نقش بانک مرکزی در کنترل تورم، بیشتر به یک شوخی شبیه است
بورس نیوز:
آرش شهریاری کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با بورس نیوز، در رابطه با نقش تصمیمات بانک مرکزی بر وضعیت فعلی بازار بیان کرد: در کشور ما، نهاد بانک مرکزی یک مرکز مستقل برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیست که بتواند با اجرای ابزارهای سیاستهای پولی و مالی در جهت تحقق به اهداف خود گام بردارد.
دولتها و همچنین حاکمیت به فراخور نیازها و اولویتهای بودجهای خود و شرایط مختلف، اقدام به برنامهریزی و سیاستگذاری پولی و مالی کلان نموده و بانک مرکزی در راستای آن اقدام مینماید؛ بنابراین بازار سرمایه هم بهتبع سیاستهای کلان دیکته شده، همچون بانک مرکزی به نقشپذیری میپردازد.
البته این نکته را نباید از یاد برد که پررنگ بودن نقش دولت و نهادهای شبهدولتی در تصمیمات کلان پولی، مالی و همینطور کوچک بودن بازار سرمایه در مقیاس تأثیرگذاری بر اقتصاد کلان و همینطور نقش پررنگ دولت بر شرکتهای بورسی حاضر بر بازار سرمایه، همواره به سایه رفتن و تضعیف نقش بازار سرمایه در اقتصاد کمک کرده است؛ بنابراین میبینیم که در یک اقتصاد دولتی و حتی شبهدولتی کشور ما، بازار سرمایه محلی از اعراب برای تصمیمهای کلان اقتصادی و مالی نداشته و ندارد.
این کارشناس بازار در خصوص این موضوع که آیا بانک مرکزی در ایجاد نظم در ساختار بانکی موفق عمل کرده است، اینچنین بیان کرد: تورم و نرخ تورم یک مشکل ساختاری و به تعبیری معلول یک سری پارامترهاست و تا نتوانیم بهصورت بنیادی و ریشهای، علت آن را واکاوی و در جهت حل آن برنامهریزی کنیم، هر تلاشی کوتاهمدت و گذرا خواهد بود.
وی ادامه داد: طبیعت بانک مرکزی هم همانند یک جراح که با ابزار در اختیار خود، به جراحی میپردازد، با ابزارهای خود همانند نرخ بهره، نرخ تنزیل بینبانکی، نرخ سپرده قانونی و بسیاری دیگر، به نقش رگولاتوری در اقتصاد میپردازد اما؛ مشخصاً وقتی ما در کشورمان حدود ۵ سال تورم بالای ۵۰ درصدی داریم، دیگر صحبت از کنترل تورم و نقش مؤثر بانک مرکزی در این راستا، به شوخی شبیه بوده و هست.
دستکاری در آمارهای رسمی و اطلاعات نادرست و گمراهکننده آنهم توسط نهادهای رسمی و قانونی، هیچگاه کمککننده نبوده است. بهعنوانمثال چرا مدتهاست گزارشها رسمی نرخ تورم در حوزه مسکن منتشر نمیشود، آیا با عدم انتشار اطلاعات آماری تورم حوزههای مختلف، میتوان اسم کنترل تورم را برد؟!
شهریاری در این گفتگو از میزان استقلال بانک مرکزی گفت: جواب به این سال شاید راهگشای بسیاری از نارساییهای اقتصاد کشور است، استقلال نزدیک به صفر بانک مرکزی ایران، نقش پررنگ دولت و حاکمیت در سیاستهای اقتصادی، دستدرازی دولتها به بانک مرکزی از طریق ایجاد ناترازی در بانکهای مختلف در جهت پرداختهای تکلیفی بیضابطه، خود بزرگترین مشکل ساختاری اقتصاد ماست و مشاهده میشود هیچگونه بهبودی هم با گذر زمان حاصل نمیگردد فقط از شدت دستدرازی دولت به منابع بانک مرکزی در دولتهای مختلف گاهی کاسته و افزوده میگردد.
درصورتیکه در کشورهای تراز اول اقتصادی بانک مرکزی یکنهاد کاملاً مستقل بوده و آثار این استقلال هم از طریق محافل علمی و دانشگاهی کاملاً اثباتشده است.
این کارشناس در رابطه با راهکارهای مؤثر برای برونرفت از اهم مشکلات اذعان کرد: در پاسخ به سؤال شما باید پرسید: کدام مشکل؟! مهم درک و شناخت صحیح مشکل اصلی است و سپس ارائه راهکار و اجرای منطقی آن بهشخصه مشکل اصلی اقتصاد کشور و نوعی زیربنای همه معضلات اقتصادی، پولی و حتی سیاسی کشور را نظام بانکی کشور و پرداخت سود بدون ریسک (نرخ بهره بالا) میبینم.
اولاً تا سود بالای بانکی حدود ۲۰، ۲۵ درصد وجود دارد، تولید و اقتصادی شکل نخواهد گرفت، انگیزهای هم برای بهبود بهرهوری و تولید در آن شکل نخواهد گرفت، وقتی تولیدی نباشد، بازار سرمایه قدرتمندی همشکل نخواهد گرفت. (نرخ بهره بالا یعنی از بین بردن تولید واقعی و اقتصاد پویا)
ثانیاً با پرداخت سود ۲۰ تا ۲۵ درصدی ارزش پول ملی طبیعتاً هر چهار سال باید کاهش معناداری تجربه کند که این اتفاق بهتناوب در چند دهه اخیر افتاده است و حتی نرخ سرعت تغییرات کاهش پول ملی، افزایش داشته است. (و این یعنی همان تورم همیشگی)
بنابراین به نظر میرسد تنها را برونرفت از وضعیت نامساعد اقتصادی چند دهه اخیر، اصلاح نظام بانکی و بانکداری و اجرای سیاست اقتصاد آزاد و اقتصاد بازار بر اساس مبانی اقتصادی است.
پایان مطلب