برخلاف آنکه انتشار چنین گزارشاتی، به مذاق بسیاری از اعضا و علمای واحد پذیرش فرابورس، مدیران شرکت فرابورس، نهادهای نظارتی در بازار سرمایه و احتمالاً عدهای از سهامداران فعال در بازار پایه، خوش نمیآید، بااینوجود بنا بر رسالت رسانه بورس نیوز مبنی بر کمک به افزایش شفافیت فضای بازار سرمایه، نمیتوان چشم بر ضعف و ناکارآمدیهای موجود بست.
بیتردید یکی از اصلیترین دلایل راهاندازی بازار توافقی، دشوار نمودن روند معاملات شرکتهای بیکیفیت و بازگرداندن بخشی از بیاعتمادیهای ایجاد شده در بازار سرمایه کشور است، بااینوجود روند فعالیتهای منفعلانه و برخوردهای سلیقهای اعضای کمیته درج (شاید ضعف علمی تهیهکنندگان دستورالعملهای پذیرش و یا انتقال در بازارهای پایه) با شرکتهای بازار پایه، چیزی جز بیاعتمادی سرمایهگذاران و فراهمشدن زمینههای فساد، سفتهبازی و... به همراه نداشته است.
شاید باورتان نشود، در بازار زرد پایه فرابورس، سهام یک شرکت، با تنها ۱.۵ میلیارد تومان سرمایه، با درآمد سالانهای تنها ۱ میلیارد تومان و زیانی ۲۵۰ میلیون تومانی، با قیمتهای حدود ۳۰.۰۰۰ تومان معامله میشود.
شما باورتان میشود؟ علما و نوابغ مالی عضو کمیته درج فرابورس ایران، به شرکتی کاغذی با تنها ۲ پرسنل قراردادی، سرمایهای ۱.۵ میلیارد تومانی، با دارایی تنها یک باب مغازه ۲۶ متری در شهر ری و درآمد سالانهی تنها ۱ میلیارد تومانی، مجوز انجام معامله در بازار پایه زرد فرابورس را داده اند؟
به عبارتی چنین شرکتی هم ردیف با بانک سامان و پتروشیمی امیرکبیر در بازار پایه زرد فرابورس معامله میشود، تا هم منجر به سوخت شدن سرمایه عدهای از سهامداران ناآگاه و ازهمهجابیخبر شود و هم زمینه فساد برخی دوستان نامآشنای بازار سرمایه را فراهم نماید.
چگونه اجازه دادهاید ارزش یک شرکت کاغذی با سرمایه ۱.۵ میلیارد تومانی و مالکیت تنها ۲۶ متر مغازه، به بیش از ۴۵۰ میلیارد تومان برسد؟ تنها سوالاتی که میتوان از برخی مدیران نظارتی شرکت فرابورس و شاید اعضای واحد پذیرش فرابورس که احتمالا لقب دکتر (مدارک تحصیلی دکترای مدیریت و ...) را هم یدک میکشند، پرسید این است که:
دکترهای عزیز، همچون شرکتی را در بازار تحت نظارت خود دیدهاید؟
اگر شخصی از شما سؤال کند که چگونه یک شرکت کاغذی، با یک دکه ۲۶ متری در شهر ری، بدون سود و بدون درآمد، در بازار بورس کشور بیش از ۴۵۰ میلیارد تومان ارزش دارد، آیا از گفتن نام و سمت خود در شرکت فرابورس منصرف نمیشوید؟
باور کنید که حتی نگارنده نیز، بهعنوان فعال بازار سرمایه و نه بهعنوان مدیری با سمتهای اجرایی و حقوقهای آنچنانی، جوابی برای چنین رخدادی ندارد، شما را نمیدانم؟
شوربختانه و با نهایت تأسف در چهارشنبههای داغ این هفته قصد داریم، نگاهی به وضعیت شرکت "رهشاد سپاهان" با قیمت هر سهم ۳۰.۰۰۰ تومان، بیندازیم:
شرکتی ۴۵۰ میلیارد تومانی و تنها دو پرسنل قراردادی:
معمولاً دیدن شرکتهای کاغذی در قالب زیر مجموعه بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری، با ماهیت شناسایی سود و زیانهای عجیب و مصلحتی، آنهم با یک یا دو پرسنل، اتفاق غیر رایجی در بازار بورس ایران نیست.
اما دیدن شرکتی با موضوع فعالیتهای خدماتی و حضور مستقیم در بازار سرمایه آنهم با تنها ۲ پرسنل قراردادی، سوژه ایست که حتی برای سرمایه گذاران آماتور هم قابل هضم نیست.
از مدیریت داهیانه مدیرعامل این شرکت، بابت تعدیل و کاهش هزینه حقوق ۱ نفر نیروی کار در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ که بگذریم، سوالی که به ذهن متواتر میشود این است که چگونه یک شرکت ۴۵۰ میلیارد تومانی تنها با ۲ نفر نیروی قراردادی اداره میشود؟
ضمن تبریک بابت انتخاب شایسته جناب آقای شاهین فولادوند با مدرک لیسانس حسابداری بهعنوان مدیرعامل شرکت وزین رهشاد سپاهان، اگر فرض کنیم که مدیرعامل (موظف) یکی از اعضای پرسنل قراردادی باشد، احتمالاً در این شرکت ۴۵۰ میلیاردتومانی، یک نفر پرسنل قراردادی دیگر،
- هم منشی و مسئول دفتر مدیرعامل خواهد بود،
- هم وظیفه پاسخگویی به تلفنهای شرکت (تلفنهای کاری و امور سهام) را دارد،
- هم حسابدار شرکت است،
- هم بهعنوان تحصیلدار شرکت (حداقل بردن چکهای سود سهام به بانکها و...) مشغول فعالیت است
- احتمالاً مسئولیت کوچکی هم در خرید ملزومات اداری و آشپزخانهای دارد
- و البته عهدهدار مدیریت بخش آبدارخانه شرکت نیز است.
قسمت ناراحتکننده داستان پرداخت تنها ۱۶۴ میلیون تومان حقوق و دستمزد سالانه (معادل ۱۳ میلیون تومان ماهانه با احتساب بیمه و مالیات) آنهم برای ۲ نفر است.
بیتردید این گزارش برای اداره کار تهیه نشده، اما باور کنید پرداخت حقوق ماهانه ۵ میلیون تومانی برای این حجم از وظایف و سمت ها، آنهم برای شرکتی ۴۵۰ میلیارد تومانی، دور از انصاف است.
درآمد خیر کننده ۱ میلیارد تومانی:
میدانم باورش برای شما هم دشوار است که چگونه شرکتی ۴۵۰ میلیارد تومانی، تنها ۱ میلیارد تومان درآمد سالانه دارد؟ با این وجود نگرانتر خواهید شد وقتی بدانید همان قرارداد ۱ میلیارد تومانی هم در سال ۱۴۰۱ فسخ گردیده است.
احتمالاً بسیاری از شما خوانندگان عزیز هم خبر نداشتید که شرکتی در بازار پایه زرد فرابورس، آنهم نه بازار قرمز و نارنجی فعالیت دارد که درآمدش حدود یک میلیارد تومان در سال، با بهای تمام شده یک میلیارد و نود میلیون تومان است. به این میگن یک بنگاه اقتصادی با بهرهمندی از جدیدترین استراتژیهای سودآوری!
داراییهای بیشمار که احتمالاً خرید سهم ۳۰.۰۰۰ تومانی را توجیه میکند:
متأسفانه، یکی از استدلالهایی که بهویژه پس از داستانهای تجدید ارزیابی داراییها، مدام از سهامداران شرکتهای زیانده و غیرفعال میشنویم، میزان بالای داراییهای شرکت و توجیه سرمایهگذاری این دوستان است.
جالب آنجاست که شرکت رهشاد سپاهان نهتنها فعالیتی ندارد؛ بلکه دارایی هم ندارد و معلوم نیست سهامداران و سرمایهگذاران این شرکت، به چه بهانهای ارزش هر سهم را به ۳۰.۰۰۰ تومان رساندهاند.
۲۶ متر ملک تجاری (نه اداری) در مجتمعی در شهر ری، چگونه تنها داراییهای مشهود یک شرکت ۴۵۰ میلیارد تومانی میباشد؟ چرا مغازه؟ چرا دفتر کار نه؟
ردپای افرادی خوشنام (!) و نامآشنا در معاملات و مدیریت شرکت رهشاد سپاهان:
بیتردید بسیاری از شما خوانندگان و فعالین قدیمیتر بازار، بهتر از من میدانید در رساندن ارزش شرکتی کوچک با مالکیت یک دکه ۲۶ متری در شهر ری، به ارزشهایی بیش از ۴۵۰ میلیارد تومان، چیزی بیشتر از هیجانات خرید، روند بازار و ...، دخیل است.
ابزار احتمالی برای رشد عجیب و حبابی قیمت سهام یک شرکت:
۱- یک سفتهباز حرفهای که بارها قابلیتهای خود را در پروژه کردن سهام و بیچاره کردن سهامداران آماتور، اثبات کرده باشد. (خوشنام و بدنام خیلی فرقی ندارد. البته اگر سفتهباز خوشنامی موجود باشد؟)
۲- انتخاب شرکتی با سرمایه پایین و فعال در بازاری بیقانون نظیر بازار پایه فرابورس
۳- ارتباطات مناسب سفتهباز مذکور با برخی مدیران شاغل در شرکتهای سرمایهگذاری و یا نهادهای مالی دارای سبد و صندوقهای پر شده از پول مردم تا در صورت لزوم سهام بادکرده را نثار سپردهگذاران ازهمهجابیخبر کنند
۴- استفاده از شبکههای مجازی و کانالهای تلگرامی و...
البته امیدواریم که در حباب شکلگرفته در شرکت رهشاد سپاهان هیچ یک از موارد بالا شکل نگرفته باشد؛ اما دیدن یک نام در صورتهای مالی این شرکت، (با احتمال زیاد تشابه اسمی!) من را به یاد شخصی انداخت که سالهاست وظیفه به گریه درآوردن کارگزاریهای فعال در بازار سرمایه را (به دلیل عدم تسویه اعتبار – بدحسابی و...) دارد.
جناب آقای محمد سپاهی
امیدواریم این تشابه اسمی (!) دردسرهای خاصی برای شرکت به وجود نیاورده باشد و اقامه دعوی علیه ایشان بابت بازگرداندن وجه دریافتی تحت عنوان دو شرکت، ختم به خیر گردد. (البته بعید است ختم به خیر شود)
به هر صورت خیلی سادهلوحانه به نظر میرسد که فرض کنیم ارزش شرکتی کاغذی، بدون ورود عدهای سفتهباز با تخصص بادکردن سهام و انتقال به مردم سادهاندیش، به بیش از ۴۵۰ میلیارد تومان رسیده باشد.
بیتردید اگر این اتفاق افتاده باشد، مقصر اصلی آن نهادهای نظارتی و مهمتر از آن هیئت پذیرش فرابورس و مدیران ذیربط فرابورس، بابت اعطای مجوز معاملهشدن شرکتی با سرمایه ۱.۵ میلیارد تومانی و حتی فاقد الزامات فرابورس، میباشند.
ابزار احتمالی برای رشد عجیب و حبابی قیمت سهام یک شرکت: ۱- یک سفتهباز حرفهای که بارها قابلیتهای خود را در پروژه کردن سهام و بیچاره کردن سهامداران آماتور، اثبات کرده باشد. (خوشنام و بدنام خیلی فرقی ندارد. البته اگر سفتهباز خوشنامی موجود باشد؟) ۲- انتخاب شرکتی با سرمایه پایین و فعال در بازاری بیقانون نظیر بازار پایه فرابورس ۳- ارتباطات مناسب سفتهباز مذکور با برخی مدیران شاغل در شرکتهای سرمایهگذاری و یا نهادهای مالی دارای سبد و صندوقهای پر شده از پول مردم تا در صورت لزوم سهام بادکرده را نثار سپردهگذاران ازهمهجابیخبر کنند ۴- استفاده از شبکههای مجازی و کانالهای تلگرامی و...
هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک:
"سبدگردان آرمان اقتصاد" و رد پای نهادهای مالی تحت نظارت سازمان بورس در پروژه "حرهشا"
احتمالاً شما هم بهمانند ما تصور میکنید وظیفه اصلی "سبدگردان آرمان اقتصاد " که مدام شاهد تبلیغاتش در بین دونیمه فوتبالهای خارجی بودیم، میبایست مدیریت سرمایه مردم با بهرهمندی از بالاترین اصول علمی و اخلاقی باشد.
به عبارتی با هر بار ریزش بازار در سالهای گذشته، انگشت اتهام به سمت سرمایهگذاران خرد نشانه رفته که چرا به سفتهبازان و کانالهای تلگرامی اعتماد کردید؟ چرا سرمایه خود را به شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و سبدگردانهای تحت مجوز سازمان بورس کشور، تحویل ندادید؟ مگر نمیدانید که موجی از فرهیختگان و نخبگان مالی کشور در این نهادها مشغول کارند؟
اما بیایید یک چشمه از نحوه سرمایهگذاری یکی از نهادهایی که احتمالاً سالانه تعداد بالای از تحلیلگران خبره خاورمیانه را به استخدام خود درمیآورد را بهتر ببینیم:
ورود شرکت سبدگردان آرمان اقتصاد به سهام شرکت حرهشا:
شاید باورتان نشود؛ اما تحلیلگران (!) این سبدگردان، در قیمتهای ۶.۰۰۰ تومانی قیمت هر سهم (با ارزش بازار ۸۹ میلیارد تومان)، سیگنال ورود و خرید این سهم بنیادی و ارزنده را صادر کردند.
در تاریخ ۱۴۰۰/۰۳/۱۱ ، در شرایطی که میانگین حجم این سهم در روزهای گذشته به ۹۰ تا ۱۰۰ تک سهم هم نمیرسید، بیش از ۴ میلیون سهم را با مشارکت با شرکت آرمان نفیس پارسیان (عضو هیات مدیره و شرکتی وابسته)، خریداری کردند. (۴ میلیون سهم از کل ۱۵ میلیون سهم شرکت – به عبارتی بیش از ۳۰ درصد از سهام شرکت آنهم روی تابلو و بدون در نظر گرفتن ارزش سیت مدیریتی)
به لطف خریدهای مکرر این شرکت تخصص گرا، تعداد سهام این شرکت در تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۲۹ و در حالی که قیمتهای هر سهم بیش از ۹۵۰۰ تومان بود، به بیش از ۳.۷ میلیون سهم (معادل ۲۵ درصد سهام شرکت) رسیده بود.
شاید باورش سخت است؛ ولی در تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۲۹ در حالی که کل حجم معاملات روز نماد به بیش از ۳۰.۰۰۰ سهم هم نمیرسید و قیمت تابلوی سهام این شرکت ۹۵۰۰ تومان را نشان میداد، " شرکت سبدگردان آرمان اقتصاد" و شرکت دوست و برادر "آرمان نفیس پارسیان" (از اعضای هیات مدیره سبدگردان آرمان اقتصاد) در حرکتی که همچنان برای بسیاری از دانشمندان مالی خاورمیانه هم غیر قابل درک است، بیش از ۴۳ درصد سهام حرهشا را در نماد عمده فروشی با قیمت هر سهم ۱۷.۰۰۰ تومان به شرکت "کاوه پوشش بناساز" فروختند؛
و اینگونه بود که حاصل تحلیلهای فوقالعاده نخبگان این سبدگردانی، سود خالصی ۳۶ میلیارد تومانی از معاملات این سهم شد.
ریسمانی که ته ندارد
هر چه بیشتر بخوانید بیشتر گیج میشوید:
روی تابلوی TSE خریدار سهم شرکت رساسازه پی کاوان مهام بوده است، اما به اظهارات حسابرس نگاه کنید:
جالب است بدانید ظاهراً پول خرید سهام "حرهشا" توسط شرکت "رسا سازه پی کاوان مهام" را شرکت "ماهد نوین رادمهر" با تهاتر سهام شرکت آسیاتک پرداخت کردهاند.
سؤال:
۱- ارتباط ماهد نوین رادمهر با رسا سازه پی کاوان مهام چیست؟
۲- شرکت ماهد نوین رادمهر چه نقشی در معاملات و چه ربطی به آسیاتک دارد؟
محمد سپاهی - قراردادی بدون شماره و تاریخ – شرکت ماهد نوین رادمهر – شرکت رسا سازه پی کاوان مهام؟ - آسیاتک؟ - قیمت ۳۰.۰۰۰ تومانی سهم – نوسانگیری شرکتهای خدماتی؟
تا به خودمان و معاملات خودمان هم شک نکردیم، مطلب را به پایان میرسانیم.
سخن آخر و چند سؤال:
۱- چرا واحد پذیرش و یا مدیران فرابورس این شرکت را لغو پذیرش و یا به بازار پایه قرمز یا توافقی منتقل نکردهاند؟
۲- سهام خریداری شده در قیمت ۶.۰۰۰ تومانی توسط سبدگردان آرمان اقتصاد، از چه کسانی و چرا خریداری شده است؟
۳- چرا ۴۱ درصد از سهام "حرهشا" توسط سبدگردان آرمان اقتصاد در بازار عادی خریداری شده، ولی این سهام با ۹۰ درصد افزایش قیمت به صورت بلوک به شرکت رسا سازه منتقل شده؟
۴- چرا شرکت رسا سازه سهام این شرکت بیارزش را با ۹۰ درصد ارزش بالاتر از تابلوی بازار خریداری نموده است؟ (در قیمتهای ۱۷.۰۰۰ تومان در حالی که تابلو ۹.۰۰۰ تومان بوده است)
۵- چه کسانی و یا کدام اشخاص حقیقی، در پروسه صعود سهم از ۶.۰۰۰ تومان به ۳۰.۰۰۰ تومان در چند ماه گذشته منتفع شدهاند؟
۶- و هزاران سؤال دیگر ...
لطفاً اگر کسی از بزرگواران نهادهای نظارتی فهمید که این وسط چه اتفاقاتی افتاده و چرا قیمتهای کنونی سهم بیش از ۳۰.۰۰۰ تومان است، به ما هم اطلاع بدید. ما که هنگ کردیم.
بورسنیوز، رسانه تخصصی بازارسرمایه در راستای شفافیت هرچه بیشتر و روشنشدن مسیر سرمایهگذاری سهامداران، آمادگی درج پاسخ نهادهای ذکر شده در مطلب را دارد.
و شکل بگیره یه .تاب می دن بازار و بهم می زنن یه بازار صوری دیگه درست می کنن فقط پولها از بازار های صوری در کوتاه مدت می .و یه بازار دیگه درست می کنن از صندوق ها بگیر تا بازار توافقی و لابد بعدش نبوبت خرید متری مسکن است بابا این ...و بگیرد فقط رنگ عوض می کنن و .. شعر تحویل میدن و بازار تو بازار راه انداختن از اون طرف هم میگن بورس کم عمق است باید فکری کرد خوب ..تا وقتی بنزین رو اتش میرزید معلوم فقط خراب تر میشه خوب یک بورس و تقویت کنید این انشعاب ها رو ببنیدین
کاش دزدان سرمایه مردم محاکمه و پولهایشان برگردانده شود که غیرممکن است این کار
از این شرکتها و این نوع فساد ها زیاد هست
کل بازارگردان ها، اکثریت سبدگردان های قارچی و صندوق ها هستن
اکثر مدیران سازمان بورس هستن و بعدش نشون دادن چه دارایی عظیمی پس انداز کردن
وبرق نمونه هاست.
باتشکر