بررسی ۲ سناریویی که ذهن همه سرمایه گذاران را درگیر کرده است
به گزارش بورس نیوز، از نگاه بسیاری از کارشناسان نظامی و سیاسی کشور، شرایط بحرانی کنونی زمینهساز بروز دو سناریوی برجسته در ماهها و سالهای آینده است. عدهای از کارشناسان معتقدند...
بعید میدانیم هیچ یک از سرمایهگذاران بازار سرمایه و حتی سایر بازارهای موازی هم این حجم از رخدادهای عجیب و متاثرکننده سیاسی، امنیتی و اقتصادی را در ابتدای سال تصور میکردند. باورش دشوار است اما اخبار و رویدادهای تکاندهندهای که هر یک از آنها برای به تلاطم کشیدن شرایط یک سال کشور کافی بود، تنها در طول چند ماه اتفاق افتاد.
از حمله موشکی نخست ایران به اسرائیل در روزهای ابتدایی سال گرفته تا سقوط هلیکوپتر حامل رئیس جمهور و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری. هنوز ترور اسماعیل هنیه در تهران و شهادت تعداد کثیری از اعضای گروه حماس و حزبالله هضم نشده بود که حمله موشکی مجدد ایران به سرزمینهای اشغالی و ابهامات متعدد نحوه پاسخگویی رژیم نامشروع اسرائیل و تحریمهای جدید آمریکا نیز به آن اضافه شد.
شاید بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی حتی در طول یک یا دو دهه از تاریخ خود هم با این حجم از مشکلات و چالشهای امنیتی و سیاسی روبرو نباشند، با این حال ما در ایران زندگی میکنیم و تنها واژهای که در سالهای اخیر در کشور عزیزمان نمود دارد، " بحران" است و دیگر هیچ.
از نگاه بسیاری از کارشناسان نظامی و سیاسی کشور، شرایط بحرانی کنونی، زمینه ساز بروز دو سناریوی برجسته در ماهها و سالهای آینده میباشد. عدهای از کارشناسان معتقدند در شرایط موجود اجتناب از درگیریهای نظامی در منطقه غیر ممکن میباشد و بنابراین هر نوع سرمایه گذاری در بازارهایی غیر از بازارهای طلا و ارز، با تبعاتی جبرانناپذیر و زیانآور همراه است.
عدهای دیگر از کارشناسان نیز بر این باورند که یک بار برای همیشه، شاهد تغییرات گسترده و تغییر توازن قدرتهای نظامی در خاورمیانه خواهیم بود و این موضوع ایران را ناچار به حل مشکلات منطقهای، توافقات و معاملاتی تاریخی خواهد کرد. از نظر موافقین این نظریه، رویدادهای کنونی، بخشی از تغییر تاریخی سیاستهای ایران و ورود این کشور به تعاملات منطقهای و جهانی بوده که در بلندمدت ارزش سرمایهگذاریها در بازارهای مالی را دو چندان مینماید.
سوژه این هفته را به بررسی اجمالی دو سناریوی مذکور اختصاص میدهیم و سعی میکنیم با بهره گیری از تحلیلها و مصاحبه کارشناسان، چشم اندازی شفافتر از فضای سیاسی و اقتصادی کشور در ماهها و سالهای آینده ارائه دهیم.
لازم به ذکر است، این دو سناریو برگرفته از اظهارنظرهای کارشناسان در روزها و ماههای گذشته بوده و ممکن است سناریوهایی متفاوت از آنچه در این گزارش به بحث گذاشته شده، روی دهد.
سناریوی نخست و بدبینانه: جنگ و تشدید درگیریها
متاسفانه سناریوی نخست مربوط به ادامه چالشها و درگیریهای سیاسی، امنیتی و نظامی است. سناریویی که حتی خوشبینترین و متوهمترین کارشناسان کشور را هم تا حدود زیادی مضطرب ساخته است.
از نظر برخی کارشناسان اقدامات وسیع و تا حدودی موفق رژیم غاصب اسرائیل در از بین بردن و ناتوان ساختن گروههای شناخته شده مقاومت اعم از حماس و حزب الله، به این نقطه ختم نخواهد شد و چه بسا نتانیاهو با حمایتهای بی دریغ آمریکا و متحدان اروپایی خود پا را فراتر گذارد و حملاتی هر چند محدود به زیرساختها و برخی تاسیسات نظامی ایران داشته باشد.
در چنین حالتی تشدید درگیریهای نظامی بین ایران و اسرائیل اجتنابناپذیر است و بیشک شاهد پاسخهای بیشتر از سوی ایران خواهیم بود.
مسلما حتی مدافعان این نظریه هم موافقند که در صورت بروز درگیریهای منطقهای گسترده در خاورمیانه، شاهد پیروزی هیچ یک از طرفین نخواهیم بود و اصولا تبعات اقتصادی و امنیتی کشورهای درگیر، اصلیترین دغدغه تمام طرفهای درگیر خواهد بود.
همه میدانیم که در صورت بروز درگیریهای منطقه ای، کشورهای متمول خاورمیانه بیش از هر کشور دیگری متضرر خواهند بود. عربستان، امارات، قطر و ...، سالهای سال است که با سرمایه گذاریهای کلان در زیرساختهای تجاری، فرهنگی و ورزشی، اعتباری کلان در عرصه جهانی برای خود دست و پا کردهاند و هرگونه تنش منطقهای، منجر به خروج سرمایههای عظیم و بر باد رفتن میلیاردها دلار سرمایهگذاری هدفمندشان میگردد.
از طرفی در صورت بروز هر گونه درگیری نظامی جدی و محسوسی، دولت اسرائیل نیز بیش از هر زمان دیگر تحت فشارهای داخلی قرار خواهد گرفت و حتی کابینه این کشور هم از تبعات بیشمار چنین درگیریهای سنگینی اطلاع دارند. شاید درگیریهای کنونی و سرکوب سنگین حماس و حزبالله پیروزیهای با اهمیتی برای این رژیم محسوب گردد، اما بسیار بعید است کابینه جنگی این رژیم و آمریکا، طعم چنین پیروزیهایی را با حملات گسترده به ایران از بین ببرند.
آیا ایران پیروز این درگیریها خواهد بود؟
بی تردید خیر. همه میدانند که بر خلاف نگاه عدهای از کارشناسان تندرو، هیچ جنگی در طول تاریخ برندهای نداشته و تنها دستاورد جنگها، کشتار، فقر، فلاکت و سوختن نسلهای متمادی است. در گزارشی تحت عنوان "برق نیست، آب نیست، گاز نیست، چیزی نمانده به عصر حجر برگردیم" در رسانه بورس نیوز، به این موضوع پرداختیم که برای حفظ سطح فعلی تولید نفت، گاز، برق و آب کشور، نیاز به بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است.
حالا شما تصور میکنید برای دستیابی و جذب سرمایههای ۷۰۰ میلیارد دلاری و فرار از بحرانهای گریزناپذیر آب، برق و گاز کشور، نیاز به تنشهای نظامی و جنگهای ویرانگر است یا فضای آرام سیاسی و جذب سرمایهگذارهای بینالمللی؟
حتی اگر هزاران هزار موشک پیشرفته ایران هم به هدفهای مدنظر برخورد کند، چند سال طول میکشد تا برخی از زیرساختهای خسارتدیده صنعت گاز، نفت و برق کشور به حالت عادی برگردد؟ چند نسل از بین خواهند رفت تا مجددا به سطح داراییها و رفاه محدود کنونی برسیم؟
به هر صورت در این سناریو، دستاورد اقتصادی برای کشور متصور نباشید و اگر این سناریو را محتمل میدانید بهتر است راهی برای خروج از بازار سرمایه کشور پیدا کنید.
سناریو دوم: توافقات پشت پرده و معاملات کلیدی
نمیدانیم این سناریو تا چه محتمل است، اما ناچاریم به عنوان تئوری قدرتمندی که این روزها به وفور از سوی کارشناسان کشور مطرح میگردد، آن را بررسی کنیم. فارغ از نقش و جایگاه ایران در موازنه منطقهای و سطح حمایت از گروههای مقاومت، برخی از کارشناسان معتقدند عملکرد ظالمانه و البته قاطعانه اسرائیل در ماههای اخیر، تا حدود زیادی معادلات منطقهای را به نفع این کشور تغییر داده است. ترور هنیه در تهران، شهادت تعداد زیادی از سران حزب الله و حماس در غزه و لبنان، پیروزیهای اطلاعاتی در ماجرای ترورها و پیجرها، کشتارهای گسترده رژیم منحوس اسرائیل در سوریه، حالا نشان از ظهور یک قدرت نظامی در منطقه دارد که میتواند توازن نیروهای ائتلافی در خاورمیانه را برای همیشه تغییر دهد.
شکی نیست که ایران نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه، بسیاری از رخدادهای ماههای اخیر را به شکلی واقع بینانه رصد میکند و میداند که شرایط کنونی کشور بیش از آنکه مناسب درگیریها و تنشهای سیاسی و امنیتی باشد، نیازمند فضای آرام سیاسی و اجتناب از تبعات اقتصادی و مالی سنگین یک جنگ است.
چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، در روزهای اخیر بر تعداد کارشناسان و افرادی که معتقدند ایران در آستانه یک معامله بزرگ تاریخی با کشورهای منطقه و آمریکا میباشد، افزوده شده است. از نظر این کارشناسان گروههای مقاومت و حامیان همیشگی ایران در منطقه در شرایط بسیار متزلزلی قرار دارند و اختلافات کهنه با کشورهای عربی، نوعی انزوا و تنهایی را برای ایران به وجود آورده است.
به شرایط عجیب این روزهای جایگاه کشور در خاورمیانه بحرانهای اقتصادی، بحران آب، برق، گاز، بنزین، تورم، مشکلات صنایع و ...، را هم بیفزایید تا بیشتر متوجه تمایلات منطقی و قلبی حاکمان ایران شوید.
از این رو، توافقات پشت پرده و ارسال پیغامهای متعدد از کریدور کشورهای همسایه، از سناریوهای محتمل و در دسترس بسیاری از کارشناسان است. به عبارتی هر چقدر هم از قدرت نظامی ایران خیالمان راحت باشد، نمیتوانیم از رویدادها و ضربههای سنگین اسرائیل به گروههای مقاومت در ماههای اخیر چشمپوشی کنیم. به نظر میرسد معادلات منطقهای و توازن قوا در خاورمیانه تغییر کرده و این موضوع مستلزم بازنگری جدی ایران در سیاستها و استراتژیهاست.
اگر سناریوی مورد توافق این عده از کارشناسان صحیح باشد، میتوان در انتظار کاهش تنشها، کاهش تورم انتظاری و افزایش استقبال سرمایهگذاران از بازار سرمایه و خرید سهام باشیم.
در انتها آنچه همچنان ملموس است سایه شوم تردید و ابهام بر فضای سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران است. تردیدهایی که هر سرمایهگذاری را در هر مقطعی، دچار تزلزل در تصمیمگیریها مینماید و فعالین بازار سرمایه نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
بی تردید تا آرام نشدن اوضاع و از بین رفتن برخی ابهامهای بزرگ نظیر نحوه واکنش اسرائیل به حمله موشکی ایران و...، نمیتوان انتظار خاصی از معاملات بازار سرمایه داشت و همچنان میبایست شاهد رکودی فراگیر، حجم پائین معاملات و شاید خروج کند سرمایه از این بازار باشیم.
درثانی، هدف باید ثابت نگهداشتن حباب و یا تورم و یا تناسب یک به یک با انس جهانی باشد که با افزایش عرضه در قیمت مشخص انجام می گیرد و نه قیمت حراجی.
اگر مافیای پشت پرده درصدد به سقوط کشاندن بیشتر ارزش ریال و یا افزایش تورم است که بحث دیگری است.
۶ میلیون ظرف ۷ روز، رفته روی قیمت سکه که یعنی ۱۵ درصد یا کمی بیشتر از سه برابر افزایش ۵ درصدی قیمت انس جهانی که اثر نامطلوبش بر مردم و شرکتهای استخدام کننده مردم، تا چند ماه دیگر مشخص می گردد. اگر ۵ درصد به قیمت انس جهانی اضافه شد، از آن طرف بیش از ۵ درصد بقیمت سهام شرکتهای بزرگ جهانی اضافه شد، اما سهام شرکتهای ایران، ساقط شد و در حد کاغذ پاره برای سرکار گذاشتن پرسنل شرکتها تبدیل شده است.
بعبارت دیگر، تا قرار باشد که مافیا یا نفوذی ها، روزی ۱ تا ۲ میلیون بقیمت سکه اضافه کنند تا باعث سقوط بورس و اسقاط ریال شوند، هیچ امیدی به رشد واقعی نخواهد بود.
در عمل، بانک مرکزی مستقل از مافیا نیاز است که افزایش قیمت طلا را در حد انس جهانی نگه دارد و نه ۳ تا ۴ برابر آن.
درثانی، هدف باید ثابت نگهداشتن حباب و یا تورم و یا تناسب یک به یک با انس جهانی باشد که با افزایش عرضه در قیمت مشخص انجام می گیرد و نه قیمت حراجی.
اگر مافیای پشت پرده درصدد به سقوط کشاندن بیشتر ارزش ریال و یا افزایش تورم است که بحث دیگری است.
۶ میلیون ظرف ۷ روز، رفته روی قیمت سکه که یعنی ۱۵ درصد یا کمی بیشتر از سه برابر افزایش ۵ درصدی قیمت انس جهانی که اثر نامطلوبش بر مردم و شرکتهای استخدام کننده مردم، تا چند ماه دیگر مشخص می گردد. اگر ۵ درصد به قیمت انس جهانی اضافه شد، از آن طرف بیش از ۵ درصد بقیمت سهام شرکتهای بزرگ جهانی اضافه شد، اما سهام شرکتهای ایران، ساقط شد و در حد کاغذ پاره برای سرکار گذاشتن پرسنل شرکتها تبدیل شده است.
بعبارت دیگر، تا قرار باشد که مافیا یا نفوذی ها، روزی ۱ تا ۲ میلیون بقیمت سکه اضافه کنند تا باعث سقوط بورس و اسقاط ریال شوند، هیچ امیدی به رشد واقعی نخواهد بود.
در عمل، بانک مرکزی مستقل از مافیا نیاز است که افزایش قیمت طلا را در حد انس جهانی نگه دارد و نه ۳ تا ۴ برابر آن.
درثانی، هدف باید ثابت نگهداشتن حباب و یا تورم و یا تناسب یک به یک با انس جهانی باشد که با افزایش عرضه در قیمت مشخص انجام می گیرد و نه قیمت حراجی.
اگر مافیای پشت پرده درصدد به سقوط کشاندن بیشتر ارزش ریال و یا افزایش تورم است که بحث دیگری است.
۶ میلیون ظرف ۷ روز، رفته روی قیمت سکه که یعنی ۱۵ درصد یا کمی بیشتر از سه برابر افزایش ۵ درصدی قیمت انس جهانی که اثر نامطلوبش بر مردم و شرکتهای استخدام کننده مردم، تا چند ماه دیگر مشخص می گردد. اگر ۵ درصد به قیمت انس جهانی اضافه شد، از آن طرف بیش از ۵ درصد بقیمت سهام شرکتهای بزرگ جهانی اضافه شد، اما سهام شرکتهای ایران، ساقط شد و در حد کاغذ پاره برای سرکار گذاشتن پرسنل شرکتها تبدیل شده است.
بعبارت دیگر، تا قرار باشد که مافیا یا نفوذی ها، روزی ۱ تا ۲ میلیون بقیمت سکه اضافه کنند تا باعث سقوط بورس و اسقاط ریال شوند، هیچ امیدی به رشد واقعی نخواهد بود.
در عمل، بانک مرکزی مستقل از مافیا نیاز است که افزایش قیمت طلا را در حد انس جهانی نگه دارد و نه ۳ تا ۴ برابر آن.
درثانی، هدف باید ثابت نگهداشتن حباب و یا تورم و یا تناسب یک به یک با انس جهانی باشد که با افزایش عرضه در قیمت مشخص انجام می گیرد و نه قیمت حراجی.
اگر مافیای پشت پرده درصدد به سقوط کشاندن بیشتر ارزش ریال و یا افزایش تورم است که بحث دیگری است.
۶ میلیون ظرف ۷ روز، رفته روی قیمت سکه که یعنی ۱۵ درصد یا کمی بیشتر از سه برابر افزایش ۵ درصدی قیمت انس جهانی که اثر نامطلوبش بر مردم و شرکتهای استخدام کننده مردم، تا چند ماه دیگر مشخص می گردد. اگر ۵ درصد به قیمت انس جهانی اضافه شد، از آن طرف بیش از ۵ درصد بقیمت سهام شرکتهای بزرگ جهانی اضافه شد، اما سهام شرکتهای ایران، ساقط شد و در حد کاغذ پاره برای سرکار گذاشتن پرسنل شرکتها تبدیل شده است.
بعبارت دیگر، تا قرار باشد که مافیا یا نفوذی ها، روزی ۱ تا ۲ میلیون بقیمت سکه اضافه کنند تا باعث سقوط بورس و اسقاط ریال شوند، هیچ امیدی به رشد واقعی نخواهد بود.
در عمل، بانک مرکزی مستقل از مافیا نیاز است که افزایش قیمت طلا را در حد انس جهانی نگه دارد و نه ۳ تا ۴ برابر آن.