کاربرد اقتصاد در زندگی انسان (شناخت نیازها)
بورسنیوز:
انسان از بدو تولد تمایل به زندگی اجتماعی دارد و اولین پایگاه اجتماعی که نوزاد تجربه میکند آغوش مادر است. نوزاد با نوازشهای مادر امنیت را تجربه میکند و با خوردن شیر و رسیدگی به نیازهای اولیه نوزاد، مطلوبیت و رضایتمندی نوزاد حداکثر میشود و عزتنفس و اعتمادبهنفس نوزاد به شکل مثبت شکل میگیرد. وقتی کودک است با مشاهدهکردن اتفاقاتی که در اطراف او رخ میدهد تعریفی از دنیا و زندگی خانوادگی برایش ایجاد میشود و شناخت او نسبت به جهان هستی با بزرگتر شدن کاملتر شده و با شناخت پیرامون خود به دوران بلوغ خود و نوجوانی و جوانی میرسد و با باورها و افکار و احساسات منحصربهفرد خود که از خانواده و شرایط محیطی و برداشت او از اتفاقات است، مسیر شغلی و اقتصادی و درآمدی خود را انتخاب میکند.
باورها نقش اساسی در شکلگیری افکار و شخصیت ما را دارند؛ زیرا ذهنیت مکان ساخت و نگهداشت باور است و شخصیت نمود ظاهری باورها و ذهنیت است.
اقتصاد علم پیچیدهای است؛ زیرا شامل دانشهای مختلف روانشناسی و اجتماعی و مدیریت و سرمایه، است. اقتصاد بامعرفت شناسی و فلسفه درهمتنیده است از سویی به منطق و از سویی به معرفت انسان پرداخته است. اقتصاد علمی است که به تخصیص بهینه منابع محدود به نیازهای نامحدود پرداخته است. همه چیز در حال تغییر است و تفاوت در سلیقهها و تمایلات و نیازهای افراد در شکلگیری بازارها نقش مؤثری دارد. بهطوریکه یک عامل مهم رفتار اقتصادی هر فرد نشئتگرفته از شرایط محیطی است که در آن زندگی و الگوهایی که از دیگران نسخهبرداری کرده است.
نیازها نقش مهمی در رفتار اقتصادی افراد دارند بهطوریکه فرد برای اغنای نیازهایش تصمیم میگیرد شاغل باشد و از شغل خود درآمد کسب و درآمد را صرف اغنای نیازهایش کند. اینکه چگونه نیازهایش را باتوجهبه منابع محدود و نیازهای نامحدود اغنا کند به باورها و افکار و احساسات و نظام ارزشی فرد بستگی دارد.
منابع مثل زمان و انرژی و پول و تفکر و توانایی و انگیزه کجا مصرف شود که بیشترین رضایتمندی را برای ما ایجاد کند؟ پاسخ به این سؤال نیاز به خودشناسی دارد؛ زیرا هر کدام از ما ظرف نیاز متفاوتی داریم که میتوانیم از منابع به شکلهای گوناگون استفاده کنیم.
رفتار اقتصادی فرد در دو حالت تعریف میشود: یا غریزی است و یا انتخابی. غرایز بخش اولیه زیست انسان است و هیجانات و احساسات افراد تحتتأثیر غرایز است و واکنشهای هر فرد در تحتتأثیر غرایز اوست. مثل میل به خریدکردن در زمانی که فرد دچار اضطراب است و با خریدکردن او آرام میشود. مثل تأثیر رنگها بر متقاضیان خوراکیهای مختلف و، اما وقتی فرد به احساسات و هیجانات خود آشنا است و شناخت لازم از نیازهای خود دارد مهارت مدیریت احساسات و تقاضای خود را دارد و میتواند انتخاب کند و واکنشی عمل نکند.
اگر فرد مدام به نیازهایش واکنش دهد و در سطح برآوردهسازی نیازهای اولیه خود (امنیت، خوراک و پوشاک و نیازهای جسمانی) باقی بماند، شانس کمتری برای ورود به مرحله توسعه فردی و اقتصادی دارد. برای اینکه بتوانیم از مرحله نیازهای اولیه به سطح بالاتری از نیازها مثل نیاز به تعلق و دانش و رشد برسیم، باید تعادل را انتخاب کنیم. تعادل در اغنای نیازها و ایجاد نیازهای والاتر که به ما کمک میکند توانمندیهای خود را در جهت رشد و توسعه اقتصادی، بشناسیم و توسعه دهیم.
ادامه مطلب در یادداشت بعدی...
فرحناز جهانبخش، مربی توسعه اقتصاد فردی