ذهنیت و باورهای مردم درباره فقر و ثروت!
بورسنیوز:
ابتدا با تعریف مختصری درباره ذهنیت و باور شروع میکنیم.
ذهنیت مجموعهای از دیدگاههای درونی انسانهاست که نوع نگاه آنها را نسبت به جهان و مردمان آن تحتتأثیر قرار میدهد و این ذهنیت برخورد فرد با دنیای خارج از خود را شکل میدهد. مثال ساده آن ذهنیت مردم درباره اقوام مختلف ایرانی است که گاهی سبب گاردگرفتن نسبت به یک قوم میشود درصورتیکه نمیتوان این ذهنیت را به همه تعمیم داد.
باور هم همان ذهنیتی است که در تفکر و ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد میتواند مثبت یا منفی باشد. باورهای انسانها تأثیر بسیار زیادی بر زندگی آنها دارد و بهنوعی یک نگرش مثبت یا منفی را در طول زندگی انسان به نمایش میگذارد.
مردم اصولاً چیزی را باور میکنند که با ذهن و تفکراتشان در تضاد نباشد. باتوجهبه قانون باور یک باور منفی میتواند باعث ایجاد چندین باور منفی شود به همین دلیل تغییر باورها بهویژه باورهای منفی اهمیت زیادی دارد. یکی از این باورهای اشتباه که طی سالهای گذشته بین مردم جاری شده بود و هنوز هم اثرات آن در جامعه مشهود است پسندیده بودن فقر از دیدگاه اسلام و سیاهنمایی درباره ثروت است.
در خوانشهایی از دین برخی فقر را تمجید کردهاند و این تمجید دستاویزی برای صاحبان قدرت اربابان ثروت برای تشویق قشر فقیر به پذیرش فقر شده است. بهعنوانمثال عدهای معتقدند که فقر مشیت و قضاوقدر الهی است و سعادت دنیا و آخرت با ثروت سازگاری ندارد. از نظر آنها ثروت باعث انحراف از راه درست و دورشدن انسان از خداست و ریشه جداییها بدبختیها ثروت است.
برای همین در مواجهه با فقر منفعل برخورد میکنند و معتقد به تندادن به زندگی فقیرانه برای رسیدن به سعادت اخروی هستند. این افراد دچار سوءتفاهم در برداشت مفاهیم باارزشی مانند رضا یا زهد شدهاند. برای بررسی این موضوع ابتدا واژه فقر را بررسی میکنیم.
فقار به مهرههای پشت بدن گفته میشود و انسان تهیدست را ازآنجهت فقیر میگویند که ستون فقراتش زیر بار معیشت خم شده و تابوتوانش در اثر تهیدستی از او گرفته است و، اما دیدگاه دین درباره فقر، در روایات و متون دینی فقر یکی از عوامل کفر و مذموم است.
پیامبر اسلام فقر را قرین کفر میدانند و در یکی از آخرین سخنرانیهای خود بر فراز منبر به حاکمان اسلامی بعد از خود توصیه میکنند که با فقیر نگهداشتن مردم آنها را به سمت کفر وبی دینی سوق ندهند خدا را به یاد هر حاکم اسلامی بعد از خود میآورم درباره عمل به وظایفش... از جمله اینکه مردم را فقیر نکند که در نتیجه کافرشان خواهد کرد.
بر خلاف تصور عامه مردم، پیشوایان دین و اهلبیت فقیر و تهیدست نبودند؛ بلکه زندگی زاهدانه وبی رغبتی به دنیا را آزادانه برگزیده بودند. حضرت علی ثروت بسیار زیادی داشتند؛ ولی زندگی زاهدانه و دور از تکلف را برای خود انتخاب کرده بودند و ثروت خود را در راه زدودن فقر در جامعه به مصرف میرساندند.
از دیدگاه قرآن تأمین معیشت مردم و زدودن فقر مقدمهای برای فرمان آنها به عبادت خداوند است. فقر مصادیق زیادی دارد که شامل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، فقر معنوی میشود و، اما در این گفتار به مسئله فقر اقتصادی پرداختیم. فقر بستری برای پیدایش انحرافات اخلاقی اعتقادی است و علاوه بر تأثیر بر رفتار انسانها باعث ازبینرفتن بنیانهای اعتقادی آنها میشود.
افراد فقیر به دلیل محرومیت از امکانات اولیه زندگی و درگیری ذهنی برای تأمین معیشت، فرصت و ذهنی آرام را برای آشنایی با مفاهیم دین و تقویت خرد دینی از دست میدهند و دغدغه آنها چگونگی امرارمعاش است و سطح تقاضای آنها تا حد برطرفشدن نیازهای ضروری تنزل پیدا میکند.
البته انحراف در افراد ثروتمند هم وجود دارد با این تفاوت که انحراف فقر برای تأمین معیشت و کسب اعتبار اجتماعی است و اگر مسئولین جامعه در صدد برطرفکردن این دو نیاز از قشر نیازمند برآیند میزان انحراف هم کمتر خواهد شد. فقر در اسلام به حدی ناپسند است که حضرت علی در نامهای به فرزند خود چنین میفرماید: فرزندم از فقر بر تو میترسم از آن به خدا پناه ببر، زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را سرگردان میکند و عامل دشمنی است.
عقل بزرگترین سرمایه انسان در زندگی است که از آن به رسول باطنی یاد شده است، انسان باتکیهبر نیروی عقل به رموز جهانآفرینش پی میبرد و از مواهب طبیعی دنیا بهره میبرد وبر طبیعت چیره میشود و طبق فرموده مولا علی فقر یکی از عوامل نقصان و سرگشتگی عقل است وبر کیفیت زندگی انسان تأثیر بسزایی دارد.
بنابراین، باتوجهبه متون دینی و روایات فقر یکی از عوامل کفر و مذموم است و از اموری است که وجود آن جامعه را تهدید میکند و در صورت زدوده نشدن فقر، جامعه دچار فروپاشی خواهد شد.
ادامه مطلب در یادداشت بعدی...
زهره صالح بیگ، مربی توسعه فردی