تکرار تراژدی ۸۴ یا ۹۲ برای اصولگرایان؟
به گزارش بورسنیوز؛ شاید بتوان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را تراژیکترین انتخابات ریاست جمهوری برای هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب نامید. اصلاح طلبان بعد از ۸ سال ساختمان پاستور را به اصولگرایان واگذار کردند، آن هم بعد از دو شکست سنگین در شورای شهر دوم و مجلس هفتم.
اصولگرایان هم ابتدای کار سرمست از پیروزی محمود احمدی نژاد به عنوان کاندیدای مورد حمایت آن ها، بودند، اما با گذر زمان دو طرف از هم فاصله گرفتند و احمدی نژاد حتی منکر حمایت این جریان از خود شد.
بازی روزگار حالا، اما دوباره در تیرماه سال جاری موعد برگزاری انتخاباتی زودهنگام برای نهاد دولت را رقم زده است. انتخاباتی که بعد از ۱۹ سال دوباره در روزهای نخست تابستان تیرماه برگزار میشود. حتی دوباره محمود احمدینژاد هم در آن ثبتنام کرد، که البته کاندیداتوری اش بیشتر شبیه تکرار کمدی آن روزها بود.
به جز احمدی نژاد، اما به نظر میرسد رخدادهای سیاسی در دو جناح شباهتهای قابل توجهی به انتخابات ریاست جمهوری نهم دارد؛ به روزهای تیرماه سال ۸۴ که ماراتن کاندیداتوری چهرههای اصولگرا و اصلاحطلب و شکافهای جدی در هر دو جریان در نهایت محمود احمدینژاد را به لیست روسای جمهور جمهوری اسلامی اضافه کرد.
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲
البته اگرچه از جهات مختلف اعم از وضعیت درون اصلاحطلبان و اصولگرایان، زمان برگزاری انتخابات، تعدد کاندیداها و شکافها و تقسیم بندیهای تازه شکل گرفته در درون جناح راست، انتخابات پیش روی ریاست جمهوری به انتخابات سال ۱۳۸۴ شبیه است، اما عدهای امید دارند تا با ایجاد یک دو قطبی و خروجی حداقلی از شورای نگهبان به یکباره دو قطبی سال ۹۲ نیز قابل تکرار باشد.
حالا ۱۹ سال بعد از آن روزها دوباره اصولگرایان در نقطهای با شباهتها و البته تفاوتهایی با تیرماه سال ۱۳۸۴ ایستادند. نکته اول سیل حضور کاندیداها و شعف جریان انقلابی برای ثبت نام است. اینبار اگرچه محسن رضایی به دلیل تعریف نقش جدید در بخشی از جریان نیروهای انقلاب در عرصه انتخابات حاضر نشده و احمد توکلی و علی اکبر ولایتی نه از نظر سنی و از نظر توان و سلامتی دیگر گزینههای انتخابات نیستند، اما علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد در اقدامی جالب دوباره کاندیدا شدند که البته صلاحیتشان تایید نشد! و از سوی دیگر محمدباقر قالیباف که حالا به ریاست مجلس رسیده، دوباره نامزد انتخابات است.
غیبت مردان سال ۱۳۸۴، اما اینبار با چهرههای دیگر در جریان انقلاب پر شده است؛ سعید جلیلی که خود را شمایل انقلاب و مقاومت میداند، علیرضا زاکانی و قاضیزاده هاشمی از شهرداری و بنیاد شهید نیز کاندیدا شدند و البته مصطفیپورمحمدی از جامعه روحانیت مبارز.
در سال ۱۳۸۴ همین تشتت کاندیداها و فقدان توان شورای هماهنگی در تجمیع و به وحدت رساندن آنها زمینه ساز کشیده شدن انتخابات به دور دوم و بعد از هم پیروزی محمود احمدی نژاد شد. اصولگرایان البته آن روزها این پیروزی را جشن گرفتند، اما وقتی در سالهای بعد او از تمامی خطوط قرمز جریان اصولگرایی عبور کرد و وقعی به اصولگرا و اصولگرایی ننهاد دیگر از احمدی نژاد و دولتش به عنوان دستاورد یاد نکردند.
البته در کنار مشابهت سازی این تشتت کاندیدا در سال ۸۴ و شرایط فعلی، نباید از استحاله جریانی در بخشی از اردوگاه اصولگرایی غافل شد.
وضعیت درون جریان اصولگرایی در سال ۸۴ بسیار با وضعیت امروز در جبهه نیروهای انقلاب متفاوت است. تولد بخشهای تازه از از قبیل «امنا» «جریان رائفی پور» «جبهه پایداری» «نواصولگرایان» در یک طرف موضوع است و اختلافات جدید درون جریانی در طرف دیگر. همه این مسائل بافت درون جریانی اصولگرایان را از آن ایام متفاوت کرده است.
نامزدهای ریاست جمهورس سال ۱۳۸۴
در گوشهای از این اردوگاه پسران علیه پدران شوریدند و از شیوخ، حرف شنوی ندارند. حالا این «جوانان یکه تاز انقلابی» هستند که برای بزرگترها تعیین تکلیف میکنند. با این وجود باز هم بر اساس یک اصل ساده انتخاباتی شکستن سبد رای اصولگرایان میتواند تجربه سال ۱۳۸۴ را برایشان تکرار کند.
اما سوال اینجاست که آیا با توجه به حضور پزشکیان و اجماع آرای اصلاحطلبان بر وی، ممکن است وقابع سال ۱۳۹۲ تکرار شود؟
واقعیت امر این است که رخدادهای سال ۹۲ ریشه در چند اتفاق داشت. نخست تکرار سیکل تاریخی منتقدین از وضع موجود- در آن زمان دولت احمدی نژاد- تصمیم اصلاح طلبان به حمایت از نامزدی که لزوما ریشههای اصلاح طلبی ندارد و البته چینش سیاسی جریان اصولگرا و اصلاح طلب در انتخابات. مهمتر از همه این موارد، اما ایجاد فضلی دو قطبی بین دو چهره و به نوعی دو گفتمان بود.
موضوعی که این روزها نه رنگی از آن دیده میشود و نه زنگی از آن به گوش میرسد.
در شرایط فعلی انتخابات، ایجاد دو قطبی بعید به نظر میرسد، اما اگر تحت هر شرایطی این دو قطبی ایجاد شود میتواند زمینه ساز اتفاقات تاریخی باشد. ایجاد این دو قطبی، اما درگیر، اما و اگرهای بسیاری است.
اما و اگرهایی که بسیار بیشتر از دوقطب دارند.