کمربندها را محکم ببندید/ ممکن است اوضاع از این هم "خراب تر" شود
به گزارش بورس نیوز، باور کنید در سالها و ماههای گذشته بارها و بارها از کارشناسان بازار سرمایه شنیدهایم که قیمت بسیاری از سهام به کف قیمتی و تاریخی خود رسیده و قرار نیست شاهد افت بیشتری باشیم. در سالها و ماههای گذشته کارشناسان متعددی با محاسبه و بررسی ارزش دلاری بازار، نسبت p/e بازار، نقاط تکنیکال، مقاومتها و حمایتهای شاخص کل و ...، به دفعات از ارزنده بودن سرمایهگذاری در بازار سرمایه سخن گفتهاند.
اما از منظر نگارندگان، تحلیل جامع سرمایهگذاری به ویژه در بازار سرمایه مستلزم بررسی و آنالیز دقیق همه شاخصها و زوایای آشکار و پنهان اقتصاد است. نه هیچ تحلیلگر تکنیکالی میتواند از تبعات عوامل موثر بر وضعیت کلان اقتصاد کشور نظیر، تحریمهای بینالمللی، قدرت مصرفکننده، رکود اقتصادی و ...، چشمپوشی کند و نه هیچ تحلیلگر بنیادی میتواند تنها با در نظر گرفتن سود محقق شده شرکتها از تحرکات سرمایهگذاران، نرخ بهره اوراق و چشمانداز سیاسی و اقتصادی کشور به راحتی عبور کند.
بنا بر تجربه سالها فعالیت نگارندگان، متاسفانه اظهار نظر بسیاری از کارشناسان بازار سرمایه، نمیتواند مبنای جامعی برای تصمیمگیریهای کلیدی سرمایهگذاران باشد. نمیتوان از شرایط نامطلوب و شاخصهای ناامیدکننده غافل ماند و برخی تحلیلها و خطوط رسم شده تکنیکال را مبنای اتخاذ استراتژیهای سرمایهگذاری قرار داد.
به نظر شما از میان صدها کارشناسی که در ماهها و سالهای گذشته به دفعات در خصوص جذاب بودن سرمایهگذاری در بازار سرمایه مصاحبه کردهاند یا پستهای انگیزشی گذاشتهاند، چند نفر از آنها شجاعت پذیرفتن اشتباهات و نواقص محاسباتی خود را دارند؟ چند نفر از مدیران کانالهای تلگرامی با نامها و القاب عجیب، پستها و استدلالهای غلط خود در سالها و ماههای گذشته را به طور شفاف بررسی کردهاند؟
بی تردید عیار تحلیلگران و آنالیزورهای اقتصادی و مالی بازار سرمایه را میبایست در بازارهای نزولی و حتی راکد محک بزنید و نه در بازارهای مثبتی که همه با ارتباط مسقیم یا غیر مستقیم به چند سفته باز، خود را نخبه و نوستارداموس زمان مینامند.
ضرب المثلی معروفی در وال استریت است که میگوید: " در گردباد، حتی شترمرغها هم پرواز میکنند "
سیاست رسانه بورس نیوز، در سالهای اخیر، بازگو کردن حقایق و آگاهی سرمایهگذاران از مخاطرات و ریسکهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه است. در این راه بارها و بارها به یأسپراکنی و پراکندن بذر ناامیدی متهم شدهایم، اما آنچه برای ما و بسیاری از خوانندگان منطقی با اهمیت است، تحقق پیشبینیها و تحلیلهای ارائه شده است.
باور کنید ما هم از ضعفهای تحلیلی خود آگاه هستیم و تعداد بالای پیشبینیهای نادرست و تحققنشده خودمان را به یاد میآوریم. با این حال سعی میکنیم قبل از امیدوارکردن بیهوده سرمایهگذاران که ممکن است به تعویق تصمیمات، شناسایی زیان و تحمل هزینه فرصت منجر شود حقایق و چالشهای بازار را بازگو کنیم.
اما مهمترین چالشهای بازار سرمایه در سال جاری:
بازگشت ترامپ:
احتمالا بارها و بارها در خصوص مخاطرات انتخاب مجدد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا شنیدهاید. باور کنید ما نه خود تحریم هستیم، نه از قبل باخته و نه نسبت به قدرت کشورمان ناامید. اما این حق را داریم که از قدرت آمریکا به عنوان یکی از حاکمان تجاری جهان و مواضع این کشور در خصوص ایران صحبت کنیم.
دیگر خیلی نیاز نیست به فشارهای تحمیل شده از سوی ترامپ در دوره پیشین ریاست جمهوری آمریکا اشاره کنیم. احتمالا همه به یاد داریم که قیمت دلار از حدود ۴ هزار تومان به بیش از ۳۰ هزار تومان رسید و علیرغم اینکه فرصتهای ویژهای برای برخی افراد و تولیدکنندهها به وجود آورد، اما با شاخصهای تورم، فقر و فلاکت بیشتر میتوان از تاثیر تحریمها بر شرایط عمومی اقتصاد و مردم سخن گفت.
همه دیدند که بر خلاف ادعاهای برخی افراد مبنی بر رونق صادرات، اشتغالزایی و بهبود اقتصاد با اتکا بر توان داخلی، نه تنها رونق و بهبودی حاصل نشد بلکه سالها درگیر رکود تورمی شدیم.
این بار همه میدانند که با بازگشت ترامپ، نه قرار است قیمت دلار ۸ برابر شود و نه میتوان با دلار دو تا سه برابری ۱۲۰ تا ۱۸۰ هزار تومانی امیدی به ادامه شرایط کنونی داشت. برای سرمایهگذاران بازار سرمایه نیز ماجرا متفاوت نیست. بیش از آنکه بتوان به رشد مجدد قیمت دلار و چند برابر شدن سود شرکتهای داخلی امید داشت، با انتخاب مجدد ترامپ میبایست، با دیده تردید به ادامه فروش صادراتی شرکتها، افزایش سودآوری و حتی جامعهای آرام که حداقل نیاز فضای سرمایهگذاری است، بنگریم.
امیدواریم که مجددا شاهد کاهش فروش نفت و درآمدهای دولتی نباشیم (هر چند که با توجه به تخفیفهای فروش نفت عملا چیزی هم از فروش نفتمان باقی نمیماند)، امیدواریم مجددا شاهد محدودیتهای صادراتی محصولات مختلف فولادی و پتروشیمیایی به چین نباشیم، امیدواریم قیمتهای دلار آنقدر بالا نرود که شاهد تقویت و افزایش چشمگیر رکود تورمی باشیم و ...
عملکرد ضعیف شرکتهای تولیدی:
احتمالا نیازی به صحبت در خصوص انتشار گزارشات بسیار ضعیف شرکتهای فعال در بازار سرمایه نیست. صورتهای مالی شرکتهای بزرگ و کوچک حاکی از عدم وضعیت مطلوب و کاهش تناژ تولیدی و فروش میباشد. به صورتهای مالی پالایشگاه خلیج فارس به عنوان اصلیترین پایه سودآوری تاپیکو و شستا نگاه کرده اید؟
احتمالا با دیدن صورتهای مالی شرکتهای اصلی و زیر مجموعه "تاپیکو" و "شستا" به راحتی میتوان دلایل افت قیمت سهام این شرکتها را حدس زد.
سود ۳۵.۰۰۰ میلیارد تومانی پالایشگاه خلیج فارس که اصلیترین پایه سودی شرکتهای سرمایهگذاری نفت و گاز تامین (تاپیکو) و سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) بوده از ۳۵.۰۰۰ میلیارد تومان در سال مالی ۱۴۰۱ به ۱۰.۰۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ تبدیل شده است.
موضوع وقتی جالبتر میشود که بدانید که از مجموع ۲۸.۰۰۰ میلیارد تومان سود خالص تاپیکو در سال مالی ۱۴۰۱ بیش از ۱۱.۹۰۰ میلیارد تومان مربوط به سود شناسایی شده از پالایشگاه ستاره خلیج فارس بوده است.
به عبارتی سود تاپیکو و شستا در این پالایشگاه چیزی در حدود ۶.۰۰۰ تا ۷.۰۰۰ میلیارد تومان در سال مالی ۱۴۰۲ کاهش مییابد. همین موضوع را به سال مالی ۱۴۰۳ تعمیم دهید تا بیشتر متوجه بحران سود در دو شرکت سرمایهگذاری بزرگ کشور شوید.
وضعیت عجیب صورتهای مالی سه ماهه منتهی به خردادماه بسیاری از شرکتهای دارویی، پترشیمی، صنعت پرداخت، بیمه، لیزینگ و پالایشگاهها را نیز به این شرایط اضافه کنید تا دورنمایی کلی از وضعیت نگران کننده و چالش برانگیز سودآوری صنایع مختلف در سال مالی ۱۴۰۳ نظاره کنید.
متاسفانه حتی، فرض تکرار سود شرکتهای فعال در بازار سرمایه در سال ۱۴۰۳ نیز نمیتواند نکته دلگرمکنندهای به شرایط سرمایهگذاری در این بازار اضافه کند.
ثبت تورمهای ۳۰ تا ۴۰ درصدی در سال جاری، افزایش نرخ بهره اوراق تا محدوده ۳۰ تا ۳۵ درصد، ریسکهای فراوان سیاسی، امنیتی و اقتصادی، هر سرمایهگذاری را نسبت به سودآوری ضعیف شرکتها ناامید میکند.
به قول بسیاری از فعالان این روزهای بازار سرمایه، آیا سرمایهگذاری در سهام شرکتهایی که از تکرار سود سال قبل خود نیز عاجزند، آن هم با وجود نرخ اوراق بدون ریسک بیش از ۳۵ درصد و تورم بیش از ۴۰ درصد سالانه توجیه پذیر است؟ حتی اگر فرض کنیم که بازار ریزش و افتی بیش از این نداشته باشد، آیا سرمایه گذاری با در نظر گرفتن نرخ اوراق بدون ریسک ۳۵ تا ۴۰ درصدی، امید به رشد ۲۰ تا ۳۰ درصدی قیمت سالانه سهام، توجیه منطقی دارد؟
تازه تمام این استدلالات و برآوردها در شرایطی صورت میگیرد که فرض کنیم با توجه به کسری شدید دولت و بازپرداخت سنگین سود و اصل اوراق منتشر شده در سالهای گذشته، دولت مجددا به سراغ انتشار اوراق با بهره بالا نرود. اگر مصوبههای نگرانکنندهای که منجر به کاهش مجدد سود شرکتهای بزرگ شده، تصویب نشود، کشور فاقد هرگونه ریسک سیاسی، امنیتی و بینالمللی قابل توجه باشد، موج گرما ادامهدار و قطعی برق کارخانجات، تولید را متوقف نکند، زمستان سخت یا سرد منجر به کاهش ظرفیت گاز مصرفی شرکتها نشود، قیمتهای جهانی نفت و سایر کامودیتیها کاهشی نشوند و ....
آنچه در خوشبینانهترین حالت به نظر میرسد، عدم کاهش و افت ادامهدار قیمتها در سایه حجم پائین معاملات است، اما در بدبینانهترین حالت، میبایست خود را برای شرایطی بدتر هم آماده کنیم.
دارو دسته خاندوزی تا زمانی که هستند و تا بتونن بورس را نابود میکنند