مطالبات از شرکت ملی صنایع پتروشیمی بابت لزوم پرداخت ۵۰ درصد از سهم هزینههای مستمری کارمندان بازنشسته پیش از موعد از سال ۱۳۸۷ دارد که به نظر نمیرسد این طلب به عاقبت دلخواهی برای مدیران پتروشیمی آبادان منجر شود.
۲- عدم سرمایهگذاری جدید:
متأسفانه، سایه شوم کمبود و کسری نقدینگی در صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی و سایر صندوقهای بازنشستگی در سالهای اخیر، منجر به عدم سرمایهگذاری جدید این صندوقها در شرکتهای تابعه گردیده و این موضوع یکی از اصلیترین دلایل مستهلک شدن واحدهای تولیدی و حرکت به سمت افولی بیبازگشت است.
شاید اگر صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی تا این حد در تأمین نقدینگی موردنیاز جهت پرداخت به بازنشستگان در سالهای اخیر آسیبپذیر نبود، میبایست شاهد سرمایهگذاریهای کلان در راستای بهبود زیرساختهای حیاتی مجتمع پتروشیمی آبادان در دهه گذشته بودیم.
آنچه مشهود است و بر خلاف ادعای مدیران و اعضای هیئتمدیره، راهاندازی مجدد و فعالیت با ظرفیت بالای واحدهای مختلف پتروشیمی آبادان نظیر کلر آلکالی، مستلزم سرمایهگذاری بیش از چند صد میلیاردتومانی یا حتی بیش از ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیاردتومانی میباشد.
فرصتی نمانده: "پتروشیمی آبادان را یا بسازید یا هر چه سریعتر تعطیلش کنید"
بیش از ۱.۴۱۵ میلیارد تومان زیان انباشته، احتمال تحقق زیانی چند صد میلیاردتومانی در سال مالی جاری، رشد محتمل و پلکانی حقوق و دستمزد پرسنل، کاهش تولیدات شرکت به دلیل استهلاک بالای واحدهای تولیدی، رشد تصاعد گونه بدهیهای شرکت به صندوق تأمین اجتماعی و تهیهکنندگان مواد اولیه (پالایشگاه آبادان) تنها برخی از مهمترین چالشهای پیش روی پتروشیمی آبادان در سال جاری میباشد.
در چنین وضعیتی، با احترام به مدیریت و اعضای هیئتمدیره شرکت که ظاهراً بودن و نبودنشان هیچ تأثیری در افول پر سرعت شرکت ندارد، به نظر میرسد تعطیلکردن این مجتمع پتروشیمی وخامت اوضاع را به طرز قابلتوجهی بهبود میبخشد چرا که حتی با فرض بستهبودن کارخانه و تقبل حقوق بیکاری پرسنل این شرکت توسط تأمین اجتماعی، به نظر نمیرسد شاهد تحقق چنین زیانهایی در سال جاری و یا سالهای آتی باشیم.
جالبتر آنکه نماد این شرکت پس از شناسایی چنین زیانی به بازار پایه منتقل میگردد تا آنجا راحتتر از گذشته دستخوش ورود سهامداران حقیقی و انجام فعالیتهای سفتهبازانه قرار گیرد.
آیا انتقال به بازار پایه، نوعی تنبیه برای شرکتها محسوب میگردد و یا نوعی تشویق برای سفتهبازان؟
ایا فریاد رسی هست ؟
پتروشیمی آبادان یک مجتمع می باشد و تمام خوراک لازم برای تولید پی وی سی رو خودش تامین میکند
در نتیجه چندین واحد تولیدی را شامل می شود من جمله یوتیلیتی ،کلر ،الفین ،و.....
پس در مقایسه با غدیر که یک واحد یا نهایتا دو واحد هست و ۷۰۰ نفر پرسنل دارد تعداد پرسنل آن اتفاقا کم است
و مقایسه دوم اینکه با توجه به سیستم دستی تجهیزات مجتمع پتروشیمی آبادان در مقایسه با غدیر که تحت سیستم می باشد باید تعداد پرسنل بیشتر شود
و اینکه فقط صحبت از افزایش حقوق پرسنل بشود بدون اشاره به مقدار حقوق پرسنل قبل از سال ۱۴۰۰ و مقایسه ان با دیگر شرکتها (حقوق پرسنل پتروشیمی نسبت به اکثر و یا تمام شرکتهای پتروشیمی دیگر پایین تر بود ) قضاوت نادرست است
واما آن قسمت داستان که اشاره شده چندین سال است که این مجتمع نه نوسازی و در ان سرمایه گذاری شده که منشا این اراده و اینکه با چه انگیزه ای این سیاست را ادامه می دهند را خدا داند
ولی در هر صورت ظلمیست که به ابادان و آبادانی شده است
نمایندگان که با رای خریدن وارد مجلس میشوند
و مردم که رای های خودشون رو به کارت شارژ میفروشن
سوما اگه انصاف داشته باشی همین رو پیگیری میکنی تا تو این شرایط این 1500 نفر که به امیدی استخدام شدن و احتمالا برنامه ریزی برا ازدواج و اینها انجام دادن بی کار نشن . پیگیری یعنی این که بپرسی زمانی که پتروشیمی ابادان به عنوان بدهی دولت به تامین اجتماعی واگذار. سد در دهه هفناد و دو دهه حقوق بازنشستگان رو میداد ، و اپارتمان بسیار بزرگ در خیابان میرداماد ، ، شاید قریب بیش از 100. هکتار زمین و خانه که به پرسنل هدیه دادن در دهه هشتاد و چندین میلیون دلار پول نقد در حسابهای خارج، و کارخانه لوله پلیکا در کرج و ساوه و چندین شرکت سود ده بسیار بالا مانند پتروسینا و ... و ارزش هر سهم در دهه هشتاد تا 3دلار یعنی3 هزارتمن اون زمان و 150هزارتمن الان له ازای هر سهم رو چه کسانی در دهه نود به فنا دادن و آیا درستش این نیست که پیگیر سرمایه گذاری در پترو شیمی باشیم تا واحدهایی که بدلیل فرسودگی کمتر از بیست د صد ظرفیت توان تولید دارن رو نو کنیم و پتروشیمی جدید با تکنولوژی جدید تاسیس بشه.
اینقدر دنبال حذف افزایش حقوق کارگر بدبخت نباشید.
مرگ بر دزد و رشوه بگیر و نامرد